با اینکه حدود شصت سال از نگارش نمایشنامه ” گربه روی شیروانی داغ ” به نویسندگی تنسی ویلیامز می گذرد ، اما به دلیل پرداختن به روابط خانوادگی که انسان عصر مدرن نیز درگیر آن است ، هنوز جذابیت های قصه گویی خود را حفظ کرده و برای مخاطب امروز جذاب است .
ایوب آقاخانی با برداشتی از این نمایشنامه ی قدیمی ، با پر رنگ کردن سوژه ی ” دروغ ” ، از زاویه نگاه خود ، آن را بازنویسی ، دراماتورژی و کارگردانی کرده است و بر اساس همین نگاه ، دراماتورژی متن ، طراحی صحنه و نورپردازی ، بازی ها و غیره شکل گرفته است . درواقع آقاخانی ، با انتخاب این متن قصه گو ، حرف خود را مبتنی بر نمایشنامه ای قصه گو برای مخاطب تعریف می کند و از پس آن به دروغ و دروغ گویی و تاثیر آن بر خانواده و جامعه می پردازد . کارگردان حتی در صحنه ای از این نمایش ، مسئله ی دروغ گویی را به سطح جامعه نیز بسط می دهد و با روشن کردن نور تماشاگران ، و دیالوگ گویی مستقیم بازیگر ، رو در روی مخاطب ، در واقع ، مستقیما به مخاطبان خود تلنگر می زند .
طراحی صحنه در این نمایش هم دو سویه است . جایگاه تماشاگران به صورت دو سویه چیدمان شده است و صفحه های شیشه ای ، در وسط صحنه و مابین تماشاگرانِ دو سمت ، قرار گرفته است که فضاهای این خانه را تعریف می کند . زاویه قرار گرفتن این صفحات و جایگاه تماشاگران ، تداعی گر سطح شیبدار شیروانی نیز هست . از سوی دیگر چنین طراحی ، اگرچه با کلیت ماجرا تناسب دارد ولی در طراحی میزانسن ، کار را برای عوامل این نمایش سخت کرده است . برخی اتفاقات واقع شده در طرف مخالف این صفحات ، برای تماشاگرانی که سوی دیگر نشسته اند ، به راحتی قابل مشاهده نیست . از سوی دیگر قرار گرفتن اتاق خواب پرسوناژهای اصلی ، بر سر مسیر رفت و آمد بازیگران ، شکل گیری فضای خصوصی و عمومی خانه ای که نمایش در آن اتفاق می افتد را با مشکل مواجه کرده است .
این نمایش چند بازی درخشان دارد . وحید آقاپور که نقش دوست بریک را بر عهده دارد ، به شدت روی بازی خود مسلط است . او در این نقش دیالوگ کمی دارد ولی تقریبا در تمامی صحنه های نمایش حضور پر رنگی دارد و به خوبی از عهده ی نقش خود بر آمده است . فریبا متخصص هم در نقش مادر بریک ، علی رغم نقش کوتاهی که دارد ، اما به دلیل توانایی بالای او در بازی ، روی صحنه می درخشد و به حفظ ریتم نمایش کمک می کند و بیننده را سر ذوق می آورد .
از طرف دیگر نامتناسب بودن انتخاب بازیگران این نمایش در کنار هم به لحاظ توانایی و سبقه تئاتری شان ، بیشترین ضربه را به این نمایش وارد و آن را از همگنی خارج کرده است . امیرعلی دانایی ، توانایی ظاهر شدن در قامت نقش اصلی این نمایش را ندارد . بازی سرد او ، نه در هنگام مستی این پرسوناژ ، نه وقتی که باید نقش یک فوتبالیست یا کسی که یک پایش شکسته است را بازی کند و نه در هنگام خشم یا شادی ، ابدا باورپذیر نیست . انتخاب فرید سجاد حسینی در نقش پدر هم از سوی دیگر که در فن بیان و بازی ضعف هایی دارد ، انتخاب درستی نیست .
استفاده از ساز پیانو در این نمایش به درستی می تواند تاثیر مثبتی بر خلق صحنه های دراماتیک این نمایش داشته باشد و در فضاسازی ها موفق است .
با همه ی نکاتی که در بالا گفته شد اگرچه ” شیروانی داغ ” یکی از آثار بی نقص آقاخانی محسوب نمی شود ولی ریتم متناسب با اثر و قصه ی پر فراز و فرود آن ، اثر قابل دفاعی را ارائه کرده است . اثری که با توجه به سوژه اش که دروغ می باشد می تواند مخاطب امروز تئاتر را به خوبی با خود همراه کند .
فرهاد ابراهیمی والا – دپارتمان نقد تئاتر فستیوال