یک اجرای خیابانی تر و تمیز و شجاعانه .
“کربلای آب” شجاعانه بود چرا که کارگردان با شناخت کامل نسبت به مدیوم نمایش خیابانی و فضایی که در اختیار داشت ، هر تهدید یا ضعفی را به فرصت و قوت تبدیل کرده بود و ابزار او برای این عمل شجاعانه بیش و پیش از هر چیزی موسیقی بود .
موسیقی نمایش “کربلای آب” بار همه روح اثر و همه دیالوگ های گفته نشده و همه قصه را به دوش می کشید و در این مهم بسیار موفق عمل کرد .
در واقع کارگردان با توجه به اینکه برای تعریف کردن قصه اش به دیالوگ های پرتعداد نیاز داشته و با توجه به زمان کوتاه اجرا و نیز با توجه به خیابانی بودن آن و امکان شنیده نشدن همه دیالوگ ها توسط مخاطب، شجاعانه همه دیالوگ را حذف کرده و با بهره از موسیقی فضای مورد نیاز را خلق و قصه اش را تعریف می کند .
طراحی حرکات و اکت های بازیگران نیز در تعریف کردن قصه و فضاسازی بسیار تاثیرگذار بوده و کارگردان و بازیگران با طراحی اصولی و اجرای دقیق آن ها، خط به خط قصه را برای مخاطب تعریف می کنند .
قصه “کربلای آب” ، قصه ای است که همه ما بارها شنیده ایم ، قصه مادری که فرزندش در جنگ مفقودالاثر شده است و او آنقدر منتظر می ماند که مرگ به سراغش می آید .
وظیفه کارگردان در تعریف این قصه تکراری خلق فضایی است که بتواند مخاطب را علی رغم قصه متاثر کند و استفاده از موسیقی به ویژه موسیقی فولکلور گیلانی ، لباس های محلی برای گردانندگان صحنه ، نریشن و… به خوبی تماشاچی را با قصه همراه و متاثر می کند .
فقط کاش گروه اجرایی ، نمایش را جدی تر می گرفتند و نسبت به اینکه به محض خروج از صحنه ، همچنان توسط تماشاچی دیده می شوند (برخلاف اجراهای صحنه ای) اکت ها و حرکات خارج از میزانسن (از خنده و پچ پچ با یکدیگر گرفته تا دست تکان دادن برای آشنایان شان در میان تماشاگران) خودداری می کردند تا مخاطب تئاتر خیابانی که همه صحنه و پشت صحنه را می بیند ، حواسش پرت آن ها نشود و نتیجتاً قصه و نمایش از ریتم نیفتد .
منهای این ضعف در اجرا ، نمایش ” کربلای آب ” بسیار نمایش ساده اما جذابی است ، نمایشی که براساس مدیوم نمایش خیابانی طراحی و اجرا شد و موفق نیز بود .
المیرا نداف – نویسنده مهمان