یادداشتی بر نمایش "چکامه هایی که حباب می شوند" به کارگردانی کمیل جعفری به بهانه اجرا در جشنواره تئاترفجر

این نمایشِ بومیِ دوست داشتنی


جذاب ترین تجربه های من از تماشای نمایش های غیر ایرانی و یا نمایش هایی که از شهرهایی جز تهران به جشنواره تئاتر فجر می آیند مربوط است به آن آثاری که فولکلور هستند و یا به روایت های بومی و بازسازی فضاهای بومی می پردازند . این آثار اغلب چون از ریشه های صاحب اثر نشأت گرفته اند و چون از سوژه هایی بر می آیند که توسط صاحب اثر زیست شده اند ، به دل هر قشری از تماشاگر نیز می نشینند.

نمی خواهم بگویم که اجراهای مدرن از این گروه ها دوست داشتنی از آب در نمی آیند، اما معتقدم هر هنرمندی در هر رشته ای نباید رابطه اش را با ریشه هایش گم کند و آثاری که برای اجرا در جشنواره انتخاب می شوند چه بهتر که به ریشه های هر قومیت و یا ملیتی نزدیک باشند تا برای هنرمندان پایتخت نشین کلاس درسی باشند.

نمایش “چکامه هایی که حباب می شوند” به کارگردانی کمیل جعفری ( از قشم ) از همین نوع نمایش ها است : برخاسته از ریشه های هموطنان جنوبی که با تکنیک های مدرن طراحی صحنه و نور آمیخته شده است و همراه با قصه ای که از دل جنوب می آید و همراه با موسیقی و لباس و لهجه جنوبی، به خوبی تماشاچی را با خود همراه می کند .

در نمایش “ چکامه هایی که حباب می شوند “ طراحی صحنه بر اساس قصه است و جذاب ، اما نکته مهم این است که گویی بازیگران برای همراه شدن با این دکور و از پس دکور و پیچیدگی های آن برآمدن ، تمرین کافی نداشته اند و این کمی نمایش را در میزانسن و نیز حفظ راکوردها توسط بازیگران شلخته جلوه می دهد .

اما استفاده از حوضچه آب همراه با رنگ قرمز و نورپردازی خلاقانه و استفاده از موسیقی محلی در القاء فضای مورد نظر کارگردان بسیار کارآمد است و از درک سوژه توسط کارگردان خبر می دهد .

حضور نوازنده ها نیز در اطراف حوضچه آب – که در واقع سن نمایش محدود به آن شده است – و در سطحی بالاتر از بازیگران ، ایده ای خلاقانه است که با توجه به پایان نمایش حضور و میزانسنی درست و معنا دار است .

دو بازیگر نمایش نیز علی رغم بازی در نقش های متفاوت در این اثر ، به خوبی از عهده کارشان بر می آیند . به جز مواقعی که با دکور و آبی که تا مچ پاهایشان است ، درگیری دارند ؛ بقیه مواقع راکوردهایشان را به خوبی حفظ می کنند و مخاطب را با خود همراه می کنند و به وسیله نشانه گذاری های ساده از یک نقش به نقش دیگر می روند .

بزرگترین ایرادی که می شود به “ چکامه هایی که حباب می شوند “ وارد دانست ، شکستن بی معنای دیوار چهارم و ارتباط مستقیم با مخاطب توسط بازیگران است ؛ که اساسا با منطق روایی و بصری اثر همخوانی ندارد و به فضاسازی آن ضربه می زند و ارتباط مخاطب را با اثر قطع می کند و در مواردی مثل صحبت کردن بازیگر با داوران ( ! ) موجب خنده نیز می شود . که کاش کارگردان از خیر این خلاقیت نا به جا ولی فریبا می گذشت .

“ چکامه هایی که حباب می شوند “ را نمی شود دوست نداشت چرا که ساده است و سوژه ای دلچسب و مربوط به جغرافیای محیطی و فرهنگی صاحب اثر دارد و علی رغم اینها  خلاقانه نیز هست و تلاش کرده است نوآوری کند و اینها امتیازات کمی نیستند .

المیرا نداف – نویسنده میهمان

يک نظر ثبت شده است .

  1. خانم زمانی گفت:

    نمایش فوق العاده زیبایی بود . با تشکر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *