نمایش “همه فرزندان مکبث” به نویسندگی مهدی شفیعی زرگر و کارگردانی مجتبی رستمی فر از اهواز یکی از نمایش هایی است که در سی و هشتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر به روی صحنه رفت. به همین بهانه خبرنگار تئاتر فستیوال گفت و گویی با کارگردان این اثر نمایشی داشته است که می توانید آن را در ادامه بخوانید:
چگونه با نمایشنامه “همه فرزندان مکبث” نوشته مهدی شفیعی برزگر آشنا شدید؟ آیا در پروسه نگارش نمایشنامه با ایشان همراه بودید؟
ما این نمایشنامه را از ابتدا برای اجرا آماده کردیم یعنی از پروسه ابتدایی این اثر گام به گام با هم پیش رفتیم، من در طراحی و اجرا و آقای شفیعی در نگارش برای اجرا. به این صورت بود که ما قسمتی از نمایشنامه “مکبث” را انتخاب کردیم و دغدغه مان بود که در مورد آن صحبت کنیم و پیرامون مسائلی که در دنیا وجود دارد؛ خشونت، قتل، خونریزی و جاه طلبی بپردازیم و آقای شفیعی به زیباترین شکل ممکن با ادبیات و قدرت دایره واژگانی که دارند، آن را آماده کردند و در نمایشنامه به کار بردند.
نکته جالب توجه در این نمایش استفاده از اشعار شاعران مختلف از جمله مهدی اخوان ثالث، حافظ، خیام و … و آیین های مختلف جنوب بود. آیا مشترکا به این ایده رسیدید یا در طی تمرینات به اجرا اضافه شد؟
ما در نمایش از خیام خوانی و آیین های مختلفی نظیر آیین رقص خنجر و رقص های آیینی سیستان و بلوچستان و خوزستان و آیین سوگواری هایی که در خوزستان وجود دارد، استفاده کردیم. اشعار استفاده شده تفکر آقای شفیعی بود مخصوصا قسمت خیام خوانی. ولی در موقعیت اجرا ما به همدیگر وصل شدیم و با استفاده از این اشعار می خواستیم حرف مورد نظرمان را کمی خاص تر ارائه دهیم.
با توجه به اینکه طراحی های خاصی در “همه فرزندان مکبث” وجود دارد، آماده شدن این نمایش چه مدت زمان برد؟
من از روز اول تولید این نمایش با گروه صحبت کردم و خیلی ها به من گفتند که در تئاتر شهرستان بر روی طناب باریک راه می روی. ما امکانات سخت افزاری خیلی ضعیفی در شهرستان داریم و می توان گفت که تقریبا نداریم. خیلی از قسمت هایی که در نمایش ارائه دادیم، فیزیکال بود. در شهرستان بازیگرانی که هنرور باشند و همسرایانی که به صورت تخصصی این کار را دنبال کنند، نداشتیم. در خوزستان هم تا به حال چنین اجرایی نداشتیم و من می خواستم قدم رو به جلویی برای تئاتر استانم بردارم. باید تلاش و ریسک می کردم و ممکن بود اتفاقات بدتری بیفتد و آنچه می خواستم رخ ندهد. اما این مسائل را به جان خریدم و می توانم بگویم که ۷۰ نفر برای این پروژه از عوامل تا بازیگران شبانه روز وقت گذاشتند.
امروز برای طراح و اجرای نور نمایش ما اتفاق بدی افتاد و مچ دست ایشان از سه نقطه شکست. دکتر گفت باید بستری شود و روی دست او عمل جراحی صورت گیرد. دوستان ما امروز در مجموعه تئاترشهر خیلی همکاری کردند و دیدند که ایشان نمی خواست به دکتر برود. این به دلیل وحدتی بود که در بین بچه ها وجود داشت و فعل خواستنی که صرف کرده بودند. ۹ ماه زندگی شان را، شبانه روز برای این نمایش گذاشتند چون می خواستند برای این کار تلاش کنند. امروز شوک بسیار شدیدی به گروه وارد شد و کمی گروه در شوک این اتفاق بود و بازیگران بعضا دیالوگ ها را فراموش می کردند، من به آنها حق می دادم چون این اتفاق همه چیز را عقب انداخت. ولی وحدتی که بین بچه ها بود به این اجرا ختم شد. خدا را شکر بزرگواران و اساتیدی که کار را در بازبینی و اجراهای قبلی دیدند، خیلی راضی بودند.
بازیگران همگی از بازیگران اهواز هستند و یا از شهرهای دیگر استان خوزستان نیز در این نمایش حضور دارند. چگونه با هم یک تیم شدید ؟
عبدالرضا نصاری و شیرین دژاگاه از بازیگران آبادان هستند و ما ارتباط خیلی صمیمی باهم داریم. بقیه از اهواز بودند مخصوصا بازیگران گروه فرم .
وضعیت تئاتر اهواز چگونه است ؟ گروه های تئاتر فعال هستند؟ مردم از تئاتر استقبال می کنند؟
ما مشکلات عدیده بسیاری داریم. برای اجرای یک نمایش در وهله اول به یک سن و سالن نمایش احتیاج داریم که در اهواز نداریم. علاوه بر آن به مخاطب احتیاج داریم که آن را هم نداریم. تماشاگر اگر بفهمد که نمایشی در حال اجرا است، می آید. من این نمایش را توانستم به سختی ۸ شب در اهواز در سالن ۵۰۰ نفره تالار آفتاب اجرا کنم و با سالن پر اجرا رفتیم. اما امکانات خوبی نداریم، ما پلاتو تمرین نداریم، ما برای تبلیغات باید در صفحات مجازی شخصی خودمان تبلیغ کنیم. متاسفانه امکاناتی برای تئاتر و حتی هنر قائل نیستند و برای داشتن یک سالن استاندارد تئاتر تلاش نمی کنند. مگر منِ کارگردان چقدر پول دارم که بخواهم هزینه کنم؟ وقتی مخاطب در جریان نباشد که فلان نمایش بر روی صحنه است، چطور می خواهد استقبال کند.
در نهایت بازخورد مخاطبین از نمایش چطور بود؟
در اجرای اهواز خیلی خوب بود. من همیشه تلاش کرده ام که از این اجرا تا اجرای بعدی ام قدمی رو به جلو بردارم، خاص تر رفتار کنم و چیز جدیدتری را تجربه کنم. من سال گذشته در جشنواره تئاتر فجر نمایشی به نام “تاکسیدرمی” داشتم ولی آن نمایش با نمایش “همه فرزندان مکبث” زمین تا آسمان فرق می کند. نمایشی در جشنواره سی و دوم تئاتر فجر به نام “پرسه در لابه لای فریم های به هم چسبیده روی تایم لاین” داشتم که نمایش برگزیده تئاتر ایران شد. “تاکسیدرمی” سال گذشته در ۵ بخش نامزد جایزه شد ولی هر کدام از نمایش ها با دیگری متفاوت است . تلاشم بر این است که همیشه اتفاق خاص تری را تجربه کنم و حرکتی رو به جلو برای خودم، اندیشه ام و تفکرم قائل شوم. برای این موضوع تلاش و از جیب خودم هزینه می کنم. تمام هزینه نمایشی که دیدید با هزینه شخصی خودم بود و نزدیک به چهل میلیون تومان برای آن هزینه کردم. تاکنون بلیط رفت و برگشت گروه ۵۰ نفره ی ما نزدیک به ۱۵ میلیون تومان شده است. در حالی که جشنواره فقط ۳۰ میلیون به ما داده و نصف آن فقط هزینه رفت و برگشت شده است. الان شرایط خوبی ندارم و همه جا می گویند پول نداریم پس ما باید چه کنیم. از یک جایی به بعد ما هم دلسرد و خسته می شویم. انشاالله باید شرایط خاص تری بوجود بیاید.