نمایش “همان باش ، که نیستی” به نویسندگی و کارگردانی سامان ارسطو که پیش از این در جشنواره های آلمان و فرانسه اجرا داشته است ، در سی و ششمین جشنواره تئاتر فجر در بخش حضور دارد . سامان ارسطو طی گفت و گو با خبرنگار تئاتر فستیوال ، از نارضایتی خود برای قرار گرفتن این نمایش در این بخش از جشنواره و عدم کارآمدی در اجرای این دوره از جشنواره گفت که در ادامه می توانید آن را بخوانید :
سامان ارسطو با بیان اینکه از حضور نمایش “همان باش ، که نیستی” در بخش تمرین – اجرا جشنواره ناراضی است ، گفت : زمانی که لیست جشنواره و مهمان ها را دیدم ، پیش آقای مهندس پور رفتم و از ایشان پرسیدم من کجای جشنواره قرار دارم ؟! گفتند به شما خبر می دهیم . بعد آقای دشتی با من تماس گرفتند که ما بخش جدیدی در جشنواره ایجاد کرده ایم ، در آن بخش جای خالی داریم ، می توانی در این بخش اجرا کنی .
او ادامه داد : بعد از مدتی متوجه شدم گروه هایی که در این بخش قرار دارند ، اغلب کار اول یا دومشان است که خیلی محترم هستند ولی قرار است تمرین-اجرا کنند . “همان باش ، که نیستی” تمرین – اجرا نیست و سالنی که به ما داده اند ، سالن اجرا نیست ، پلاتوی تمرین است . وقتی دختر خاله ها و پسر خاله ها در جشنواره حضور داشته باشند ، چنین اتفاقاتی می افتد!
ارسطو با بیان اینکه به تازگی نمایش “خودکار بیکار” را به روی صحنه برده است ، گفت : حتی برای اجرای “خودکار بیکار” هیچ داوری فرستاده نشد که این نمایش را ببینند و ما را برای جشنواره دعوت نکردند . با این اتفاق نمایش من در گوشه قرار می گیرد ، مبادا نکند که دیده شود!
او اضافه کرد : زمانی که نمایش “همان باش ، که نیستی” را در جشنواره برلین اجرا کردیم ، رادیو برلین با من مصاحبه ای داشت و از اینکه ما این نمایش را به طور مستقل و بدون هیچ حمایتی به روی صحنه برده بودیم ، شگفت زده شده بود . برای اجرا در جشنواره سی و ششم من به ستاد جشنواره گفتم حداقل ایمیل گروه ها را به ما بدهید تا ما بتوانیم محترمانه از آن ها برای دیدن نمایش مان دعوت کنیم نه اینکه بگوییم تو را به خدا بیایید و اجرای ما را ببینید .
این بازیگر تئاتر با اشاره به شعار جشنواره امسال “جشن گفت و گوی تئاتر ایران” ، در این باره اضهار کرد : کدام جشن گفت و گو آقای مهندس پور ؟! زمانی است فردی که تخصص و تجربه ندارد ، دبیر جشنواره می شود و گروهی را دور خود جمع می کند و یک سری اقدامات انجام می دهد . ولی وقتی کسی دبیر شود که شناخته شده است و اسامی دهن پرکنی دور خود جمع می کند ، انتظار دیگری از وی می رود ؛ که البته نتیجه آن چیز مطلوبی از کار در نیامده است .
نتیجه تصمیم گیری های دبیر جشنواره این می شود که حسین کیانی از جشنواره بیرون می آید . چرا حسین کیانی باید کناره گیری کند ؟! من نمایش “روز عقیم” را دیده ام ، کار بسیار خوبی بود . چرا وقتی عده ای هستند که کارهای بی خطر اجرا کنند ، باید حسین کیانی و سامان ارسطو اجرا بروند ؟! این موضوع عدم مدیریت مدیران جشنواره را نشان می دهد .
کارگردان نمایش “همه دزدها که دزد نیستند” در مورد مدیریت جشنواره امسال اضافه کرد : برنامه ریزی های آقای مهندس پور بسیار غلط بود . من هر سال منتظر این هستم که دبیری بیاید و منی که سی سال است که تئاتر کار می کنم ، بتوانم رد جای خودم قرار بگیرم . البته منِ سامان ارسطو جای خودم را پیدا کرده ام ؛ ولی مشکل اینجا است که مهندس پور که سال ها است کار من را می شناسد ، وقتی از او خواهش می کنم بیاید نمایش من را ببیند ، هیچ کسی را نمی فرستند که اجرای من را ببیند . این چه جشنواره تئاتری است ؟! کدام تئاتر ؟! تئاتری که در آن تغییر و نقد نباشد ، تئاتر نیست .
وی همچنین در مورد پوستر سی و ششمین جشنواره تئاتر فجر تصریح کرد : پوستر جشنواره خنده دارترین و بی ارزش ترین پوستر تاریخ تئاتر ایران است . به نوعی می توان گفت سفره ای پهن است ، به فردی گفته شده تو هم بیا پوستر طراحی کن . این همه طراح و اساتید عالی داریم ، واقعا شرم آور است . لااقل چیزی را ارائه دهید که اندکی دل انگیز باشد نه اینکه آدم بماند که این چیست ؟ توریست هایی را دیده ام که با نگاه به پوستر جشنواره ، به ما می خندند و می گویند شما در جشنواره ای با این پوستر اجرا دارید ؟!
کارگردان نمایش “شب بارانی” در واکنش به صحبت دبیر جشنواره که گفته بود “می خواستیم پوستر جشنواره برای عموم مردم قابل درک باشد” ، گفت : ما در تحقیر و کوتوله کردن مردمِ خودمان، استاد هستیم . یعنی مردم ما ، مردم کم هوشی هستند ؟! مردم ما بسیار باهوش هستند . چرا مردم را دست کم می گیرید ؟! این مردم کسانی هستند که به تماشای نمایش های ما می نشینند و برایش پول می دهند و سالن های ما را پر می کنند . اگر مردم نباشند که ما باید برویم در خانه هایمان بنشینیم . این مردم همان هایی هستند که وقتی در جشنواره کارهای خوبی اجرا می شد ، از شلوغی در و دیوار تئاتر شهر می شکست . ولی الان خلوت و سوت و کور است . گویا آقای مهندس پور روزهایی که سالن ها از اجرای نمایش های ایرانی و خارجی قیامت می شد را یادش رفته است . چرا امروز این گونه است ؟! چه اتفاقی افتاده است ؟! ربطی هم به گرانی ندارد ! بلیت های تئاتر ما نسبت به کشورهای دیگر خیلی هم ارزان است . مردمی که تئاتر را دوست دارند ، می آیند و پول هم می دهند . مشکل این است که ما اصلا به مردم احترام نمی گذاریم ، ما دیواری دور خودمان کشیده ایم و خودمان را از مردم جدا کرده ایم .
سامان ارسطو در پایان گفت : از بعضی چیزها واقعا قلب آدم به درد می آید . زمانی که برای اجرایم به خانه تئاتر می روم ، از من می پرسند ، آیا بچه های تو معروف هستند ؟! ما برای خانه تئاتر بسیار زحمت کشیده ایم . خانه تئاتر ، خانه ی من است و برایم اُفت دارد که این سوال را از من می پرسند . این ها بچه های تئاتر هستند . زحمت کشیده اند . ۵ سال است که مدام کار می کنند . من برای جشنواره متاسفم که کارهایی مانند “روز عقیم” حسین کیانی را کنار می گذارد . این پول نفت است که ما با آن جشنواره برگزار می کنیم . به ما می گویند ۵ میلیون تومان به شما می دهیم . من با دادن یا ندادن پول مشکل ندارم ، با سالن و جایی که در جشنواره قرار گرفته ام ، مشکل دارم .