«مرگ زنان زرد» نمایشی فمنیستی است.امین آبان در کار تازه خود از زنانی می گوید که چه در کنج خانه چه در قلب اجتماع مورد ستم،تهاجم و تجاوز مردان قرار گرفته و به مردگانی متحرک تبدیل شده اند.
«مرگ زنان زرد» نمایشی شخصیت محور است نه داستان محور.اگر چه متن فرد محور است و نمایشنامه نویس تأکید زیادی بر چالش های روانشناختی تک تک شخصیت ها دارد اما حاصل کار در اجرا بیشتر به نمایشی شبیه شده است اجتماع محور با رویکردی انتقادی به جامعه.شخصیت ها عمدتا بیش و پیش از آن که قهرمان یا ضدقهرمان باشند،نماینده قشر یا طبقه خاصی از اجتماع هستند و ریشه مشکلات شان را باید در محیط آسیب خیزی که قربانی آن شده اند،جستجو کرد.
نمایش فقط یک کاراکتر مرد دارد.این ویژگی سبب شده تا وجه فمنیستی اثر تقویت شود.تأکید بر تهاجم پنهان و آشکار مرد به دنیای زنان نیز در همین راستاست.شخصیت چند وجهی و مهاجم مرد در تقابل با زنان نمایش و در موقعیت های مختلف،چه در متن چه در اجرا بیش از حد به اغراق کشیده شده است.گریم و پوشش بیش از حد ساده هنرپیشه مرد با وجوه مختلف نقشش همخوان نیست برعکس چهره پردازی و لباس های بازیگران زن به خوبی با نقش آن ها هماهنگ شده است.اغراق بیش از حد در شهوانی نشان دادن مرد و لباس و گریم خنثی او مانع از باورپذیری این نقش،چه به عنوان یک شخصیت برگرفته از واقعیت چه به عنوان یک نماد اجتماعی،شده است.
امین آبان به شخصیت پردازی بیش از داستان پردازی بهاء داده است.او چند داستان را به صورت منقطع و در دل هم روایت کرده است.شیوه ارائه اطلاعات به تماشاگر تابع قواعد کلاسیک نمایشنامه نویسی نیست.نمایشنامه نویس اطلاعات را به میزان کم و به صورت قطره چکانی در اختیار مخاطب گذاشته است.نمایشنامه تابع زمان خطی نیست و داستان ها به صورت منقطع روایت می شوند بی آن که مخاطب در دریافت اطلاعات دچار مشکل شود.گره های دراماتیک تا پایان لو نمی روند و نمایش در نقطه ای مناسب خاتمه می پذیرد.
دو فضای رئال و سورئال بر نمایش حاکم است.«مرگ زنان زرد» با یک پیش درآمد سورئالیستی آغاز می گردد اما خیلی زود به قالب رئال در می آید.رفت و برگشت های فصل بندی شده و تفکیک شده بین این دو فضا در اواخر نمایش جای خود را به ادغام دو فضا داده است.صدا،موسیقی و گریم سه رکن اساسی فضاسازی در این نمایش بدون دکور محسوب می گردند.دست کارگردان،طراح لباس و چهره پرداز در بخش های سورئال برای به کار بستن و گسترش ایده های خلاقانه بازتر بوده است در این زمینه به عنوان مثال می توان از نوازنده ویولن سل یاد کرد که پوشش و صورتش به درستی طراحی شده است،ایست های مناسبی دارد و تماشاگر به عنوان یک روح و شخصیت فراانسانی،وی را کاملا باور می کند.از اهمیت صوت هم در این نمایش نباید غافل شد.اصوات و افه های صوتی در بزنگاه های دراماتیک نمایش نقش کلیدی دارد و در تشدید احساسات بازیگران هنگام ایفای نقش مثمر ثمر بوده است.بخشی از فضای متافیزیکی نمایش وابسته به صوت و موسیقی است که این نکته حکایت از درایت کارگردان و اهمیتی که او برای کار خودش قائل بوده،دارد.نمایش در فصل های رئال به اقتضای سوژه و به واسطه لهجه یکی از کاراکترها گاه به سمت کمدی میل می کند که با نگاه انتقادی نمایشنامه نویس و فضای تلخ قصه همخوانی چندانی ندارد.من حیث المجموع «مرگ زنان زرد» در فصل های سورئال دیدنی تر و قابل دفاع تر از فصل های رئال است.امین آبان با بهره گیری از نور و صدا و کنترل بازیگران در خلق موقعیت های نمایشی بالاخص موقعیت های ترسناک و وحشت آور کارگردان مسلطی به نظر می رسد اما در پیوند دادن پرده های مختلف نمایش چه از لحاظ محتوا چه از حیث فرم توفیق چندانی کسب نمی کند.اگر او رگه های طنز را از نمایش می زدود و کل داستان را در فضایی ترسناک تعریف و اجرا می کرد،شاید خروجی کارش مقبول تر بود.
ارتباط حسی خوبی بین بازیگران این نمایش برقرار شده است.هر هنرپیشه بسیار به حس گیری پارتنر(بازیگر نقش مقابل) خود کمک کرده است.آن ها در اجرای حرکات موزون نیز بسیار خوب با یکدیگر هماهنگ شده اند.نقش دختر فراری و در معرض سقوط و نقش نوازنده بسیار حرفه ای بازی شده اند.
تابلوی جدیدی که امین آبان از خودکشی به عنوان یک معضل اجتماعی پیش چشم می گذارد،در تئاتر ایران کم نظیر است.او چه بعنوان کارگردان و چه در مقام نمایشنامه نویس با پرهیز عامدانه از تبدیل کردن «مرگ زنان زرد» به صفحه حوادث روزنامه، کلاس آموزشی و تریبونی برای درس اخلاق دادن،موفق شده تا از رسانه تئاتر به منظور آسیب شناسی جامعه معاصر به خوبی بهره جوید.تجربه تازه او از نمونه های خوب «تئاتر اجتماعی» است .
دکتر شهرام خرازی ها_دپارتمان نقد تئاترفستیوال
Tnx theaterfesrival
امین آباد از بچه های خوش آتیه تئاتر ماست . درود بر تو
من با خوندن این متن متوجه نشدم که کار خوبی بود یا نه ؟>! دکتر خرازی ها خودشون موافق کار بودند یا نبودند ؟
بهتره این توی نقداتون مشخص باشه که به خوندنش معلوم شه که کار خوبی بوده یا نه ؟!