یک کمدی دلارته ایرانی – آمریکایی خوب


نقدی بر نمایش “خشم اژدها” به کارگردانی علی احمدی

تئاتر فستیوال

“خشم اژدها” به کارگردانی علی احمدی مبتنی است بر متنی از نیل سایمون به نام “خنده در طبقه بیست و سوم” یک کمدی دلارته تمام عیار با تمی آمریکایی . طراحی و کارگردانی چنین متنی برای تئاتر و مخاطب تئاتر ایران مشکلات و پیچیدگی های خاص خود را دارد .

از آنجا که کمدی دلارته مبتنی است به شوخی ها و طنز کلامی و نه موقعیت . انتقال طنز از فرهنگی به فرهنگ دیگر پیچیده است و سخت . در واقع آنچه سایمون در متن خود نوشته است مبتنی است بر فرهنگ آمریکایی و شوخی های کلامی اش ممکن است اساسا مخاطب ایرانی را نخنداند و اغلب چون همراه است با تکه کلام هایی که در فرهنگ ما کلمات رکیک و فحش است ( حال آنکه در فرهنگ آمریکایی معنا و مفهومی جز آن دارد ) ممکن است برای مخاطب ایرانی زننده باشد .

پس بازنویسی چنین متنی و کارگردانی آن نیازمند احاطه کامل بر تئاتر و فرهنگ جامعه هدف و جامعه شناسی مردمان آن است و علی احمدی علی رغم جوان بودن از عهده ی این مهم تا حد قابل توجهی بر آمده است .

“خشم اژدها” مخاطب ایرانی را می خنداند ، درست ، به جا و به اندازه . شوخی های سیاسی . اجتماعی و حتی جنسی اش ( که بر خاسته از فرم و ویژگی های فضا و ویژگی های فضا و موقعیت داستان است ) به اندازه است یعنی به حدی که مخاطب ایرانی را می خنداند و او را دلزده نمی کند ، این یعنی : ۱- بازنویسی درست و اصولی متن ۲- کارگردانی اصولی متن ۳- موفقیت گروه در اجرا .

“خشم اژدها” در کارگردانی با بازی گرفتن از مخاطب ( البته محدود و کنترل شده ) دقیقا فضای یک شوی تلویزیونی آمریکایی ( که این روزها حتما اغلب مخاطبین این نمایش نمونه ای از آن را دیده اند ) تداعی می کند . نمایش با حضور علی شادمان – یکی از نویسندگان شوی تلویزیونی مورد نظر – روی صحنه به عنوان راوی شروع می شود . نور دایره ای روی او و تاریکی مابقی صحنه به خوبی تداعی گر این فضا است . این روایت گری توسط پرسوناژی که شادمان آن را بازی می کند در ادامه توسط فریز شدن سایر بازیگران حفظ می شود و تنها ایرادی که به این مساله دارد است ، چند صحنه است که نه بازیگران فریز می شوند و نه نور صحنه تاریک می شود و نه حتی صدای سایر بازیگران کمتر می شود تا روایت گری علی شادمان به چشم بیاید .

“خشم اژدها” چون مبتنی است بر طنز کلامی و گونه ای است از کمدی دلارته ، بازی بازیگران نیز بیشتر بر پایه همین کلام و دیالوگ ها است و بازیگران نیز با غرق نشدن بیش از حد در نقش های خود و حفظ میزان لازم از تصنعی بودن بازی هایشان در حفظ و ثبات فضای نمایشنامه موثر بوده اند . حتما همه ی شما نمونه ای از سریال های آپارتمانی آمریکایی را دیده اید ، بازی هایی نسبتا تصنعی و به قولی گل درشت ، شوخی های کلامی و صدای خنده ی گروهی … که القاگر خنده به تماشاچی هستند حتی در صحنه ای که ممکن است تماشاچی خودش نخندد و “خشم اژدها” دقیقا یادآور چنین فضا و موقعیتی است بدون صدای خنده گروهی که به جای آن صدای خنده تماشاچیان در فضا پخش می شود .

“خشم اژدها” یک نمایش خوب و موفق است ، ساده است و در حد و اندازه و ابعاد خودش بی عیب ، یک کمدی دلارته  که مخاطب مردمی را جذب تئاتر می کند و راضی روانه خانه .

المیرا نداف – نویسنده مهمان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *