نقدی بر نمایش “سرگذشت دردناک شان پالمر” به سعید زکی زاده
استفاده از یک نمایشنامه خوب گام مهم و اساسی و بزرگی است برای موفقیت یک اثر نمایشی . در واقع می توان گفت نخستین قدم است چنان که اگر نمایشنامه ای خوب نباشد تلاش بهترین کارگردان ها و بازیگران و بقیه عوامل یک اثر نمایشی ، آب در هاون کوبیدن است .
“سرگذشت دردناک شان پالمر” از یک متن نمایشی خوب برخوردار است . معمولا تلاش نویسندگان ایرانی برای خلق نمایشنامه ای که شخصیت ها ایرانی نیستند و مکان نمایش نیز ایران نیست چندان موفقیت آمیز نمی شود و نتیجه خلاصه می شود در اسم هایی فرنگی و مکانی که در قالب اسم آوردن از کشور و یا شهری به زور باید به متن الصاق شود .
اما نویسنده در “سرگذشت دردناک شان پالمر” از این آفت و آسیب گریخته است مخاطب با یک متن خارجی تمام عیار مواجه است ، گرچه نویسنده در قسمت هایی تاثیرپذیری خود از دیگر نمایشنامه های مطرح را لو می دهد ولی در نهایت متنی یک دست و قوی ارائه می دهد .متنی که از ابتدا ، تا انتها مخاطب را با خود همراه می کند .
“سرگذشت دردناک شان پالمر” در اجرا نیز صحنه ها و تصاویر جذابی خلق می کند . در شروع نمایش طراحی نور ، با نورپردازی اغراق شده اش مخاطب را قبل از شروع هر ماجرا و اتفاقی به خشم می رساند ، مخاطب را دعوت می کند به این که به سختی صندلی خود را بیاید ، به سختی نگاهی به بروشور بیندازد و یا اساسا نیندازد و بعد تا شروع نمایش به سختی تحمل کند و با این اتفاق پیش از اینکه هر کدام از پرسوناژ های نمایش به خشم و خشونت برسند ، این مخاطب است که خشمگین به تماشای نمایش می نشیند . خشمی که البته محلی برای ابراز خشونت در فضای بسته سالن نمایش ندارد و این نکته ای است که کارگردان با توجه به توضیحی که در بروشور خود راجع به خشونت و بروز آن اعلام کرده است کم توجهی کرده است و لاجرم این مخاطب است که مجبور است خشم ناشی از شروع نمایش را در خود فرو برد .
انتخاب درست بازیگران و بازی خوب هر سه بازیگر از نقاط قوت نمایش است . چنان که در ابتدا مخاطب یک روشنفکر مفلوک ضعیف الجثه می بیند و مطمئن می شود که اشتباهی در حضور افسران پلیس رخ داده و یا اینکه اساسا هدف چیز دیگری ست همچون یهودستیزی و … ! اما در میانه با یک جانی روبرو می شویم و این شخصیت پردازی درست و باور پذیر انجام شده است .
اما در شخصیت پردازی پرسوناژ ها ، رابطه میان دو افسر لنگ می زند چنان که در ابتدا تنها دو افسر پلیس می بینیم که همکار هستند و هر دو بر سر دیگری فریاد می زنند ، اما در میانه به ناگاه یکی زیر دست خنگ و کودن دیگری می شود و دوگانه ی همیشگی افسران پلیس را به نمایش می گذارد حال آنکه این تغییر ناگهانی پرسوناژ هیچ عقبه ای ندارد .
“سرگذشت دردناک شان پالمر” تلاش خود را کرده که به یک گروتسک تبدیل شود و علاوه بر آن از طنز موقعیت خوبی نیز بهره جسته است . مجموع آنچه در ” سرگذشت دردناک شان پالمر ” رخ می دهد یک نمایش قابل قبول را رقم می زند که در نهایت می تواند مخاطب را راضی از سالن نمایش بدرقه کند .
سعید خالقی – دپارتمان نقد تئاتر فستیوال
نقد خوبی بود
خسته نباشین
سعید زکی زاده کارش درسته من شب به خیر مادرش هم دیدم تو نیاوران خیلی خوب بود دمش گرم
سرگذشت دردناک شان پالمر واقعا خیلی کاره قوی بود خوشحالم که پیشنهاد می شود شده :-d