یادداشتی بر نمایش ” جزیره ” به کارگردانی سعید دشتی از کرج
به بهانه اجرای آن در سی و پنجمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر
قصه گویی برگ برنده نمایش ” جزیره ” به کارگردانی سعید دشتی است . او به خوبی فهمیده است که تنها از پس قصه گویی و ایجاد همزادپنداری میتوانند مخاطب زیادی را با خود همراه کند ، اما این برگ برنده ای است که سعید دشتی نتوانسته است کمال استفاده را از آن ببرد و آن هم به دلیل غرق شدن بیش از حد در قصه گویی و دخیل کردن پیرنگ ها و خرده پیرنگ های تو در تو است .
نمایش روایتگر دو روز از زندگی یک خانواده است . در این دو روز گویا موضوع اصلی خواستگاری دختر خانواده است ، اما به این بهانه با معضلات این خانواده روبهرو و آشنا می شویم . دشتی با به هم ریختن سیر منطقی روایت قصه و با به مرور ، رو کردن ماجرا توانسته مخاطب را تا انتها با خود همراه کند و مخاطب هر لحظه منتظر باشد که وجه دیگری از ماجرا را مشاهده کند ، اما مشکل سعید دشتی در این میان زیاده گویی است ، اعتیاد پدر ، نزول کردن پدر ، مرگ مادر ، سی دی فروشی برادر ، فرار برادر با دختری در روز عروسی اش ، قتل توسط برادر ، بی پولی کل خانواده ، فرار دختر بزرگتر با داماد خانواده قبل از ازدواج ، تمایل به سقط جنین دختر بزرگتر ، خیانت دختر بزرگ تر ، اعتیاد داماد خانواده ، بیکاری و بی پولی وی و حامله بودن دختر خانواده و …
آیا به راستی نیاز بود که این همه ماجرای با ربط و بی ربط را به کل اثر نمایشی اضافه کنیم ؟! آیا با فقط چند مورد از این معضلات هم نمی توانستیم آنچه را که باید نشان دهیم ؟ آیا این میزان از شلوغ کاری از ترس کارگردان در ناتوانی در قصه گویی نیست ؟
در این میان در مواقعی دست کارگردان رو می شود . مثلاً وقتی چنین خانواده ای با صدای آهنگ همسایه ناگهان سرخوشانه شروع به رقصیدن میکنند ، این پیام را به مخاطب که بارها چنین صحنه هایی را در سینما و تئاتر دیده است میرسانند که قرار است در چند لحظه بعد شاهد رخ دادن فاجعه ای باشد . استفاده از این شیوه تکراری دیگر تأثیر خودش را بر مخاطب از دست داده است و بیشتر اثر را به سمت لوث شدن می برد .
در طراحی نور در ابتدای نمایش زیادهروی بی دلیلی صورت می گیرد . به گونه ای که مدام نور موضعی بر چهره بازیگران تابانده می شود و این تعداد جابجایی نور چشم تماشاگر را آزار میدهد . این در حالی است که این طراحی نه از لحاظ بصری و نع از لحاظ مفهومی موفق نیست .
دومین مسئله که به طراحی صحنه نیز مرتبط میشود ، اضافه کردن نوار های نوری آبی رنگ در کل دکور کف نمایش است ، کاملاً بی مفهوم و بی ربط به کل طراحی صحنه و فضای رئال نمایش . هرچند تلاش شده است با این طراحی نور بر دور دکور فضای جزیره ای را در دکور نیز القا کند ، اما اساساً نیازی به چنین طراحی و به وسیله ی آن رساندن چنین مفهومی نیست .
با این حال جزیره در اولین قدم آنچنان برگ برنده بزرگی دارد که بی انصافی است اگر آن را اثری قابل دیدن ننامیم ، اثری که قصه میگوید ، سرگرم میکند و البته بیشک ضعف هایی هم دارد .
آرزو شفق – دپارتمان نقد تئاترفستیوال