اگر نگوییم مهم ترین، حداقل یکی از مهم ترین دغدغههای انسان ، خصوصاً در عصر حاضر، دستیابی به آرامش است. انگار دیگر خسته ایم از جنگ، از بدی کردن، از شک، از ترس، از تهدید و از هر چیزی که آرامش را از ما سلب می کند. اگر امروز می بینیم که در جهان استفاده از قرص های آرامبخش زیادتر شده ، تنهایی ها بیشتر شده، دوستی ها مجازی شده و کار و کاسبی روانپزشکان و روان درمانگرها رونق گرفته است ؛ همه و همه مؤید این مطلب است که بشر به دنبال آرامش می گردد.
سوژه نمایشنامه ” آرامش از نوعی دیگر” نوشته تام استوپارد هم همین است : آرامش. مردی که به دنبال آرامش می گردد.
انتخاب خوب نمایشنامه در این برهه از زمان توسط کوروش سلیمانی قابل تحسین است و همچنین تغییر نام آن به ” سکوت سفید ” .
در نمایش ” سکوت سفید ” مردی را می بینیم که حاضر است همه چیز خود را بدهد تا مدتی آرام باشد و برای این منظور مکانی را انتخاب می کند غیر قابل باور: بیمارستان . و همه تصورات ما، عینیت های ما و حتی ساختار های ذهنی ما نسبت به بیمارستان، بیمار، پزشک، سلامتی و عشق را دچار چالش می کند.
چالشی که هم زیبا است، هم بدیع است و هم عمیق . چالشی که مفهوم بیمار بودن و سالم بودن را جایگزین هم می کند.
از توضیح نمایش می پرهیزم چون این اثر زیبا را باید دید و حیف است که ماجرا گفته شود.
کوروش سلیمانی در ” سکوت سفید ” با صحنه پردازی درست، دقت در نورپردازی و تفکیک صحنه ها با نور، طراحی لباس و نیز طراحی خوب میزانسن ها اجرایی کاملا کلاسیک را به نمایش گذاشته است که بازی بسیار خوب بازیگران به خصوص سامان دارابی آن را به کمال رسانده است و این پایبندی به اصول کلاسیک در این روزها بسیار شجاعانه است و صد البته لازمه تئاتر ما و مخاطب آن .
البته کمی ریتم نمایش دچار اشکال است که می شود با ادغام چند صحنه با هم این مسئله را حل کرد.
نمایش ” سکوت سفید ” در عین کلاسیک بودن بسیار روان و جذاب و دارای سوژه ای قابل تامل و جهانی است که تا ساعت ها یا روزها بعد از دیدن نمایش ذهن مخاطب را درگیر خود کرده و علاوه بر دارا بودن پیام شگفت انگیز از پس بیان این پیام نیز بر آمده است.
محمدجواد حبیبی- دپارتمان نقد تئاتر فستیوال