نگاهی به آثار پانزدهمین جشنواره بین المللی نمایش عروسکی / عدم پرداخت قصه معضل اساسی اکثر نمایش ها
همچنان که جشنواره نمایش عروسکی طی می شود و آثار بیشتری را می بینم ، به وجود یک معضل اساسی در نمایش ها پی می برم . در بسیاری از نمایش ها ، با فرض پذیرش قصه ، هیچ پرداختی بر روی قصه رخ نداده است ، مسئله ای که وقوع آن سبب می شود که نمایش نتواند در راه دراماتیک شدن گام بردارد . و اگر اثری درام نباشد نمی تواند بر مخاطب تاثیر بگذارد و آنوقت است که به عنوان یک اثر درخور توجه ، قابل قبول نمی شود .
به عنوان نمونه به دو نمایش “تولد غم انگیز پسرک آهنی” به نویسندگی و کارگردانی رامین سیاردشتی و نمایش “سایه های عروسکی نورا” به نویسندگی و کارگردانی مرتضی سعیدیان اشاره می کنم .
نمایش “تولد غم انگیز پسرک آهنی” با آنکه سوژه ی خوبی دارد و به تکنولوژی زدگی انسان عصر حاضر و فاصله گرفتن انسان ها از هم می پردازد ، اما نتوانسته به طرز شایسته ای این موضوع را بیان کند . عدم پرداخت قصه ی نمایش ، هویت نداشتن پرسوناژها ، علاوه بر ضعف های دیگری که در کارگردانی و اجرا وجود دارد ، سبب شده که شاهد نمایشی ناقص و ضعیف باشیم .
در نمایش از تکنیک سایه استفاده شده اما به کارگیری این تکنیک تنها برای آن است که به زور به مخاطب قبولانده شود که نمایش ، عروسکی است اما کارگردان فراموش کرده که تنها با استفاده از تکنیک سایه نمی توان به نمایشی ، نام نمایش عروسکی اتلاق کرد . کارگردان به راحتی می توانست با استفاده از ماسک برای دو پرسوناژ نمایش ، این ایراد اساسی را که به “تولد غم انگیز پسرک آهنی” وارد است ، برطرف سازد . بماند که در اجرای همین تکنیک هم ضعف های بسیاری دیده می شود از جمله آنکه در طول مدت نمایش سایه ی عروسک گردانان از پشت پرده دیده می شد. از عدم بازی یکدست و روان بازیگرها و ایراد طراحی میزانسن هم می گذریم و مشکل اساسی نمایش را در عدم پرداخت درست قصه و اینکه اساسا اثر ، عروسکی نیست ، خلاصه می کنیم که اگر این دو مشکل بنیادی حل شود باقی ایرادات کار را می توان به بهانه ی اجرای جشنواره ای ، نادیده بگیریم .
و دومین نمایش ، نمایش “سایه های عروسکی نورا” است . نمایشی که تنها یک داستان دو خطی دارد و کارگردان بدون هیچگونه پرداختی ، این داستان دو خطی خام را به خورد مخاطب می دهد . نمایشی که نه قصه اش پرداخت دارد و نه پرسوناژهایش ، شخصیت . علاوه بر آن دارای ریتم فوق العاده خسته کننده ای است که مجموع همه ی این عوامل سبب شده ، نه درامی شکل بگیرد و نه نمایش قابل توجه ای .
در این نمایش نیز از تکنیک سایه استفاده شده است اما بر خلاف نمایش “تولد غم انگیز پسرک آهنی” ، می توان پذیرفت که نمایش ، عروسکی است . در استفاده از این تکنیک ، سایه عروسک و انسان تواما به کار رفته است . به غیر از یک پرسوناژ نمایش که راوی داستان است، باقی نمایش در پشت پرده ی سفید اتفاق می افتد و مخاطب تنها سایه ای از اتفاقات را مشاهده می کند . از نکات جالب سایه پردازی این نمایش نحوه ی نوردهی است که با دور و نزدیک شدن منبع نوری به سوژه ها هم فضا دارای بعد می شود و هم فرم جالبی از سایه انسان ها از نظر ابعاد ، بر روی پرده شکل می گیرد . اما آنچه که در نمایش عروسکی بیشترین اهمیت را دارد ، قصه است که گرچه نمی توان گفت “سایه های عروسکی نورا” قصه ندارد اما در واقع با عدم پرداخت قصه دو خطی اش ، نمایشی غیر قابل قبول را تحویل مخاطب می دهد .
معضل نداشتن قصه و یا عدم پرداخت قصه تنها به این دو نمایش که به عنوان نمونه به آنها اشاره شد ، خلاصه نمی شود و در پانزدهمین جشنواره نمایش عروسکی شاهد حضور آثار بسیاری از این دست چه در بخش بین الملل و چه در میان آثار داخل کشور هستیم . معضلی که اگر حل شود تازه می توانیم به سراغ باقی ارکان نمایش برویم و به بحث در مورد آنها بپردازیم .
فرهاد ابراهیمی والا – تئاتر فستیوال