یادداشتی بر نمایش " راز بقا " به کارگردانی سید صالح علوی زاده به بهانه اجرایش در سی و هفتمین جشنواره تئاترفجر

خنده بازار ؛ این قسمت : « راز بقا »


” راز بقا ” ، بیش از آن که نمایش یا گونه ای از تئاتر باشد ، تلاش بی ثمر گروهی جوان برای بروز طنازی ها و شیرین کاری های با مزه شان روی صحنه تئاتر است . به گونه ای که کل این اثر ، با استفاده از تعداد زیادی بازیگر ، به ساخت آیتم های برنامه های تلویزیونی ، به سبک « خنده بازار » می پردازد .

مواجهه مخاطب با این نمایش ، یک قاب بزرگ مشکی رنگ با اِلِمان های یک تلویزیون بزرگ است و دو بازیگر هم ، رو به روی این تلویزیون و پشت به مخاطبان تئاتر ، در حال دیدن تلویزیون هستند .

تعداد زیادی بازیگر درون این قاب ، آیتم های مختلفی از برنامه های تلویزیونی مثل راز بقا ، مسابقات استعداد یابی ، فیلم و سریال و …. را به نمایش در می آورند و در این راه ، هرچه شیرین کاری که بلد هستند ، به کار می گیرند .

ایده های با مزه ای هم برای طراحی این آیتم ها استفاده کرده اند ، مثلا برای نشان دادن کنسرت موسیقی ، عده ای در نقش سازهای مختلف هستند و عده ای دیگر می نوازند و یا برای نشان دادن برنامه راز بقا ، هریک نقش حیوانی را بازی می کنند . با این شیرین کاری ها می توانند در برخی صحنه ها مخاطب را بخندانند و در طراحی هر آیتم ، میزانسن منظمی هم دارند ، اما بزرگترین ضربه را از نداشتن متنی مشخص و چفت و بست دار خورده اند .

بنابر این هر آیتم بدون تاثیری بر مخاطب ، از جلوی دیدگان او می گذرد و نهایتا خنده ای بر لبان او ایجاد می کند اما به یک اثر نقادانه منسجم تبدیل نمی شود . معلوم نیست هدف نمایش ، نقد برنامه های تلویزیونی یا نقد اجتماعی است یا به سبک نمایش های شادِ شادِ شاد (!) ، صرفا می خواهد برای ساعتی مخاطب را بخنداند و هیچ چیز قابل اعتنایی در چنته ندارد که البته بیشتر به دومی شبیه است . در خنداندن مخاطب هم ، چون در برخی از آیتم ها ، بدون دلیل و بدون داشتن محتوای خاصی که بخواهد بیننده را با خود همراه کند ، طولانی و کشدار شده و از روی بیشتر آیتم ها ، در حد نشان دادن یک نما از یک برنامه ، سریع رد می شود ، در نتیجه کلیت اثر ، ریتم درستی ندارد و خسته کننده است .

از سوی دیگر ، از ابتدای نمایش ، رو به روی این تلویزیون ، و پشت به تماشاگران ، یک و گاهی دو بازیگر روی زمین نشسته اند که مثلا در حال تماشای تلویزیون هستند . این پرسوناژها در طول اجرا بدون هیچ توجیهی در قصه یا روایت نمایش ، تغییر می کنند و گاهی به طور اتفاقی ، از برخی فیلم هایی که درون آن تلویزیون نمایش داده شده بودند ، انتخاب می شوند . برخی از آنها هنگام تغییر آیتم های تلویزیون ، با کنترل ، شبکه را عوض می کنند ،  در برخی صحنه ها ، گویا فراموش می کنند و اشتباهاتی از این دست ، فراوان دیده می شود .

با توجه به نداشتن قصه یا یک روند منطقی در  ” راز بقا ”  ، تکلیف این نمایش در اجرا مشخص نیست . اگر قصد نقد کردن برنامه های تلویزیونی را دارد ، حداقل می توانست ، مخاطبان سالن را به عنوان بیننده ی برنامه های تلویزیونی در نظر بگیرد و با یک روند منطقی یا قصه ای مشخص ، آیتم های نمایشی خود را اجرا می کرد . در حال حاضر مخاطب با اثری رو به رو است که غیرقابل دیدن و حتی به اندازه ” خنده بازار ” تلویزیون هم قدرت طنازی ندارد ، چه برسد به نقادی .

فرهاد ابراهیمی والا – دپارتمان نقد تئاتر فستیوال

۲ نظر ثبت شده است .

  1. مخاطب فرنگی گفت:

    بعضی تیکه هاش خیلی باحال بود خیلی خندیدیم :))))) بقیه ش خسته کننده بود

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *