در پی زلزله اخیر در غرب ایران که متاسفانه به جان باختن تعداد بسیاری از مردم عزیز کشورمان منجر شد ، روز سه شنبه ، ۲۳ آبان ماه عزای عمومی اعلام شد . در پی اعلام عزای عمومی ، کلیه “رویدادهای هنری” از جمله تئاتر در این روز تعطیل اعلام شدند .
تعطیلی تئاتر واکنش بسیاری از هنرمندان این حوزه از جمله علیرضا کوشک جلالی ، مترجم ، نویسنده و کارگردان تئاتر را در پی داشت که وی در یادداشتی با عنوان “«بنشینیم» و حسابی به زلزلهزدگان «بیاندیشیم!»” اعتراض خود را نسبت به این قضیه اعلام کرد ، یادداشتی که در کانال تلگرامی تئاتر فستیوال منتشر شد .
مهرداد خامنه ای مترجم ، نویسنده و کارگردان تئاتر نیز یادداشتی را با عنوان “بنشینیم و به برداشت های خود بیاندیشیم” در جواب کوشک جلالی نوشت و برای ما ارسال کرد ، که این یادداشت نیز در کانال تلگرامی تئاترفستیوال منتشر گردید .
این اتفاق باعث ایجاد دیالوگی در این رابطه در کانال تئاتر فستیوال بین این دو عزیز گردید و منجر به انتشار جوابیه هایی از سوی علیرضا کوشک جلالی و مهرداد خامنه ای در کانال تلگرامی ما شد .
با توجه به آنکه تئاتر فستیوال همیشه از برقراری دیالوگ استقبال می کند و این اتفاق در کانال تئاتر فستیوال رخ داده است ، تصمیم به انتشار یادداشت های این دو هنرمند عزیز در سایت تئاتر فستیوال گرفته ایم تا به صورت منسجم و کنار هم بتوانید نطرات و دیدگاه های این دو کارگردان عزیز را بخوانید .
یادداشت علیرضا کوشک جلالى ، مترجم ، نویسنده و کارگردان تئاتر در اعتراض به تعطیلی تئاتر براى همدردى با زلزله زدگان کرمانشاه
«بنشینیم» و حسابی به زلزلهزدگان «بیاندیشیم!»
“توجه توجه! هنگامی که زلزله قسمتی از کشور را به خاک و خون کشید، در شهرهای دیگر کشور به جای این که با کار بیشتر، چه در زمینه اقتصادی و چه درزمینه هنری، به کمک قربانیان بشتابیم، بهتر است تمام برنامه های هنری و اقتصادی کشور را تعطیل کنیم و با سفرهای تفریحی به شمال و دیگر نقاط دیدنی کشور و با دید و بازدیدهای مکرر، یاد قربانیان را زنده نگه داریم و امیدوار باشیم تا پس لرزه ای، تعطیلات مناسبتی (به مناسبت زلزله) را طولانی تر کند تا تعطیلی یک روزه مناسبتی، چند روز کش بیاید و بچسبد به پنج شنبه و جمعه، تا بتوان با خیال راحت خستگی چند هزاره تنبلی به مناسبت “کار نکردن مناسبتی” را از تن به در کنیم، “بنشینیم” و حسابی به زلزله زدگان “بیاندیشیم!”
در پى اعلام وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامى مبنى بر تعطیلى کلیه ى مراکز هنرى در روز سه شنبه ٢٣ آبان ٩۶ به منظور ابراز همدردى جامعه ى فرهنگى و هنرى کشور با هموطنان داغدارمان در زلزله ى غرب کشور، گالرى هاى خانه ى هنرمندان ایران و نمایش هاى تماشاخانه هاى استاد انتظامى و تماشاخانه ى ایرانشهر، فردا سه شنبه تعطیل خواهد بود.
علیرضا کوشک جلالی
٩۶.٠٨.٢٣”
***
واکنش مهرداد خامنه ای ، کارگردان تئاتر به یادداشت علیرضا کوشک جلالی با عنوان ” «بنشینیم» و حسابی به زلزلهزدگان «بیاندیشیم!» “
“بنشینیم و به برداشت های خود بیاندیشیم”
“کوشک جلالی عزیز
من نمیدانم که آیا شما در جریان هستید که در نقاط مختلف کشور گروه های مردمی در حال تلاش و کمک رسانی به مردم آسیب دیده هستند؟ تعدادی از نانواییهای مریوان ۲۴ ساعته در حال پخت هستند تا به دست نیازمندان در غرب برسانند، در سنندج شبانه روز عده ای در حال دوخت چادر هستند تا سرپناهی برای آسیب دیدگان فراهم کنند، امشب دو کامیون از کمک های دانشجویان علامه طباطبایی تهران بصورت خودجوش عازم شده و دهها نمونه انسانی دیگر در همیاری و تلاش مردم در کمک به همنوع میتوان یافت که نه تنبل هستند و نه اصولا به تنبلی عادت دارند. منظورم قشر زحمتکش اجتماع است.
منظور شما را از این نوشته میفهمم و بسته شدن تئاترها را کاری ناشایست میدانم اما با این زبان که دوغ را از دوشاب در آن نمیتوان از هم تشخیص داد و انگار موضوعی ناصحیح را به کلیت یک اجتماع بسط میدهد مخالفم، چرا که تنبلی و بار سفر بستن و به گردش رفتن به هر بهانهای دغدغه بخش کوچکی از این اجتماع است که اتفاقا فکر میکنم آن بخش کوچک گردشگر، همان قشر تئاتر بین هستند.
با آرزوی اجراهای عالی برای کار جدیدتان
دوستدار شما
مهرداد خامنهای”
***
پس از یادداشتی که مهرداد خامنه ای در جواب یادداشت علیرضا کوشک جلالی نوشت ، کوشک جلالی جوابیه ای بر آن نوشت که در آن به واکنش برخی دیگر از هنرمندان عرصه ی تئاتر به این اتفاق نیز اشاره کرده بود :
جوابیه علیرضا کوشک جلالى بر جوابیه مهرداد خامنه اى
“مهرداد عزیز، من خوب در جریان هستم و دربرابر همت گروه های مردمی و کمک های شان سر تعظیم فرود می اورم. صحبت مرا تو خوب می فهمی و نمی دانم علت نگارش این متن چیست. انتقاد من مثل صدها هنرمند دیگر به اقدامات دولتمردانی است که در مواقع بحران به جای کار بیشتر همه تاترها را تعطیل میکنند. تمام گروه های تاتری با جان ودل حاضر بودند که یک سانس اضافی اجرا بروند و فروش بلیط را به زلزله زدگان اختصاص دهند. این یعنی کار بیشتر و آن یعنی “تن پروری در زمان بحران”. چند نمونه از این اعتراض ها: حسین پاکدل و افشین هاشمی نسبت به تعطیلی سالنهای «تئاتر» کشور واکنش نشان دادند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی باشگاه خبرنگاران پویا، حسین پاکدل و افشین هاشمی از هنرمندان مطرح تئاتر و سینما به تعطیلی اجباری سالنهای تئاتر کشور واکنش نشان دادند.
در ادامه واکنش افشین هاشمی را میبینید:
«برابرِ زلزله راههای بهتر از تعطیلیِ تآتر وجود دارد!
اجازه دهید همین ابتدا به صدای بلند بگویم که بله! اعتقادم همین تیتر است.
و این نه اعتقادِ امروزِ من که پنج سال پیش هم راجع به واقعهی غمانگیزِ دیگری همین را گفتم که چندانِ بازخوردِ مثبتی نداشت ولی آنقدر به سخنم باور دارم که بازهم تکرارش میکنم: بهجای تعطیلی میتوان از ظرفیتهای بالقوهی یک پدیده استفاده کرد و برای احترام، «کار کردن» را جایگزینِ «تعطیلی و کار نکردن» کرد.
مطمئن باشید برابرِ زلزله راههای بهتر از تعطیلیِ تآتر وجود دارد!
ابتدا موضوعِ پنج سال پیش را یادآوری میکنم:
آقای حمید سمندریان ۲۲ تیرماهِ ۱۳۹۱ درگذشت و آن روز تآترها به احترامِ (!) ایشان تعطیل شد! و من پرسیدم و امروز هم میپرسم «به احترام»؟! به احترامِ کسی که همهی عمرش را صرفِ برپاییِ تآتر کرد ما تآترهامان را تعطیل کردیم؟! من آن روز به عنوانِ یکی از سخنرانان گفتم (و امروز هم میگویم) که این یک رفتارِ عادتشده است بی هیچ فکرِ نویی؛ همچون عملِ بازاریان و کاسبان در عزای درگذشتِ حجرهدارِ همسایه. ولی ما آن روز میتوانستیم تآترهامان را به افتخار ایشان و عمری که پای این حرفه گذاشتند باز نگه داریم و به احترامِ ایشان تآترهامان را «رایگان» اجرا کنیم و از هرکه در زندگیاش تآتر ندیده دعوت کنیم بیاید تآتر ببیند و با میراثِ حمید سمندریان و پیشینیانش آشنا شود. آن روز چون من هم نمایشی روی صحنه داشتم که اتفاقن پرفروش بود، بعضی گفتند «ارزشِ استاد خیلی بالاتر از دوزار پولِ بلیطهای امشب بود!»، همکارانی خشمگین شدند و خشمشان را اعلام کردند، بعضی نصیحت کردند و بعضی هم دلجویی؛ شاگردانِ ترمِ اولِ آموزشگاهِ استاد هم قصدِ کتکزدن داشتند که خوشبختانه ترمِ آخریها جلوشان را گرفتند!
امروز نمایشی روی صحنه ندارم و به جایش همکارانم نمایشهایی مملو از تماشاگر بر صحنه دارند و چه خوب که آدمها تآتر میبینند. پس اینبار بی این که نگرانِ بلیتهای نمایشم باشم با تعطیل کردنِ تآتر یکی از قویترین امکاناتِ بالقوهی کمک به زلزلهزدگان حذف میشود!
هرکس در این جهان و در این کشور وظیفهای دارد؛ هلال احمر و نیروهای امداد وظیفهاش کمکرسانی است و ستادِ مدیریتِ بحران قرار است این فاجعه را سروسامان دهد، رییسجمهور موظف بود در مکان حضور یابد و بازیگر هم باید روی صحنهی تآترش میرفت. تالارهای تآترشهر، وحدت، ایرانشهر و… با اینهمه تماشاگر بهترین امکانِ کمک به زلزلهزدگان بود و هست! همهی این نمایشها میتوانستند شبِ گذشته روی صحنه بروند.»
***
دیالوگ میان علیرضا کوشک جلالی و مهرداد خامنه ای در نهایت منجر به انتشار جوابیه مجددی از سوی مهرداد خامنه ای شد که این جوابیه نقطه ی پایانی بود بر این گفت و گو ، حداقل تا زمان انتشار این گزارش:
جوابیه مهرداد خامنه اى بر جوابیه علیرضا کوشک جلالى
“بله کوشک عزیز من هم متن آقای هاشمی را قبل از دیدن مطلب شما مطالعه کردم وبسیار پسندیدم و بنده هم عرض کردم که تعطیلی تئاتر به هیچ عنوان قابل توجیه نیست و عملی است ناشایست. صحبت من بر سر خط کشی مشخص بود در مورد مردم و تنبلی و گردشگری که نوشته شما همه را به یک خط میراند. علت نوشته من این بود نه تعطیلی تئاتر که دربارهاش با شما و بخصوص با نوشته آقای هاشمی کاملا موافقم.
آنقدر روشن بود(نبود) که مخاطب «تنبلی هزار ساله» را که در متنتان مرقوم فرمودید که البته تنها منظور شما مسئولان بوده و برمیگردد به مسئولان از سلسله سامانیان در ایران، می بایست به صورت بدیهی ۹۶۰ سال از آن کم میکرد تا متوجه شود خیر منظور همین تاریخ معاصر است فقط و فقط …. بقیه هم بازمیگردد به قدرت استعاره در این زبان زیبا که همه را به شک می اندازد لابد… علیرضا جان برویم به زندگی برسیم. سرتان را بیشتر درد نمی آورم. ممنون از گفتگو”
****
فارغ از اینکه در این گفت و گوی شکل گرفته ، حق با کیست و یا آیا اساسا دو طرف ماجرا حرف متفاوتی می زنند و یا اینکه یک حرف را به شکل های مختلف بیان می کنند ، این فضا و گفت و گوی شکل گرفته ، زیبا و قابل تحسین است ، و یادآور اینکه هنوز و همیشه می شود با برقراری دیالوگ ، ارتباطی سالم برقرار کرد و پیام خود را به مخاطبین رساند و نتیجه گیری و قضاوت را به عهده ی مخاطب گذاشت .
زلزله هیچی نداشت شوآف خوبی بود واسه این هنرمندایی که می رفتن تو این مناطق عکس و فیلم می گرفتن !! راست می گن دیگه وقتی کار و زندگی رو تعطیل می کنین ملت همیشه در صحنه ی هنرمند میرن فیلم واسه شبکه های مجازی شون می گیرن !! وقتی کار باشه حداقلش اینه که میشه کمی از درآمد رو صرف همون مردم مصیبت زده کرد ! در غیر این صورت …
خیلی گفت و گوی جالبی بود
اینقدر تو فضای مجازی کل کل های چیپ و سطح پایین از دوستان دیدیم . وقتی این پست رو خوندم جیگرم حال اومد که دم اقای مهرداد خامنه ای عزیز و استاد کوشک جلالی گرم . ایشالله جوونا یاد بگیرن از این بزرگان .
هر روزمان تعطیلی و بی کاری و بی توجهیه … اینه شرایط ما !!
به نتیجه ای هم رسید حالا ؟؟
راست میگه دیگه … حالا کل تئاتر ما چقدر مخاطب داره که تقی به توقی می خوره تعطیل میشه!! مناسبت ها کمه ، حوادث هم بهش اضافه شده
واقعا کمک های بسیار عظیمی از سوی مردم فهمیده ی ما صورت گرفت . رشک برانگیز و دلگرم کننده . حرفشون رو می فهمم که مسئولای ما همیشه ی تاریخ از مردممون عقب ترن ! اینه وضعه ما !!!