فاطمه زندی : بازیگری برای من تمرین نیست، زندگی ست


نمایش “کمی شبیه تئاتر” به نویسندگی و کارگردانی میثم زندی در سالن قشقایی مجموعه تئاترشهر در حال اجراست . به بهانه اجرای این نمایش خبرنگار تئاترفستیوال گفتگویی با فاطمه زندی ؛ بازیگر این نمایش داشته که در ادامه می توانید آن را بخوانید .

 

فاطمه زندی بازیگر نمایش “کمی شبیه تئاتر” در خصوص فعالیت های خود در عرصه تئاتر به خبرنگار تئاتر فستیوال گفت : یکی از افتخارات من این است که از سه سالگی همراه با برادرم ؛ دکتر میثم زندی در هنرهای نمایشی فعالیت داشتم ، برادرم در تئاتر بودند و من از بچگی عاشق تئاتر بودم . از مدرسه و تمامی کلاس ها و کارهایی که می خواستم انجام دهم ، می گذشتم و خودم را به تئاتر می‌رساندم و تئاتر بازی می‌کردم.

وی افزود : من فوق الیسانس کارگردانی نمایش دارم و از هجده سالگی معلم هنر و بازیگری هستم و در مدرسه و آموزشگاه بازیگری تدریس می کنم . برای من بازیگری تمرین نیست ، زندگی کردن است . تمام روز من حتی با هنرجویانم با تمرین تئاتر ، بدن ، بیان و تخیل سپری می شود.

زندی اجرای نمایش “کمی شبیه تئاتر” را عصاره ده سال اخیر زندگی اش عنوان کرد و گفت : دکتر زندی تمام نمایش هایی که به صورت اپیزود های کوتاه در این نمایش اجرا می شود را در ده سال اخیر به صورت کامل در شهرها و جشنواره‌های مختلف و حتی جشنواره های بین المللی اجرا کرده بودند و من در آن ها بازی کرده بودم . به عنوان مثال یکی از این آثار نمایش “افسانه مانلی” و از کارهای فیزیکال بنده بود .

وی نمایش “کمی شبیه تئاتر” را اثری اینتراکتیو معرفی کرد و در این رابطه توضیح داد : وقتی دکتر زندی این متن را نوشتند و این افتخار نصیب من شد که در این نمایش بازی کنم ، احساس کردم قرار است ده سال زندگی ام را مرور کنم و برای من شبیه به کلاس درس بود . این اثر در اوج راحتی و ساده بودن فوق العاده سخت است و تمرکز بالایی می خواهد ، چرا که گاهی ممکن است انرژی مخاطب کم یا همسو با تو به عنوان بازیگر نباشد یا بالعکس ؛ ممکن است شما به عنوان بازیگر روحیاتی داشته باشید که همسو با مخاطبان نباشید . زیرا هر دو انسان هستیم حال من در جایگاه بازیگر و یا آنها در جایگاه مخاطب .

زندی در ادامه گفت : اینتراکتیو بودن فقط برای اثر نیست اول باید بازیگر اینتراکتیو و تعاملی باشد ، چرا که وقتی در اثری کلاسیک ، پست مدرن و یا مدرن بازی می کنید ، اگر شما به عنوان بازیگر خوب بچرخید و دیالوگ بگویید ، فیزیکال شما عالی باشد ،کافیست ولی وقتی اثری تعاملی باشد و شما نتوانید آن را انجام دهید ، از همان ابتدا کار را خراب کرده اید و ماهیت آن را زیرسوال برده اید . سختی زیادی در پذیرش و ماهیت وجودی شخص وجود دارد . وقتی شما بپذیرید که میخواهید در این کار حضور داشته باشید ، هر لحظه که کات داده می شود برخلاف اینکه همه فکر می‌کنند خیلی راحت است ولی بسیار سخت است . من نقش “شهرناز” و “روشنک” و “خورزاد” را در اثر “شب هزار ویکم” استاد بیضایی از اول تا آخر بازی کرده ام ولی در این نمایش تنها دو اپیزود سه دقیقه ای و پنج دقیقه ای از این کار را بازی می‌کنم ولی اینقدر که این اجرا از من انرژی می گیرد ، بازی آن نقش ها از من انرژی نمی‌گرفت . چون اثر ” شب هزار و یکم ” خط روایی ، شروع و پایان داشت ولی اینجا در هر لحظه من منتظر این هستم که با نفس های مخاطب ، کلام و نگاه مخاطب قولی که داده ام را انجام دهم و با آنها تعامل داشته باشم .

وی در پایان خطاب به کسانی که هنوز به تماشای این نمایش نیامده اند ، گفت : من عنوان بازیگر این نمایش به کسانی که هنوز به تماشای این نمایش نیامده اند میگویم به عنوان یک درس ، یک کلاس روانشناختی ، پژوهش درونی ، خودشناسی و گره افکنی ذهنی حتما به دیدن این نمایش بیایند . چرا که لحظه به لحظه این نمایش به معنای واقعی خود زنده است اگر می‌خواهند با ما آدرنالین وجودی شان بالا پایین شود و به وجد بیاید ، گریه کنند و بخندند ، به دیدن این نمایش بیایند چون به شدت درگیر می شوند و بعد از دیدن این نمایش یک سوالی درونشان بوجود می‌آید که با چه چیزی روبرو شده اند. آیا با خودشان روبرو شدند یا با یک نمایش ؟!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *