خرمالوی نارس یا سهل انگاری باغبان


نقدی بر نمایش “برگشتی در کار نیست ” به کارگردانی مهدی میامی

%d9%86%d9%82%d8%af-%d8%a8%d8%b1%da%af%d8%b4%d8%aa%db%8c-%d8%af%d8%b1-%da%a9%d8%a7%d8%b1-%d9%86%db%8c%d8%b3%d8%aa-%d9%85%db%8c%d8%a7%d9%85%db%8c

“برگشتی در کار نیست ” یک خرمالوی نارس است ، گس و زننده ؛ که زود از شاخه چیده شده است .

و البته شانس با مخاطب بوده که نمایشنامه “برگشتی دز کار نیست ” قصه نصفه و نیمه ای دارد تا بشود آن را تحمل کرد و الا که نمایش مذکور حتی خرمالوی نارس نبود ؛  یعنی اساسا خرمالو نبود ، توده ای بی شکل بود و بد مزه که نامی هم نداشت .

پس نمایشنامه تنها چیزی است که از فروپاشی و انهدام صد در صدی اثر جلوگیری می کند آن هم فقط و فقط به علت قصه ای که روایت می کند .

گرچه همین قصه وقتی در دام کارگردانی و طراحی شتاب زده و دم دستی ِ مهدی میامی می افتد ، همه چهارچوب های جذابش لق می شود و ساختمان قصه دچار ضعف و لرزش می گردد .

اساسا آنچه در نحوه طراحی و کارگردانی مهدی میامی رخ داده است معنای زمان و مکان را از قصه گرفته است . در واقع این دیالوگ ها هستند که به ما می گویند قصه زمانی در سالهای بعد از جنگ جهانی اول و یا در اروپا در حال رخ دادن است . اما دکور ، طراحی لباس و از همه بدتر نحوه بازی بازیگران چه در لحن کلام و چه در لحن بدن هیج مکان و زمان مشخصی را القاء نمی کند . یعنی اگر دیالوگ های مربوط به زمان و مکان را حذف کنیم ، می شود داستان را در قلب اروپا و بعد از جنگ جهانی اول و یا دوم فرض کرد ، می شود در آمریکا بعد از اتمام جنگ های داخلی تصور کرد و حتی چند سال پس از انفجار برج های دوقلو در نیویورک !!!

در واقع لحن بازیگران چه در کلام و چه در بدن چنان مبتدی و آزار دهنده است که تو را به یاد نمایش های دوران دبیرستان ( و نه حتی دانشجویی ) می اندازد .

بازیگرانی که از تئاتر تنها بیان اگزجزه جملات و اکت های تصنعی و کودکانه را آموخته اند . حتی طراحی میزانسن نیز تصنعی است . و اساسا تصنع نتیجه اش هنر نیست و از طبیعت هنر به دور است .

کارگردان نیز نتوانسته در اثر تمرین های مداوم از میزان این تصنع بکاهد و به مخاطب بقبولاند که اینها افرادی هستند در سال های بعد از جنگ جهانی اول و در اروپا و نه در طراحی میزانسن توانسته است به داد بازیگران برسد تا معایب و کاستی های بازی آنها کمتر به چشم بیاید . او گویی با گروهی بازیگر مبتدی طرف بوده ، پس دست آنها را باز گذاشته تا با کم ترین انقباض در سرتاسر صحنه راه بروند ، برقصند ، پشت به تماشاچی دیالوگ بگویند ( بی هیچ منطقی ) ، از هر جا که خواستند وارد صحنه شوند و از هر جا که خواستند خارج شوند . در واقع درب ورود و خروج خانه ، درب باغ ، درب آشپزخانه ، درب باغچه و … با هم فرقی ندارند و کارگردان نتوانسته علی رغم دکور خلاقانه ( در مورد ظرافت درب باغچه و ایجاد عمق قابل توجهی در صحنه ) از آن استفاده کند و صحنه را در دست بگیرد و کنترل کند و به فضاهای فرضی معنا دهد .

“برگشتی در کار نیست” میزانسن سهل انگارانه ای دارد . چنانکه این سهل انگاری در کنترل و طراحی بازیگران و حتی در طراحی حرکات فرم حامد نصرآبادیان نیز مشهود است که با کلیت اثر همراه نیست و اتصالی به آن ندارد .

افزودن شعار های به ظاهر جهان شمول و همه فهم به نمایش و تاکید خارج ار اندازه بر آنها ، تیر خلاص است بر پیکر نمایشی که اگر یک اثر دانشجویی بود ، شاید قابل قبول بود و معایب اش قابل اغماز ، اما وقتی نام کارگردان ، بزرگ باشد ؛ اثر نباید تا این اندازه کوچک ، دم دستی ، مبتدیانه و سهل انگارانه باشد .

“برگشتی در کار نیست ” نه شایسته  نام کارگردانش است و نه لیاقت تماشاچی تئاتر است .

” برگشتی در کار نیست ” در خوشبینانه ترین تعبیر یک خرمالوی نارس است ، گس و زننده .

فرهاد ابراهیمی والا – دپارتمان نقد تئاتر فستیوال

 

۹ نظر ثبت شده است .

  1. تماشاچی حرفه ای گفت:

    علاوه بر اینکه من هم این نمایش رو پیشنهاد نمیکنم به آقای میامی هم پیشنهاد میکنم همون بازی کنه بهتره . چند بهش بدم دیگه کارگردانی نکنه ؟؟

  2. ستایش گفت:

    خیلی بد بود خیلی خیلی خیلی کاش به حرفتون گوش میکردم . خخخخخخ

  3. دیوید گفت:

    ای بابا باز هم که پیشنهاو نمی شود . پس چی میشود ؟؟

  4. Nim AA 60 گفت:

    عجب میوه ی خوشمزه ای خرمالو . لامصب گرونه و هنوز ارزون نشده . خواستم از همین تریبون بگم روحانی متشکریم ?

  5. حسام گفت:

    چه نقد غیر منصفانه و تیزی ! نقد باید سازنده باشه نه اینکه جوری گفته بشه که در خواننده یا سازنده اثر گارد ایجاد کنه ! البته این روزا دیگه همه از فراستی تقلید می کنن !!

    • مجیدی گفت:

      فراستی حداقل سواد داره حرف میزنه و هیچ کی نمیتونه منکر این قضیه شه ! واسه همین هم هست که تا حالا مونده و سر به نیستش نکردن ! (برنامه هفت جمعه شب رو دیدین دیگه!!) کاش کسانی که این روزا دست به قلم میشن و هر عقده ای رو روی کاهذ میارن همین یه نکته رو داشتن !!! متاسفم برای نقدهای بی سوادانه نویسنده هاتون !
      البته میدونم که نظرم رو منتشر نمیکنین!!

    • لبلی گفت:

      هرکی موافق نظر ما باشه و بنویسه با سواده ؟؟ هرکی مخالف باشه میشه بی سواد ؟؟
      میشه لطفا یکم جنبه هامون رو زیاد کنیم لطفا !؟! میشه یعنی ؟!

  6. اشکان مرتضوی گفت:

    مگه با شاگرداش اجرا شده ؟؟ چرا می گید بازیگرا بد و مصنوعی بودند ? از مهدی میامی بعیده که بخواد مبتدیانه کاری رو روی صحنه ببره !!-؟

  7. سارا گفت:

    چه تعبیر جالبی ! موافقم ؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *