نمایش ” آبگوشت زهرماری ” نمایشی دغدغه مند است . این نمایش ظاهرا ! سعی دارد به صورت خیلی کلی نسبت مردم با حکومت را به چالش بکشد و در بستر تاریخ نشان بدهد که مردم قربانی بازی قدرت طلبان هستند .
اما نمایش با وجود کمدی های متعدد و اغلب خنده دار دچار ایراد هایی است که با بر طرف کردن آنها می تواند در اجرا قوی تر ظاهر شود.
مهمترین اشکال به متن نمایشنامه وارد است . نمایشنامه قصه دارد اما ظاهرا جای پیرنگ اصلی و فرعی در قصه عوض شده است.
نمایش از مقطعی خط سیر قصه را گم می کند و آنقدر درگیر ماجرای باریک خانم می شود که اصلا ماجرای آشپزخانه و دغدغه آنان فراموش می شود و در نهایت برای برگشت به خط اصلی فرصتی باقی نمی ماند و لاجرم پایان بندی نمایش سر هم بندی می شود. ریشه این مسئله در این است که در نمایشنامه از فلاش بک استفاده نشده است. روایت قصه باید از جایی شروع می شد که ما در فلاش بک ها ماجرا را دنبال می کردیم . با این ترفند اثر قصه گو تر و نزدیک تر به فضای نقالی ایرانی می شد و همچنین می توانست سیر منطقی تری را تا پایان در پیش بگیرد.
نکته بعدی چند پاره بودن متن است که در راستای همان عدم سیر منطقی است. اتفاقاتی که می افتد هیچ ارتباط درستی با یکدیگر ندارند . ما فقط در ماجرای باریک خانم سیر منطقی و روایت درست داریم که این بخشی از کل نمایش است . این سیر در اجزا وجود دارد اما در به هم پیوستن این اجزا و تشکیل یک قصه واحد ، متن دچار اشکال است، به همین دلیل باید از ترفند فلاش بک استفاده شود . البته اینکه در پایان متوجه می شویم همه اینها خواب بوده است توجیهی است بر این نبود سیر در اجزا ، اما توجیهی دم دستی .
کشته شدن مرد در آشپزخانه چه ارتباطی با کل نمایش دارد ؟ اگر بنا بر این است که در بازی بالا دستی ها ، مردم قربانی شوند ، چرا مرد کارگر به دست خود شخصیت های آشپزخانه ( در بخشی از نمایش که در آشپزخانه هستند نه در عمارت و اندرونی و حمام و …) کشته می شود ؟! و اساسا کشته شدن او چه ارتباطی به مابقی ماجرا ها دارد؟ این سوال ها ، سوال هایی است که تماشاچی را در تحلیل پیام نمایش دچار تردید می کند . به همین دلیل باید گفت : نمایش “ظاهرا” سعی دارد نسبت مردم با حکومت را به چالش بکشد و در بستر تاریخ نشان بدهد که مردم قربانی بازی قدرت طلبان هستند .
آیا مقصود نمایش این است که مردم را قربانی نشان دهد ، یا اینکه احمق و یا سودجو ، که حاضرند آبگوشتی با آن وصف درست کنند ؟ اگر هیچ کدام اینها مد نظر نیست پس مقصود از ابژه دربار و شاه و کارگر و غیره چیست ؟
لازانیا چه شد؟
همچنین در کارگردانی اثر مواردی مثل ریتم ده دقیقه ابتدای کار ، نا هماهنگی حرکات جمعی ، عدم توجه به صدای بازیگران که در مواقع حضورشان در عمق صحنه به سختی شنیده می شود ، دچار اشکال است.
صدای آواز ها عمدتا شنیده نمی شد و نیز حرکات نوازنده تنبک هنگام نواختن کاملا تمرکز زدایی می کرد.
البته شوخی های نمایش در بسیاری از موارد واقعا خنده دار است و بازی اغلب بازیگران خوب . همچنین خلاقیت در طراحی صحنه و دکور نیز ستودنی است.
در مجموع باید گفت که نمایش ” آبگوشت زهرماری ” به واسطه فرم و فضای کمدی ای که دارد پتانسیل تبدیل شدن به یک نمایش جذاب و قوی را بسیار داراست .
محمد جواد حبیبی – دپارتمان نقد تئاترفستیوال
واااااای خیلی خندیدیم. خیلی خوب بود. به کارگردان تبریک می گم. چاکرخواجه پاشای عزیز
چرا توهین میکنین!!
یک یا دو اجرا در جشنواره با این همه استرس و بی نظمی… دیگه نقد نداره که… وقت خودتون رو می گیرید
ای بابا چه انتظاری دارین از جشنواره!!
ما که هیچ کار خوبی ندیدیم… چه وضعشه!!!
والله ما که هیچی نفهمیدیم… شما چطور؟؟