یادداشتی بر نمایش “ناگهان پیت حلبی” به کارگردانی کوروش سلیمانی
نام نمایش هیچ پیش زمینه ای به مخاطب نمی دهد . در ابتدا از طراحی پوستر هم چیزی دستگیر نمی شود و نمی توان حدس زد که با چه نوع اثری روبه رو خواهیم شد ! پس در پی کشف این پیت حلبی که گویا ناگهانی بوده است به تماشای “ناگهان پیت حلبی” باید رفت ! فرم روایی نمایش از همان ابتدا در جذب مخاطب موفق عمل می کند و به مخاطب می گوید : حوصله کن که قصه می خواهیم بگوئیم !
قصه گویا در یک ماشین زمان رخ می دهد . به گونه ای که گویا شخصیت های مهم تاریخی ، سوار ماشین زمان شده اند و مثلا در سال ۱۳۹۵ هجری شمسی فرود آمده اند ! حال بعضی دیرتر و بعضی زودتر ! چنانکه می بینیم باربد و لیلی و … با شرای جدید وفق پیدا کرده اند و تغییر یافته اند و این امیرکبیر است که همین الان از ماشین زمان پیاده شده و همه چیز برایش بیگانه است !
در دنیای جدید ، لیلی ، لیلی مجنون نیست . باربد به دنبال کسب درآمد و به عبارتی آن چیزی است که بازار می طلبد . همه چیز به هم ریخته است و در این شرایط گویا امیر هم چاره ای ندارد جز همرنگ شدن ! دیگر این آدم ها نیستند که شرایط را تغییر می دهد بلکه گویا ظرفی زنگ زده وجود دارد که مظروف خود را نیز زنگ می دهد ! اما واقعیت تاریخی این است که هچ ظرف طلایی ناگهان پیت حلبی نمی شود ، که در این میان تنها برای امیرکبیر همه چیز ناگهانی است و این تنها به طنز قصه کمک می کند .
شروع قصه با راوی چنانکه گفته شد خوب و مناسب است اما در میانه ی قصه گویا راوی فراموش شده و نقشش کمرنگ ی شود در صورتیکه کارگردان می توانست بهره ی بیشتری از راوی ببرد و قصه را بهتر جلو ببرد .
کوروش سلیمانی با انتخاب بازیگران توانا ، طراحی میزانسن درست و دخیل کردن شوخی های روز و همذات پندارانه برای مخاطب ، “ناگهان پیت حلبی” را شیرین می کند و درست از پس این طنز و شیرینی می تواند بر مخاطب تاثیر بگذارد و فرهنگ غنی از بین رفته را نشان دهد که بدانیم افتخار به فرهنگ چند هزار ساله مان اعتبار نیست و فرهنگ امروزمان متاثر از خود ماست که هر کداممان دیگری را آلوده می کنیم و درست شاید از پس همین طنز ، مخاطب نمایش ، شب هنگام که در حال شیر (share) کردن عکس هایش و لایک (like) عکس های دیگران است لحظه ای به فکر فرو برود که دقیقا تا کجا می خواهیم ادامه دهیم ؟!
سعید خالقی – تئاتر فستیوال
کوروش سلیمانی خیییییلی کارگردان خوبیه البته بازی هاشم خیلی خوبن در کل ایول داره
یه سوال دیگه : چرا آنقدر رامین سیاردشتی و وحید آقاپور خوبن؟!
Man mozue namayesho Kheili sus dashtam chon mozue ruze jameaso hame dargireshan.
Mage mishe matne Amir Ali bad bashe!!! Aaaliieeee.
یه سوال : چرا اسم نمایش ناگهان پیت حلبیه؟!