یادداشتی بر نمایش «بادهایی که به ساحل نمی رسند» – جشنواره نمایش عروسکی
آنچه از جشنواره نمایش عروسکی انتظار می رود ، دیدن اثری عروسکی است ، اثری که بتواند به واسطه عروسک پیامش را منتقل کند .
با توجه به اهداف جشنواره بینالمللی نمایش عروسکی که یکی از آن شامل خلق آثار مبتنی بر ظرفیتهای فرهنگی، ملی همچون قصهها، افسانههای ایرانی می باشد ، با این حال باز هم نمی توان نمایش «بادهایی که به ساحل نمیرسند» را اثری عروسکی دانست چرا که در آن نه خبری از قصه است و نه عروسک .
تنها کارگردان در این نمایش قاب های رنگینی را برای مخاطب به نمایش می گذارد . نمایشی که نه در محتوا موفق عمل می کند و نه در فرم .
ضعف های این نمایش را می توان از ابتدایی ترین و مهمترین مولفه تئاتر که قصه است برشمرد تا پرداخت آن و خلق موقعیت دراماتیک در نمایش که متاسفانه اصلاً در این نمایش دیده نمی شود . حتی روایت منطقی نمایش هم در نیامده است و بنا به اخباری که در رسانه ها برای این نمایش شنیده می شد ، این اثر را نمایشی آیئنی و به شیوه تئاتر اشیاء معرفی کرده بودند . در حالیکه مخاطب هیچ اکتی را در اشیاء نمی بیند تنها گروهی را می بیند که با میزانسنی ضعیف و بازی بد بازیگران ، فضایی نامنظم را به نمایش گذاشته اند .
در هر صحنه از نمایش ترانه ای توسط یکی از دوازده کاراکتر نمایش سروده می شود ولی ترانه و موسیقی جنوبی نمایش «بادهایی که به ساحل نمیرسند» نیز نمی تواند کمکی به درک اثر کند .
نمایش «بادهایی که به ساحل نمی رسند» حتی سورئال هم نیست گرچه در آن چترها و کفشها و دستکشها به حرکت در می آیند ولی پیامی را منتقل نمی کند و با میزانسنی ضعیف تنها دور خود می چرخند و در بعضی صحنه ها شاهد آن هستیم که بازیگران برای آنکه ضعف میزانسن را پوشش دهند ، با اشاره همدیگر را کاور می کنند .
گویا آنچه در تعریف داستان این نمایش آمده آن را داستانی عاشقانه و دلدادگی دو جوان روایت کرده اند که در منطقه سواحل دریای جنوب زندگی میکنند و با حضور نیروهای افسانهای و خدایان دریا و زار در فضای سنتی باورها و رسوم جنوب ایران را با شیوه نمایش عروسکی به نمایش می گذارد ولی تا پایان نمایش ما بیش از هر چیز تنها رقص چترهای رنگی را می بینیم ، چترهایی که بازیگران نمایش آنها را به حرکت در می آورند و بیشتر از آنکه چترها دیده شوند بدن بازیگران که در پشت آن قرار گرفته اند و آن ها را هدایت می کنند دیده می شود و این آشفتگی در میزانسن به شدت حواس مخاطب را پرت می کند .
در تمام مدت این نمایش ما تنها یکبار شاهد عروسک هستیم که آن از کفش های بازیگران ساخته می شود و بی ربط به اجرا در وسط نمایش شکل می گیرد و ناگهان ناپدید می شود ، دیگر آن را نمی بینیم ، عروسکی که اصرار دارد حضور نمایش را در جشنواره عروسکی را تایید کند و مهر نمایش عروسکی بر نمایش زند . ولی در این پرداخت هم کارگردان موفق عمل نمی کند و اثر بی سر و ته پایان می یابد .
نسترن داوودی – تئاتر فستیوال
مرسی که انقدر شیک صحبت کردید اما خوب من هم دیدم کار رو و این تنها نظر شماست
والا منم کارو دیدم ولی هیچی نفهمیدم
هر کسی یک برداشت می تونه داشته باشه به شرطی که مشخص باشه چی می خواد بگه
من با نویسنده موافقم چون خود من بچه ۶سالمو بردم که نمایش عروسکی ببینه ولی هم اون از نمایش خسته شد هم من .
نمایش تئاتر اشیاست حق دارید متوجه نشید چون اصلا در ایران به این تئاتر اهمیت داده نمی شه
Agha yeki be man bege aslan chi boodan Ina? Mahii ? Gharare ab ya etefaqat mokhtalef
شما در این رابطه می تونید کار آلمان رو هم ببینید حتما