ساعت ۱۱ شده بود و با عجله خودم را به تئاتر شهر رساندم تا مبادا خدای نکرده اتفاق نادر و معجزه ای رخ داده و نشست خبری به موقع شروع شده باشد . ولی مثل همیشه ، همه چیز سرجایش بود و تاخیر که جزء جدانشدنی نشست های خبری است در این جشنواره هم لحاظ شده بود !!!
همچنان که روی صندلی های آبیِ چرخان سالن کنفرانس تئاتر شهر مشغول نظاره ی اطراف بودم ، متوجه شدم چند مقوای زرد که یک سری شکلک هم روی آن کشیده بودند را آوردند و روی سه پایه های نقاشی قرار دادند . من که هاج و واج مانده بودم که این نقاشی ها را چه کسی کشیده است ، ناگهان به کشف و شهود رسیدم که نکند این ها پوسترهای جشنواره بین المللی تئاتر فجر است ؟!
خواب و خیال نبود و شکلکی که برایم زبان درمی آورد ، پوستر جشنواره بود . من که با دیدن پوستر سمت چپ بدنم گزگز می کرد ، خودم را نیشگون گرفتم تا شاید از خواب بیدار شوم ، ولی خواب نبود و گویی نقاشی را ارشیاِ باباش اینا ، ۵ ساله از مهدکودک گل های خندانِ آپدیت محورِ آتاری دوست ، آن ها را کشیده بود .
این اولین ضربه ای بود که به من وارد شد . اما زمانی که دبیر محترم و دوستانش در سالن کنفرانس حضور به هم رساندند و نشست شروع شد ، با صحبت های آن ها متوجه شدم پوستر را زودتر آوردند که ما را آماده ی ضربات بعدی کنند .
قسمت جالب ماجرا توضیح طراح پوستر و دبیر جشنواره در توجیه این اثر هنری فاخر بود .
طراح پوستر عزیز که ۵ ساله هم نبود ، می گفت که دوست داشته طرحش ساده باشد و حتی به این شرط طراحی پوستر را قبول کرده که الا و بالله باید طرحش ساده باشد . خب ، مدیر جشنواره هم که طرفدار سادگی است ، دست او را تمام و کمال باز گذاشته تا برای بچه های مهدکودک پوستر طراحی کند . یکی نبود به این دوست عزیز بگوید ، گفتیم ساده ولی حالا نه دیگر انقدر . یک فری ، یک قری ، که ما هم کمی خوشمان بیاید .
خود دبیر که تصمیم داشته تئاتر را متحول کند و در یک تصمیم انقلابی مردم را با تئاتر آشتی دهد و آن ها را به جشن گفت و گوی تئاتر دعوت کند ، در دفاع از این اثر هنرمندانه می گفت که می خواست پوستر برای عموم مردم قابل درک و فهم باشد . گویا دبیر محترم باز هم ، عموم مردم را با بچه های مهدکوکِ ارشیا اشتباه گرفته است .
البته با توجه به آنچه که خود دبیر در نشست به آن اعتراف کرد ، انتظار بیشتری از وی نمی رفت .
از همان ابتدا با عجز و ناله گفت که از پذیرفتن چنین سمتی پشیمان است و می خواسته استعفا دهد و کمرش زیر فشارها خم شده است و دهانش (سرویس) شده است و به چیز خوردن افتاده است* و در تمام این مدت تلاش بسیاری کرده که عاقل بماند و دیوانه نشود . در چنین شرایطی دل آدم به رحم می آید و همان وقت بود که دلم می خواست یک چایی نباتِ دبشِ پر رنگِ لبریزِ لب دوز برای او ببرند تا کمی حالش جا بیاید .
دست آخر هم فشارهای دبیری جشنواره و سوالات خبرنگاران آنقدر به او فشار آورد که به ناگاه جلسه را ترک کرد و وقتی که بازگشت صادقانه اقرار کرد که تنگش گرفته بود .
دیگر به ضعف ها و کاستی هایش در زمینه ی انتخاب و برنامه ریزی آثار حاضر در جشنواره نمی پردازم که خود ماجرای مفصلی دارد .
در مورد روابط عمومی جشنواره هم همین بس ، که تا یک هفته پیش اثری از آثارش هویدا نبود و حال هم که وارد صحنه شده ، اخبار یا در دقیقه ۹۰ اعلام می شود یا به وقت اضافه و حتی ضربات پنالتی می رسد .
جشنواره ای که شروعش چنین باشد ، خدا آخر و عاقبتش را به خیر کند .
خداوندا به دبیران ما توانایی و بصیرت و به ما صبر اعطا کن . آمین .
————–
*پی نوشت : البته دبیر محترم جشنواره به خبرنگاران گفت که این حرف ها بین خودمان بماند و جایی منتشر نشود . (منظور دبیر محترم این بود که غریبه بین مان نیست و همه خودی هستند . ما هم پیش غریبه این حرف ها را نمی گوییم ، بین خودمان و مخاطبین عزیز تئاتر فستیوال می ماند !)
فقط تنها سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که اگر این حرف ها قرار نبود رسانه ای شود ، اصلا چرا کنفرانس خبری ترتیب داده اید ؟ اگر دبیر جشنواره ادب ندارد و یا بلد نیست که چطور باید پشت میکروفون قرار بگیرد ، این دیگر مشکل رسانه نیست ، ما تنها به وظیفه ی خود عمل می کنیم .
قابل ذکر است فایل صوتی نشست موجود می باشد .
الناز امیرخانی- تئاتر فستیوال
خوش به حال خودمون که جشنواره رو تحریم کردیم راااااحت ! به زندگیمون میرسیم . بگذارید این ادمهایی که ناگهان پیداشون شده و دور دبیر محترم رو گرفتند خوشحال باشند و فکر کنند دارند به تئاتر خدمت می کنند درحالی که با این بی نظمی ها و بی ادبی ها تیشه بر ریشه تئاتر میزنند . هیچ کس هم خیالی برای اصلاح نداره …
درد بسیار است ولی ….
الناز خیلی خوبییییی حال کردم ???
چی خورده ؟؟ چی خورده ؟؟؟ ??
ابرو جشنواره رو برده هااااا
خدایی گفته ؟ اخه مگه نیشه ؟ مگه داریممممم
یا خداااا ???
Dametoon garmmmmmm
Asbabe khandeye mara faraham kardid ???
واقعا یکی جواب بده الان تو دولت تدبیر و امید چرا اینقدر همه ی نمایش ها غمگین و ناامید هستند
فایل صوتی رو منتشر کنین
بخندیم ????
آه و ناله نکنن که کسی نمیفهمه کارشون سخته
سلام
من هم به عنوان خبرنگار تو این نشست بودم و واقعا از این اتفاقات دل شکسته شدم ولی به نظرم خانم امیرخانی ما امین مسئولین هستیم به نطرم لازم نبود این مسایل با مردم مطرح بشه
چرا که نه ؟
بابا من دیروز رفتم تیاتر شهر هیچ خبری نبود
اصلا نه انگار جشنوارس
…….. تو جشنواره امسااااااال
چه عکس خوبیه ???????? مصداق تمام حرفایی که زدین
Hala shoma arooom bash khanoom ?????
Inja khanevade nrshaste !!!
بابا ابنا همه کاراشون عین شکلک های پوسترشونه
????
Salam vaghti shoma Bekheir
Man chandin bar in goxaresh ra khandam vali vaghean nemidobam. Be hale jashnavare bYad che kard
این چه ادبیاتی ؟
واقعا متاسفم واستون
با سلام دوست عزیز
متاسفانه این ادبیات ، ادبیات دبیر محترم جشنواره است.
ما فقط آن را منتشر کرده ایم.
سلام خسته نباشین واقعا خدا قوت ??? خدا خیرتون بده حسابی خندیدم
واییییی ????? خیلی حال کردم
BIG LIKE
;(
🙁
🙂
D:
:((
:))
گفت وگو به سبک پوستر جشنواره تئاتر هه!
دیگه همینه دیگه ســـــــــــــخت نگیر 😉
هاهاهاهاهاهاها …..