برای اولین بار است نمایش ” خدایگان ” به نویسندگی وودی آلن در ایران به روی صحنه می رود . این نمایش به کارگردانی دکتر رحمت امینی در تالار مولوی اجرا می شود . به همین بهانه خبرنگار تئاتر فستیوال گفت و گویی در خصوص چگونگی انتخاب متن و اجرای این نمایش با کارگردان این اثر انجام داده است که می توانید در ادامه بخوانید :
در ایران کمتر به سراغ وودی آلن می روند و نمایشنامه ” خدایگان ” اولین بار است که در ایران به روی صحنه رفته است . چه شد تصمیم به اجرای این نمایشنامه با بازی دانشجویان گرفته اید ؟
این موضوع مشخص بود که من در تالار مولوی می خواهم با یک تیم دانشجویی اجرا داشته باشم . بنابراین به دنبال متنی می گشتم که تفاوت و تجربه گرایی را فی نفسه در خود داشته باشد . از طرفی هم مایل بودم که بار دیگر یک اثر کمدی در راستای تجربیات پیشین خود به روی صحنه ببرم . بعد از تجربه های خوب اجرای نمایش هایی چون ” جیجک علیشاه ” و ” جعفرخان از فرنگ برگشته ” که نمایش های ایرانی بودند به سراغ کارلو گولدونی ایتالیایی که آثارش مناسبتهایی هم با آثار ایرانی ها مثل کمدی دلارته و نمایش ایرانی دارد ، رفتم . یکی از آثار کمدی او را هم انتخاب کرده بودم و در فکر اجرای آن بودم تا اینکه ناگهان روزی در کتابفروشی ، متوجه شدم نمایشنامه ” خدا ” توسط شهرام زرگر ترجمه شده است . برای من جالب بود که بدانم وودی آلن در این کتاب چه نوشته است . همان روز آن کتاب را خریدم و خواندم و تاثیر عجیبی روی من گذاشت .
من وودی آلن را بیشتر از طریق فیلم هایش و نمایشنامه ی ” مرگ در میزند ” می شناختم و دوست داشتم . ولی وقتی این کتاب را خواندم گفتم این همان چیزی است که به دنبال آن هستم . کارلو گولدونی را کنار گذاشتم و به سراغ این متن آمدم ولی فکر نمی کردم که این اثر اینقدر سخت باشد .
این کتاب در خواندن راحت بود ولی در اجرا بسیار سخت بود . ما چند بازیگر با تجربه در این نمایش داریم که برآمده از دانشگاه هستند و خیلی کمک کرده اند . در طول تمرینات همه ما دچار یاس فلسفی می شدیم . مانند سیزیف تا قله می رفتیم و بعد قِل می خوردیم و پایین می آمدیم . من تا روز اول اجرای جنرال خیلی بی تکلیف بودم که آیا این کار و کمدی آن شکل می گیرد یا خیر . ولی خوشبختانه کار خوب از آب در آمد و در سالنی که اصلا فکرش را نمی کردم با استقبال خوب تماشاگران روبرو شد . امیدوارم این استقبال تا آخرین روز ادامه داشته باشد .
شما بر روی این متن دراماتورژی هم انجام داده اید ؟
بله . دراماتورژی در حین کار انجام شد . من با توجه به تجربیاتی که در تئاتر به عنوان معلم ، بازبین ، داور و کارگردانی دارم ، المان های مختلفی مثل تماشاگر ، محیط ، جغرافیا و غیره را در طول کار در نظر گرفتم . این نمایش یک کار کارگاهی است و دو اتفاق خوب در این اثر اتفاق افتاده است ؛ یک اینکه من به لحاظ کُنسه دادن به تک تک بازیگران توجه کرده ام و دوم آنکه ما موقعیت های کمدی بسیاری در طول تمریناتمان داشتیم ولی روی خیلی از آنها چشم پوشی کرده ایم و هر خنده ای را نمی خواستیم . حتی الان که در قسمت هایی از اجرا ، تماشاگر می خندند ، این تصمیمی است که آنها برای خنده گرفته اند . ما در هیچ جای نمایش مخاطب را مجبور به خنده نکرده ایم ولی باید موقعیت ، فی نفسه موقعیت های آیرونی را مدنظر قرار دهد .
با توجه به اینکه نمایشنامه تم فلسفی دارد و همانطور که اشاره کردید در حین تمرینات دچار یاس فلسفی می شدید . این نمایشنامه روی باورهایتان تاثیری هم داشته یا اعتقادات شما رو نمایش تاثیری گذاشته است ؟
کار تئاتر به کارگردان آن بسیار مرتبط است . شک نکنید که نگاه و اندیشه کارگردان بر تولید نهایی اثر ، تاثیر می گذارد و من مانند تمام مسلمانان ، دین را پایه قرار داده ام . ما در این نمایش ، چون و چرای فلسفی داریم و برای من جالب است که تماشاگران ، با هر درجه ای از علم ، دانشجو هستند یا مخاطبان عادی ، به نحوی بعد از نمایش درگیر نمایش می شوند و به مفاهیمی چون هستی ، نیستی و خدا فکر می کنند و این بسیار خداپسندانه است و چیزی است که خدا می خواهد . به فکر واداشتن درباره اینکه ما در این جهان چه کاره هستیم ؟ آیا تنها یک مخلوق بی اراده هستیم یا می توانیم تغییر دهیم ؟! به قول برشت : ” جهان ، جهان تغییر است نه تحقیر ” . این جمله کاملا در این کار مناسبت دارد . ما قرار نبود فقط یک نمایش سطحی ساده و کمدی صرف را در سالن مولوی اجرا کنیم . در حالی که من این توانایی را دارم که تماشاگر را از خنده روده بُر کنم اما در این اثر ، خنده باید با تفکر و تأمل همراه باشد .
در رابطه با تمرینات و هماهنگ شدن گروه جوان با بازیگران با تجربه تر توضیح دهید که چگونه شکل گرفت ؟
ما هر روز به مدت چهار ماه تمرین داشتیم و دو تیم تشکیل دادیم . نوید جهانزاده که در نقش ” تری خینوسیس ” در این نمایش بازی می کند ، با تیم همسرایان ساعت ها تمرین جداگانه انجام میداد . در واقع بخشی از ساعت های تمرین فقط مخصوص همسرایان بود .
اگر حرف پایانی دارید بفرمایید ؟
من هم باید خدا را شکر کنم که اجازه داد به مفهوم خدا در این قالب طنز بپردازیم و بدون آنکه بخواهم شعار مذهبی بدهم نگاهم این بود که تفکرات و اندیشه ها را در کنار یک اثر جذاب و سرگرم کننده برای مخاطب ارائه دهیم . همگی افراد گروه به این موضوع معتقد بودیم که با آنکه این نمایش کمدی است اما می خواهیم کاری جدی اجرا کنیم .