سالی که گذشت ، سال بد بود *


سال ها پیش مرتضی احمدی نازنین ترانه ای خوانده بود که حرف دل همه بود :

” سالی که گذشت ، سال بد بود …

سالی که گذشت ، سال بد بود …

سالی بد و بد … ز بد ، بدتر بود .

ای سال برنگردی ! بری دیگه برنگردی …

دکونا رو تخته کردی …

همه رو خسته کردی

ای سال برنگردی ! بری دیگه برنگردی …”

و ما سال هاست که در پایان هر سال با حسرت در دلمان می گوییم : ای سال برنگردی ، بری دیگه برنگردی ! و امیدوارانه چشم می دوزیم به سال جدید تا با ” حول حالنا الی احسن الحال ” حالمان به شود و اوضاعمان بهتر شود و جهان را پر خیر و برکت کند .

ما مردمی امیدوار هستیم ، ما مردمی خستگی ناپذیر هستیم ، ما مردمی سخت کوش هستیم ، ما مردمی نجیب هستیم ، ما سختی می بینیم ، صبر می کنیم ، طاقت می آوریم ، و چشم امیدمان را می دوزیم به فرداهای بهتر و بهتر … ما باور کرده ایم که فرداهای بهتر در انتظارمان خواهد بود .

اما حق ما این نیست . حق این مردم ، این حجم از طوفان های سختی و بدی و فاجعه های پشت سر نیست . حق این مردم بریده شدن نفس نیست ، در سخت ترین راه ها هم برای ادامه ی مسیر، احتیاج هست که لحظه ای ایستاد ، نفسی تازه کرد و بعد پیش رفت . وقایع سال ۹۸ امکان نفس کشیدن را هم از این مردم صبور و نجیب سلب کرد .

سال ۹۸ برای تئاتر هم روزهای خوبی نبود ، همچنان که برای هیچ حرفه ی دیگری روزهای خوبی نبود . دل ها ، دل نبود و آنچه به روی صحنه می رفت ، بهترین آن هنرمند نبود . مخاطبین تئاتر در وهله ی اول از لحاظ اقتصادی امکان حضور در سالن های نمایش را نداشتنتد و اگر شرایط مالی هم در چند ماه یک بار ، فرصت حضور در سالن نمایش می داد ، دل و دماغ به تماشای تئاتر نشستن نبود .

پس مخاطب تئاتر کم بود ، کمتر هم شد . اتفاقات گوناگون از آلودگی هوا گرفته تا حوادث ناشی از گرانی بنزین ، از شهادت سردار سلیمانی تا حادثه ی هواپیمای مسافربری و اتفاقات قابل پیش بینی و غیر قابل پیش بینی دیگر ،  نمایش ها را تعطیل کرد و سالن ها برای روزها بسته  شدند . در نهایت هم که کرونا ، این بیماری عجیب و ناخوانده ، برای طولانی ترین زمان ممکن تئاتر را تعطیل کرد و کسی چه می داند که درهای سالن تئاتر چه زمانی دوباره گشوده می شود و حتی بعد از گشوده شدن ، چه زمانی رنگ مخاطب به خود می گیرد ؟! کسی چه می داند  مردمی که پیش از این بودجه ای را به سختی برای سبد فرهنگی خانواده قرار می دادند ، حال که در روزگار کرونا، هزینه های خانواده افزایش یافته و به دلیل تعطیلی و در خانه ماندن حقوق ها و درآمدها کاهش یافته ، در روزگار پس از کرونا چه زمانی مجددا هزینه ای را برای سبد فرهنگی خانواده در نظر می گیرند ؟ و سهم تئاتر ، از آن سبد فرهنگی چقدر خواهد بود ؟ پس چه کسی به واقع می داند که سالن های نمایشی چه زمانی مجددا به شرایط قبلی شان برمی گردند ؟

و کسی چه می داند که بعد از رفتن این بیماری و روزهای قرنطینه ، همچون تمام شغل ها و حرفه های دیگر ، چه کسی و چگونه برای جبران ضرر و زیان مالی گروه های نمایشی و سالن های خصوصی فکری می کند ؟! و کسی چه می داند که چگونه باید به فکر اجاره های عقب افتاده و حقوق های پرداخت نشده و قسط ها و بدهی ها و وام ها و … باشد ؟!

پس حالمان ، حال نیست . دلمان ، دل نیست . نمی توانیم روز هنرهای نمایشی را جشن بگیریم در حالیکه تمام سالن های نمایشی بسته است و تئاتر در رکود و سکون است . روز هنرهای نمایشی را به یکدیگر تبریک می گوییم ، چنان که نو شدن سال را ! اما وعده ی ما باشد برای روزی که حالمان خوب باشد ، بیماری رفته باشد تا همه بتوانیم در سلامتی و آرامش به دور هم جمع شویم و بگوییم باز هم تئاتر ، می تواند مأمن و پناهگاه ما باشد و حالمان را به کند .

امروز ، در روزهایی که حالمان خوب نیست ، در روزهای اخبار بد و حال بد و با آرزوی نفسی که به سلامتی بیاید و برود ، باز هم چشم امید بسته ایم به سال جدید . کاش در سال جدید ، مریضی نباشد ، سلامتی باشد ، امنیت باشد ، خیال راحت باشد ، جنگ نباشد و عشق باشد .

کاش در سال جدید حالِ دلِ همه مان خوب باشد .

_________________________

  • بخشی از ترانه فولکلور با صدای مرتضی احمدی

محبوبه صادقی _ سردبیر وبسایت خبری ، تحلیلی تئاتر فستیوال

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *