وقتی کلام از یک اثر نمایشی حذف می شود، باید فرم ارائه اثر آنقدر درست و حساب شده باشد که جایی برای بحث نگذارد.
نمایش خیابانی “بیز اوچ نفر” به نویسندگی و کارگردانی محمد یوسفی زاده با بهره گیری از آئین های خطه آذربایجان و البته بدون استفاده از کلام، داستان ۳ تن از شهدای مرزبان را روایت می کند که سال ۱۳۲۰ با مقاومت در برابر نیروهای شوروی، از خاک ایران زمین دفاع می کنند. البته در پایان نمایش در می یابیم که کارگردان به سه شهید مرزبانی که سال گذشته به شهادت رسیدند نیز اشاره دارد.
کارگردان در طراحی صحنه و لباس و البته موسیقی به معرفی اینکه داستان در چه نقطه ای از کشور رخ می دهد می پردازد. لباس بازیگران اعم از زن و مرد، لباس سنتی منطقه آذری نشین کشور است و موسیقی که در نمایش خیابانی یکی از فاکتورهای مهم و تاثیرگذار می باشد نیز شامل موسیقی فولکلور همین منطقه می باشد.
کارگردان با بهره گیری از اکسسوارهایی اندک و البته فرم درست اجرا از تولد تا شهادت این مرزبانان را روایت کرده و می تواند بر مخاطب خود تاثیر بگذارد.
طراحی میزانسن ها کاملا درست و براساس مدیوم نمایش خیابانی که بایستی از هر چهار جهت تماشاگر بر صحنه تسلط داشته باشد، طراحی شده است.
کارگردان به درستی به این نکته توجه داشته که تعویض لباس ها به گونه صورت گیرد که در روند داستان نمایش رخ دهد چرا که همه چیز بر روی صحنه و مقابل چشم تماشاگران در حال وقوع است و نباید این اتفاق به گونه ای باشد که حتی برای ثانیه ای مخاطب را از حال و هوای نمایش خارج کند.
مهم تر هر چیزی در نمایش هایی که به سوژه هایی نظیر شهادت می پردازد این مسئله است که کارگردان بتواند موضوع مورد نظر خود را به دور از شعارزدگی بیان کند چرا که معمولا شعارزدگی باعث دور شدن مخاطب از اثر می شود که خوشبختانه “بیز اوچ نفر” در این امر موفق عمل می کند و از همین راه می تواند مخاطب را با خود همراه کند و او را تحت تاثیر قرار دهد.
الناز امیرخانی – دپارتمان نقد تئاتر فستیوال