علیرضا کوشک جلالی : نمایش “رعنا” تلفیقی از داستانی مستند و فانتزی است .


علیرضا کوشک جلالی نویسنده ، کارگردان و مترجم تئاتر که در سی و دومین جشنواره ی تئاتر فجر با نمایش “روبینسون و کروزو” از تبریز حضور یافته بود ، امسال با نمایش “رعنا” از شهرستان لنگرود در سی و چهارمین جشنواره تئاتر فجر شرکت کرده است . او که تاکنون نمایش هایی چون “مسخ” ، “موسیو ابراهیم و گل های قرآن” ، “خدای کشتار” ، “سیستم گرون هلم” و … را به روی صحنه برده است ، طی گفت و گویی که خبرنگار تئاتر فستیوال با وی داشت از نمایش “رعنا” و سیاست های کاری خود همچون کار با گروه های شهرستانی گفت که می توانید در ادامه بخوانید .

تئاتر فستیوال

الناز امیرخانی – تئاتر فستیوال : علیرضا کوشک جلالی در مورد روند نگارش متن و انتخاب داستان “رعنا” برای به روی صحنه بردن تئاتری بر مبنای آن ، گفت : من در ابتدا متنی که آقای صفاریان با طرحی از آقای شهروز آقایی پور نوشته بودند را خواندم و سپس شروع به تحقیق کردم . اطلاعات ضد و نقیضی از رعنا در اینترنت بود به همین دلیل به لنگرود رفتم و شروع به تحقیق کردم . با آقای صدر اشکوری که یکی از محققین بسیار بزرگ گیلان بودند و متاسفانه چند وقت پیش فوت کردند ، همچنین با اهالی منطقه صحبت کردم . اینگونه آرام آرام رعنای خود من یعنی رعنایی با الهام از بقیه رعناها و اطلاعاتی که داشتم و فانتزی خودم ، شکل گرفت که هم تاریخیِ مستند است و هم داستانی بر اساس ذهنیت خودم است .

وی با بیان اینکه من از ابتدا به طور کامل در جریان کار و نگارش نویسندگان بودم ، اضافه کرد : ما آرام آرام پیش رفتیم و کار در جریان نوشتن شکل گرفت . صحنه به صحنه جلو می رفتیم ، کار می کردیم و صحنه ها را می نوشتیم . بعضی ها را به کل دور ریختیم و صحنه های جدید نوشتیم . با آزمون و خطا جلو رفتیم ، هم متن را آرام آرام سیقل دادیم هم اجرا و صحنه ها را با توجه به امکاناتی که موجود بود ، توانستیم شکل دهیم .

کارگردان نمایش “پوزه چرمی” در پاسخ به اینکه چرا تصمیم به اجرای نمایش “رعنا” با بازیگران لنگرود گرفته است ، توضیح داد : یکی از سیاست های کاری من در حال حاضر این است که سعی می کنم فقط برای بچه های تهران کار نکنم بلکه با بچه های شهرستان های دیگر هم کار کنم . من دو کار در تبریز ، یک نمایش در کاشان ، کرمان ، لنگرود و رشت اجرا کردم . تا آنجایی که در توانم است سعی می کنم که تمرکز زدایی کنم یعنی به جای اینکه هنرمندانی که در شهرستان ها مشهور یا خوب هستند ، به تهران بیایند ، کارگردان هایی به شهرستان ها بروند تا گروه های شهرستانی امید داشته باشند که کسی می آید آنجا هم کار می کند و کارشان دیده می شود . این سیاست کلی من است که در شهرستان ها و نه فقط در تهران کار کنم .

وی با بیان اینکه متاسفانه در این زمینه هیچ کمک دولتی صورت نمی گیرد ، افزود : من هر چه سعی می کنم که بگویم این کاری که می کنم کار سنگینی است و باید حداقل از نظر تبلیغات حمایت صورت بگیرد ، متاسفانه برای سیاست مداران هیچگونه اهمیتی ندارد . هر چه من بیشتر کار می کنم ، این فاصله بیشتر می شود که خیلی تاسف بر انگیز است . حتی در این حد که بیایند با بچه های آنجا صحبت کنند که برای آن ها دلگرمی معنوی باشد هم انجام نمی شود چرا که آنقدر سرشان شلوغ است و به کارهای دیگر می پردازند که دیگر این کارها را نمی بینند و این برای تئاتر ایران خیلی دردناک است . حتی کار کسانی که حاضرند خون دل بخورند و با بچه های شهرستان چنین کار حرفه ای را اجرا کنند ، بچه هایی که حتی بعضی هایشان برای اولین بار است به روی صحنه می روند ، دیده نمی شود . این دیده نشدن ها و پرداختن به یک سری مسائل روزمره ، خیلی دردآور است .

کارگردان نمایش “رعنا” در مورد استقبال مخاطبان از این نمایش در لنگرود و امکان اجرای آن در تهران گفت : ما می خواستیم در لنگرود ۵ اجرا داشته باشیم اما با توجه به گیلانی بودن داستان این نمایش و به دلیل استقبال زیاد از آن به گونه ای که هر شب تعداد زیادی از مخاطبان پشت در سالن می ماندند ، ۵ شب ما تبدیل به ۱۰ شب شد و بعد هم در شهر دیگری ۵ شب اجرا داشتیم و قرار است این کار را دوباره در رشت اجرا کنیم حالا در تهران را نمی دانم ، باید ببینیم چه می شود . این نمایش کار بزرگی است و تعداد بازیگران زیاد است . به روی صحنه بردن

اینگونه کارها بدون حمایت دولتی واقعا بسیار مشکل است . ما این کار را انجام دادیم ، امیدوارم حداقل الان کمکی بکنند و زیر بال و پر کار را بگیرند چون تهیه کننده ما هنوز زیر قرض است . کار حدود ۴۰ میلیون ضرر داشت چون واقعا با فروش بلیت هزینه ها تامین نمی شود و امیدوارم دولت کمک کند .

این عضو کانون کارگردانان آلمان و ایران درباره کیفیت آثار حاضر در سی و چهارمین جشنواره تئاتر فجر گفت : چون من کاری را ندیده ام ، هر حرفی بزنم اشتباه است . اما در جشنواره امسال کارگردانی حضور دارد که من ۱۰ سال پیش می خواستم او را دعوت کنم . به هر کدام از این مدیران گفتم که کارگردان هایی در آلمان هستند که جهانی اند ولی شما فقط به دنبال یک سری اسامی قدیمی می روید ، چرا نمی آیید موج نوی آلمان را نشان دهید . الان بسیار خوشحالم که اوستر مایر ، یکی از کارگردان های بزرگ آلمان به ایران آمده است .

کارگردان نمایش “با کاروان سوخته” با بیان اینکه متاسفانه در ایران برنامه ریزی درازمدت نداریم ، افزود : بخشی از این عدم برنامه ریزی مربوط به کمبود امکانات و مسائل مالی است که این کمبودها باعث درهم ریختگی زیادی در در کل سیستم تئاتر کشور نه فقط جشنواره ها می شود . کمبود سالن ، کمبود پروژکتور ، کمبود پلاتو برای تمرین و هزاران چیز دیگر باعث می شود گاهی هنرمندان به جان یکدیگر بیافتند یعنی به گونه ای احساس می کنند ، رغیب یکدیگرند که این مسائل در درازمدت می تواند لطمات جبران ناپذیری وارد کند . امیدوارم که دولت بودجه ی بیشتری را به تئاتر اختصاص دهد .

او ادامه داد : به طور مثال نسبت به نمایش “روبینسون و کروزو” که حدود ۶۰ اجرا در تبریز داشت و به جشنواره ۲ سال پیش فجر و امسال به آلمان دعوت شد و الان آن را به عنوان سفیر صلح می شناسند ، هیچ انعکاس و صحبتی از طرف مرکز نبود . گویا انجام دادن این کارها ، کار کردن با شهرستانی ها ، هیچکدام برای مسئولان تاثیری ندارد . ولی من سرم را پایین انداخته ام و کار خودم را می کنم . سعی می کنم تاثیری را که می توانم در تئاتر گیلان بگذارم را با کارهای خستگی ناپذیری که با بچه های شهرستان انجام می دهیم ، داشته باشم .

علیرضا کوشک جلالی در پایان در مورد فعالیت های آتی خود به خبرنگار تئاتر فستیوال گفت : یک پروژه ی مشترک ایران – آلمان دارم که امیدوارم سال ۲۰۱۷ اجرا شود . یک نمایش در سال ۲۰۱۶ در آلمان انجام خواهم داد . دو ، سه کار در شهرستان های مختلف رشت ، اصفهان و … خواهم داشت ولی باید ببینم برنامه ام به چه صورت است چرا که آمدنم به ایران از لحاظ مالی فقط ضرر است . یک کتاب هم که چند تک پرده از برشت است را ترجمه کرده ام که نشر افراز آن را چاپ می کند .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *