“تصعید” یک نمایش اکسپرسیونیستی جذاب و دیدنی و ساده است.
ساده است چرا که کارگردان ، این سبک از نمایش را درک کرده است و راحت و سر راست سراغ آن رفته است و خلق یک اثر اکسپرسیونیستی را با “چرخاندن لقمه دور سر” اشتباه نگرفته است ؛ بلکه سبک انتخابیاش را ابزاری برای راحت تر حرف زدن دانسته است و این برای یک اثر هنری امتیاز بالایی است.
از طرف دیگر سوژه نیز با این سبک هم خوانی دارد و در نتیجه هیچ یک ، نه سوژه ( و نه حتی پیام و محتوای نمایشنامه ) و نه اجرای سبک و فرم انتخابی کارگردان گل درشت از کار در نیامده است.
نمایش تحلیل همان جمله ای است که از کلود لوی استراوس ( اسطوره و معنا ) در بروشور درج شده است . اسطوره شناسی و تحلیل آن و البته انتخاب زاویه دید و دیدگاه شخصی با این امر که اسطوره را اساساً ضد انسان اعلام میکند و این معنا و دیدگاه به خوبی در نمایش و به مرور در طول ۴۵ دقیقه اجرا ، در جان مخاطب رسوب میکند .
علاوه بر قصه و سوژه ی آن که با سبک و فرم انتخابی کارگردان برای نمایش ، منطبق هستند طراحی صحنه نیز به خوبی در القا فضای مورد نظر کارگردان که مناسب قصه و سبک آن می باشد ، موثر بوده است : یک صحنه پرسپکتیو که دارای عمق است و نگاهی دارای بعد به تماشاچی میدهد و او را وارد قصه ساده نمایش میکند . چنانکه بیرون آمدن و برگشتن به جهان واقعی را سخت میکند . از طرف دیگر از نقطه آغازین دکور ( نزدیکترین قسمت به تماشاچی ) تا دور ترین نقطه ( در عمق صحنه ) در نمایش کارکرد منطقی و منطبق بر سوژه و ابژه نمایش دارند و به شکلی فعال در میزانسن ، کارگردان از آن استفاده کرده است.
استفاده از عروسک برای تعریف کردن این قصه ساده و در خلق فضای مورد نظر کارگردان و القا معنای مورد نظرش ، انتخابی هوشمندانه است در واقع انتخاب عروسک آن هم در این ابعاد و کوچک کردن صحنه نمایش ، باعث شده است تا تمام جهانِ اثر در لحظه و ” آن ” در قاب دید تماشاچی قرار بگیرد و در نتیجه او را در اثر غرق کند . تکنیک ساخت عروسک ها و البته هنر غیر قابل چشم پوشی عروسک گردان ها را هم در موفقیت کارگردان در این مهم نمیتوان نادیده گرفت.
“تصعید” یک نمایش اکسپرسیونیستی ساده است با سوژه ای فلسفی در نقد اسطوره که هر گونه تعبیر دیگری از آن توسط مخاطب ، کج سلیقگی و کج فهمی است و این تعابیرِ بی راه ، لذت مخاطب را از نمایش کم و کمتر میکند.
“تصعید” خیلی ساده بیان میکند که اسطوره و باور به نیروی آن میتواند با انسان چه کند و او را به چه حال و روزی بیفکند و القا این معنا در یک زمان کوتاه ، در نمایشی عروسکی بدون هیچ کلام و حتی موسیقی و با کمترین افکت های صوتی و کمترین بهره جویی از نورپردازی ( تغییر نور ) ، خبر از تلاش هنرمندانه صاحب اثر در حوزه نمایش عروسکی ایران میدهد که باید این فرصت را مغتنم شمرد و از آن حفاظت کرد .
سعید خالقی – دپارتمان نقد تئاتر فستیوال