نمایش “کمد دیواری” به نویسندگی کیوان میرمحمدی و کارگردانی کاوه مرحمتی که اجرای عموم خود را در تماشاخانه سه نقطه پشت سر گذاشت ، یکی از نمایش های شرکت کننده در بخش به علاوه تئاتر فجر جشنواره سی و چهارم بود . به همین بهانه خبرنگار تئاتر فستیوال با کیوان میرمحمدی نویسنده این اثر نمایشی گفت و گویی داشته است که حاصل آن را می توانید در ادامه بخوانید .
آسمان نصیری – تئاتر فستیوال : کیوان مرحمتی در مورد ایده ی اولیه نگارش نمایشنامه “کمد دیواری” گفت : لو دادن این چیزها کار سختی است ولی کلا جرقه این کار با یک تصویر ایجاد شد . تصویر اولیه ای که در ابتدای نمایش هم می بینید به این صورت است که زن در اتاق رو به روی کمد دیواری نشسته ، درب کمد دیواری باز است و او به کاور لباس های داخل آن خیره شده است . من این کار را با این تصویر شروع کردم ، درواقع یک حرکت معکوس داشتم چون معمولا نویسنده ابتدا طرح را آماده می کند ، کاراکترپردازی می کند ، آغاز و پایان و اوج و فرودها را مشخص می کند . اما گاهی هم می شود که جور دیگری کار را پیش برد ؛ من اینطور شروع کردم ، با یک تصویر کار را شروع کردم و فقط یک توضیح صحنه داشتم که زن جلوی کمد دیواری نشسته است ، هرچند که ما در صحنه نمی بینیم و کاملا رئالیستی است .
وی در مورد انتشار این نمایشنامه گفت : این نمایشنامه تحت عنوان «کمددیواری و سه نمایش نامه ی دیگر» تا قبل از نمایشگاه کتاب سال ۹۵ توسط انتشارات علمی فرهنگی به چاپ خواهد رسید و در حال حاضردر مرحله ی ارشاد است . این نمایشنامه چند مورد سانسوری داشت که مجبور به حذف برخی بخش ها و دیالوگ ها و حتی کلمات شده ام . برای مثال رقصیدن ها را در نمایشنامه حذف کردیم و به جای آن تکان دادن را گذاشتیم .
این نمایشنامه نویس در مورد دیگر آثار خود که اجرا شده اند ، گفت : نمایش نامه ی «ما به هم دروغ نمی گیم» در جشنواره ی دانشجویی سال ۸۶ جایزه ی اکبر رادی و بعد جایزه ی انتشارات افراز را بدست آورد . نمایشنامه ی «جی» نیز که در تئاتر استانی یزد اجرا شد ، مقام آورد . همچنین نمایش نامه ی «دزدها به چه می اندیشند».
میرحمدی در پاسخ به اینکه تعریف کاوه مرحمتی به عنوان کارگردان از نمایشنامه چقدر به تعریف شما نزدیک بود ، گفت : با توجه به شرایط فعلی تئاتر ما ، اینکه چقدر نویسنده می تواند از کارگردان و یا از کاری که کارگردان اجرا می کند راضی باشد ، خیلی سخت است . چراکه کارگردان با چالش های زیادی مواجه است برای مثال شما وارد سالن تئاتری می شوید که طرف بسیار معروف است و نیازی به حمایت ندارد چون اسمش باعث کشاندن تماشاگر به سالن، بودجه و تبلیغات می شود در حالی که کار به شدت بد است ولی کارهایی که کوچکتر هستند نیاز بیشتری به حمایت دارند و از طرفی هم هیچ گونه حمایتی از این گروه های خصوصی نمی شود. برای مثال اگر قرار است همین بخش به اضافه ی جشنواره وجود داشته باشد چرا باید این کارها با بخش اصلی فرق داشته باشند و هیچ حمایت مالی به همراه نداشته باشند . بنابراین در این شرایط من نویسنده این اجازه را به خودم نمی دهم که بگویم از اجرای کارگردان راضی بودم یا خیر چون ۹۹ درصد کار به علت قضایای مالی از بین می رود . برای نمونه کارگردان دغدغه این را دارد که ۵ پوستر چاپ کند یا ۱۰ پوستر؟ در صورتی که برای کارهای دیگری می بینیم که ۵۰۰۰ پوستر در دانشگاهها و کافه ها زیر دست و پا هدر می رود ، در چنین شرایطی نمی شود درمورد کیفیت کارصحبت کرد چون هیچ حمایی وجود ندارد .
وی در ادامه افزود : هر وقت کارگردان از بودجه های حمایتی راضی بود ، من هم از رضایت خودم از کارگردانی صحبت می کنم . چرا آقای مرحمتی که دغدغه کارگردانی دارد در این نمایش بازی می کند؟ درست است که او بازیگر بسیار توانایی است ولی می توانست همه تمرکزش را بر کارگردانی بگذارد و هزینه کند و بازیگری را برای آن نقش بیاورد . ولی همه این عوامل دست به دست هم می دهد که از دکور و یا جلسات تمرینشان بزنند پس به نظر من با این شرایط صحبت کردن در رابطه با این موضوع اشتباه است . در واقع جشنواره برای آدم هایی محدود با پشتیبانی های وسیع است و امثال ما هم فقط هستند که باشند. بودن این بخش بد نیست اما می دانیم که چیزی شبیه به شوخی است .