دو اجرای پایانی “اولین جشنواره ی تئاتر معلولین استان تهران”، نمایش های “مسافرین شیراز” به کارگردانی رضا بختیاری و “آن سوی عشق” به کارگردانی رضا زمانی بود که به روی صحنه رفت. هر دو این کارگردانان بعد از نمایش خود گفت و گویی کوتاه با خبرنگار تئاتر فستیوال داشتند که در زیر می توانید آن را مطالعه نمایید .
خودتان را برای ما معرفی کنید .
من سید رضا زمانی هستم . متولد سال ۱۳۴۵ . در زمینه کارگردانی تئاتر و سینما خوانده ام . حدود ۲۳ سال است که حضور در نمایش های مختلف را تجربه کرده ام وتا به حال در پنج جشنواره حضور داشته ام . در جشنواره ی بین المللی مهرآئین هم ۴ جایزه بهترین بازیگر مرد، رتبه ی دوم کارگردانی، رتبه ی دوم نمایشنامه نویسی و رتبه ی اول آهنگسازی را گرفته ام .
نظرتان درمورد برپایی اولی دوره ی جشنواره ی تئاتر معلولین چیست؟
خوب بود . ولی امکانات کمی در اختیار گروه ها قرار داده شد . آن طور که باید و شاید و ما انتظار همکاری داشتیم ، برآورده نشد . به عنوان تجربه ی تئاتری ، برایمان کمی سنگین بود . ولی خوشحالم که دوباره توانستیم تعدادی از بچه های معلول را با نمایش مطرح کنیم و با زبان نمایش بگوییم که معلولیت محدودیت نیست .
از کار بازیگرانتان راضی بودید؟
بله راضی بودم . خوشحالم از اینکه با بازیگران آماتور شروع به کار کردم و آن ها هم نشان دادند که می توانند حرفه ای باشند .
چه مدت تمرین داشتید و چه امکاناتی در اختیار شما قرار گرفت؟
پنج ماه تمرین داشتیم و واقعا از نظر امکانات محدود بودیم .
برنامه بعدی تان بعد از این جشنواره چیست؟
اگر جشنواره های دیگری هم باشد علاقمند به شرکت هستیم . اما فکر می کنم که انشالله برای جشنواره ی بعدی ، البته با امکانات و حمایت بیشتر ، بتوانیم کار بهتری را به روی صحنه ببریم .
*******************
آقای بختیاری لطفا از سابقه ی کاری خود در تئاتر برای ما بگویید .
من ۱۴ سال است که کار تئاتر انجام می دهم . ده سال زیر نظر استاد میرنصیری کار می کردم . الان ۵ سال است که کارهای خودم را هم می نویسم و هم کارگردانی می کنم . گاهی اوقات هم در کنار بچه ها بازی می کنم . این نهمین نمایشنامه ای است که هم نوشته ام و هم کارگردانی کرده ام .
تجربه ی اجرا در جشنوار های دیگر را هم داشته اید؟
بله در زمانی که من دستیار آقای میرنصیری بودم، در اولین جشنواره ی تئاتر بین المللی مهر آئین سال ۸۲ در سالن مولوی اجرا داشتیم که من و دوستم آقای خزاعی بهترین بازیگر مرد جشنواره شناخته شدیم و دیپلم افتخار را از دست مبارک استاد انتظامی گرفتیم .
راجع به نمایشنامه صحبت کنیم . ایده ی شکل گیری نمایشنامه از کجا به ذهنتان رسید؟
من بیشتر وقت هایی که شب ها بیدارم و خوابم نمی برد ، روی موضوعات مختلف تمرکز می کنم و آنها را اول در ذهنم می نویسم . چون من نه بینایی دارم و نه دستم حرکت می کند . پیش آمده است که در اخبار بشنوم که مسافرین در فرودگاه معطل شده اند ، به ذهنم رسید که من این نمایشنامه را بنویسم . این برای من یک ایده بود .
بازیگران کار خود را چگونه انتخاب کردید؟
برخی از دوستان قبلا با من در کلاس آقای میرنصیری کار می کردند و در حال حاضر مرا در این نمایش همراهی می کنند . تعدادی از افراد هم جدیدا به ما اضافه شده اند که در طول این ۱۴ سال خودم با آنها صحبت می کردم و آنها را تشویق می کردم که به تئاتر بیایند . تئاتر نگاه آدم ها را به زندگی عوض می کند . آنها را به باور می رساند و اعتماد به نفس را بالا می برد و امید به زندگی آنها را بیشتر می کند . این نمایشی هم که شما دیدید همان مصداق ضرب المثلی است که می گوید خواستن ، توانستن است که همان به باور رسیدن است . ما خواستیم اول خودمان را باور کنیم بعد انتظار داشته باشیم که مردم ما را باور کنند . ما در مورد آن نگاهی که سابقا مردم به معلول داشتند که از موضع ضعف و ناتوانی بود، می خواستیم بگوییم که نه ، معلول ناتوان نیست . شاید محدودیت داشته باشند ولی محرومیت ندارند . به این دلیل بود که تلاش کردم با این مشکلاتی که دارم این را به جامعه ی خودمان و انسان هایی که چهار ستون بدنشان سالم است بگویم که آنقدر نق نزنید ، خدا بزرگ ترین نعمت که سلامتی است را به شما داده که باید قدرش را بدانید .
همکاری و حمایت مسئولین را در این جشنواره و یا مدت زمان فعالیت تان چطور دیدید؟
مسئولین آسایشگاه از ابتدا این فضا را برای ما به وجود آوردند و این امکانات را برای ما فراهم کردند که ما حرکت کنیم . حاج آقا صوفی نژاد جمله ای دارد که می گوید آسایشگاه خیریه ی کهریزک محلی است برای زندگی کردن ، نه برای زنده ماندن . این است که کسی که ادعای زنده بودن می کند باید حرکت و پویایی داشته باشد . این گونه شد که من از بچه ها خواستم که اجرایی که داشتیم را در سالن های دیگر اجرا کنیم که مردم ببینند ، عبرت بگیرند و از زندگی و فرصت هایشان لذت ببرند . اما در جامعه و ارگان ها و نهادها من توجه خاصی ندیدم . این سالنی که به ما دادند کوچک ترین سالن است و روز اجرای ما را عقب انداختند . و امروز با وجود اینکه بچه ها خسته بودند ۳ بار اجرا داشتیم . و این که زمان برگزاری جشنواره ، زمان مناسبی نیست . پاییز زمانی است که سرما خوردگی زیاد است و بچه ها هم که معلولیت و ناتوانی دارند . کار نمایش هم با صدا است . صدا که درگیر سرماخوردگی باشد کیفیت نمایش هم پایین می آید . این است که خواهشا جشنواره تئاتر و موسیقی را برای اردیبهشت و خرداد زمان بندی کنند .
اگر صحبت پایانی دارید بفرمایید .
من امیدوارم که این حرکت باعث شود که حرکت های بعدی هم اتفاق بیافتد و از دیگر دوستانم که هرکجا هستند از تهران گرفته تا شهرستان ها می خواهم که کنج خانه هایشان ننشینند که غم و غصه بخورند . آدم زنده باید زندگی کند و از زندگی اش لذت ببرد و به نظرم کار گروهی از کار فردی بهتر است . آدم در گروه خیلی چیزها یاد می گیرد و تنهایی هایش را فراموش می کند و روحیه اجتماعی پیدا می کند و این در کارش تاثیر مثبت می گذارد . من برای همه آرزوی موفقیت دارم.
نمایش مسافران شیراز رو دیدم. خیلی نمایش ساده و خوبی بود . واقعا از مسئولین می خوام کمک کنند به این بچه ها ،کارشون بیشتر دیده شه .