اوضاع اقتصادی ما ایرانیان بد است و این بر کسی پوشیده نیست.
اوضاع اقتصادی هنرمندان تئاتر از هر زمانی بدتر است و این هم بر کسی پوشیده نیست.
اما آیا این دو گزاره میتواند برای خلق یک اثر هنری کافی باشد؟
نه.
«همت بلند جناب عالی» به کارگردانی محمدحسن علمائی همه تلاشش را گذاشته است برای نمایش دادن همین دو جمله. تلاشی که چون رویِ پیِ درست و اساسی شکل نگرفته است، نه پیام اصلی را درست و کامل منتقل میکند و نه میتواند حسی در تماشاچی برانگیزاند و نه حتی میتواند او را سرگرم کند.
«همت بلند جناب عالی» آسیب اصلی را از نمایشنامه ضعیفش میخورد. نمایشنامهای به قلم تارا ارژنگی، که تلاش میکند قصهگو باشد. اما ارکان اصلی قصه را هم رعایت نمیکند و قصهای ناقصالخلقه به مخاطب ارائه میدهد؛ که هیچ جذابیتی برای او ایجاد نمیکند، نه گره ای دارد، نه طرح مسئله و سوال میکند، نه روابط علی ـ معلولی درست دارد و نه نقطه عطف. حتی فضای خیالآلود و وهمگونهای که تلاش کرده است خلق کند، منطق روایی و علی ـ معلولی ندارد.
این قصه بد، در کنار بد قصه تعریف کردن کارگردان، تماشاچی را خسته و کلافه میکند. کارگردان تنها و تنها جذابیت قصه را که خیال بودن زن است و اینکه زن زنده نیست را لو میدهد و دست نمایش را برای تماشاچی رو میکند. بقیه نمایش هم میشود دیالوگهای بیمعنا و کسلکننده و گلدرشت که نهایتاً دو سه بار از عده کمی از تماشاچیان که احتمالاً از اهالی تئاتر بودند و همزاد پنداری کردهاند، خنده میگیرد و تمام.
تلاش بازیگران روی صحنه ستودنی است، اما چون در خدمت نمایشنامه بد و کارگردانی دمدستی و پر از شلنگ تخته و آب بازی و کثیفکاری روی صحنه است، بیهوده مینماید. شخصیتپردازیها هم بد و ناقص است و این نیز کار بازیگران را بیاثر میکند. مثلاً بازیگر مرد که قرار است شخصیت هنرمند و روشنفکری داشته باشد، مثل مادربزرگها برای دوری از چشمزخم، تخم مرغ میشکند و بسیاری دیگر از این دست تناقضات در شخصیتپردازی.
«همت بلند جناب عالی» تلاشی است در خدمت هیچ.
اثری است که شاید مناسب یک جشنواره دانشجویی باشد؛ اما بیشک با استانداردهای یک جشنواره بینالمللی که بزرگترین رویداد تئاتر ایران است، همخوانی ندارد و وصلهای است ناجور.
المیرا نداف – نویسنده میهمان