در ابتدای نمایش وجود صحنهای که تقریباً هیچ چیز در آن نیست به جز چند طلق آویزان شده و ظرفی رنگ و قلمو روی آن و میزی که روی آن چای ساز و دو لیوان قرار دارد و ویدئو پروژکتور، انتظار کاری خسته کننده در مخاطب ایجاد می شود.
در ادامه وقتی نمایش شروع می شود ادبیات بازیگر، گنگی و نبود دلیل برای استفاده از این ادبیات این انتظار را تقویت می کند.
اما خیلی زود ارتباط بازیگر با تصاویر در حال پخش این فضا را در ذهن می شکند و در همان ابتدا به شکلی کاملاً درست اولین سوال ایجاد شده پاسخ داده می شود و سوال های جدی تری در ذهن ایجاد می گردد.
روایت قصه ای ساده ولی به شدت تکنیکی ، درست از همان ابتدای نمایش آغاز میشود و آنقدر بازی خوب بازیگر نمایش، مخاطب را جذب می کند که گویی اصلاً آن حس اولیه که انتظار مواجهه با کاری ضعیف بود ، وجود نداشته است.
“صدا یا” با کارگردانی دقیق و قصه ای جذاب، مخاطب را با نمایش همراه می کند و آنقدر تعلیق های درست و به موقع دارد که به هیچ وجه تماشاچی خسته نمی شود.
خلاقیت این اثر نیز مربوط می شود به صحنه پردازی و استفاده از فیلم در راستای هدف نمایش.
وقتی طلق های آویزان رنگ می شود و تصویری چند پاره را در صحنه می بینیم و نیز به واسطه روایت خوب ، تا آخر ماجرا را دنبال می کنیم ، کشفی خنده دار و البته مهم رخ می دهد.
از طنازی به اندازه نمایش نیز نباید گذشت که با بازی خوب بازیگر به کمال رسیده است. “صدا یا” نمایشی ساده، قصه گو، دقیق و در همه زمینه ها به اندازه است. نمایشی که در کمال سادگی همه اصول در روایت و میزانسن درست را داراست.
محمدجواد حبیبی- دپارتمان نقد تئاتر فستیوال