مجید کاظم زاده مژدهی : تمام نمایشنامه هایی که می نویسم راجع به رشت یا استان گیلان است .


با حضور سه نمایش در بخش صحنه ای و دو نمایش خیابانی از شهر رشت در سی و چهارمین جشنواره تئاتر فجر بر آن شدیم تا از یکی از اهالی تئاتر این شهر دلایل این حضور پر رنگ جشنواره ای را جویا شویم . مجید کاظم زاده مژدهی نویسنده ، کارگردان و بازیگر تئاتر شهر رشت و یکی از اعضای گروه تئاتر ” جهش ” ، در گفتگویی با تئاتر فستیوال به سوالمان پاسخ داد و از مشکلات پیش روی اجرای تئاتر در این شهر گفت . مشکلاتی که از عدم حمایت مسئولین شروع و با نداشتن مشکلات سخت افزاری و سالن و … ادامه می یابد . مجید کاظم زاده مژدهی با نمایش ” آش با طعم زهر ” به عنوان نویسنده در سی و چهارمین جشنواره تئاتر فجر حضور داشت . در ادامه ، گفتگوی این هنرمند دغدغه مند را درباره ی تئاتر رشت و پیشنهادش به مسئولین جشنواره تئاتر فجر بخوانید :

مجید کاظم زاده مژدهی - تئاتر رشت

امسال پنج نمایش از شهر رشت در سی و چهارمین جشنواره تئاتر فجر حضور داشت و این مسئله بسیار امیدوار کننده و خوب بود .  در حال حاضر وضعیت تئاتر رشت را چطور ارزیابی می کنید ؟

این اتفاق هیچ ربطی به اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی استان گیلان ندارد . نه تنها هیچ حمایتی از ما نمی کنند ، امیدوارم چوب لای چرخ ما نگذارند . دلیل این حضور این است که اهالی تئاتر در این شهر با هم همدل شده اند ، به یکدیگر کمک می کنند . سعی می کنند در کیفیت آثار دوست و رقیب شان حساسیت داشته باشند و فقط ایراد نگیرند .

در واقع یکی از مهم ترین دلایل آن ایجاد انجمن مستقل نمایش در رشت است . مکانی از شهرداری گرفته ایم و با پنجاه کارگردان شهر رشت انجمنی تشکیل داده ایم و باهم دور یک میز تصمیم گرفته ایم که همه به هم کمک کنیم . حتی در این انجمن خود این افراد پول می گذارند که به لحاظ اقتصادی به رقیب شان کمک کنند تا بتواند کارش را آنگونه که می خواهد بسازد . نتیجه آن شد که در دوره ی قبل سه اثر و امسال پنج اثر از رشت در جشنواره تئاتر فجر حضور داشت . و الا نه کسی ، مسئولی ، ارگانی و نه هیچ جای دیگری هـیچ کمکی به ما نکرده است .

من به استان ها و شهر های دیگر نیز پیشنهاد می کنم دنبال هیچ مسئول ، ارگان و جایی برای کمک نگردند . بهترین چیز خود اهالی تئاتر هستند . ما پنجاه کارگردان در رشت دست همدیگر را گرفته ایم و توسط خودمان است که اتفاقات خوبی ایجاد شده است و می شود . اگر اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی و ارگان ها نیز حضور نداشته باشند ، ما پنجاه نفر همدیگر را داریم که هر کس در گروهش چهل ، پنجاه نفر عضو دارد .

به غیر از نمایشهایی که در جشنواره ها حضور پیدا می کنند ، با توجه به این که تئاتر در شهر رشت ریشه و دیرینه ای دارد ، استقبال مردمی از اجراهای عموم نمایش ها چگونه است ؟

ما به لحاظ سخت افزاری در وضعیت صفر هستیم . سالنی داریم که باید در کتاب گینس ثبت شود ؛ این سالن دو دیوار چپ و راست ندارد و وقتی بیرون از آن برف می بارد ، مخاطبین و بازیگران می توانند آن را ببینند . ولی با این حال ، سالن ها پر از تماشاگر است و می توان گفت همه ی آثار گیشه دارند . فکر نمی کنم در هیچ یک از استان های دیگر حتی تهران ، تماشاگر بیشتر و گیشه ی پر رنگ تری نسبت به رشت داشته باشیم . حاضرم این حرف را با عدد و آمار بگویم .

من ، آقای محمد رسائلی ، خانم جعفر زاده ، آقای حسین رفعتی و تیمی که در نمایش مان در جشنواره حضور داشتند ، هیچ شغل و درآمد دیگری نداریم و تمام امورات زندگی مان فقط از راه تئاتر می گذرد . همانطور که عرض کردم هیچ ارگانی هم حمایت مالی نمی کند . صرفا درآمد ما از گیشه و از تئاتر فاخر ، نه از جُنگ و چیزهایی شبیه آن می گذرد . فکر نمی کنم در تهران اینگونه باشد ، چون در تهران سریال بازی می کنند یا در رادیو و جاهای دیگر کار می کنند . ولی ما در رشت به پشتوانه مخاطب ، گیشه و مردم کار می کنیم .

نمایش "آش با طعم زهر"

نمایش “آش با طعم زهر”

شما در جشنواره امسال نویسنده ی نمایش آش با طعم زهر بودید که در تالار هنر اجرا شد . در رابطه با ایده نگارش متن بگویید .

قصه ی این نمایش برگرفته از یک حکایت واقعی و تاریخی استان گیلان و در رابطه با دو برادر و یک خواهر امام رضا است که در آن پیرزنی به برادر امام رضا زهر می دهد و به او سرخاب تقدیم می کند . بارگاه این امامزادگان در مرتعترین نقطه کوهستانی استان گیلان واقع شده و یکی از نقاط زیارتی مردم این استان محسوب می شود . بر اساس روایت کهنی که وجود داشت و سینه به سینه نقل شده بود و همه ی مردم استان آن را شنیده و عِرقی به این امامزادگان دارند ،  نگاه خودم را نسبت به این قصه در نمایشنامه ام نوشتم .

شما در این نمایشنامه از لحنی استفاده کرده اید که از لحن صحبت امروزی فاصله گرفته و متفاوت است . به نظرتان استفاده از این لحن گفتار ، فهم دیالوگ ها را برای مخاطب سخت نمی کرد ؟

یکی از چیزهایی که در نمایشنامه نویسی وجود دارد جعل زبان است . یعنی هر نویسنده ای هر چقدر که تلاش می کند نوع نگاه و زیبایی شناسی خودش را داشته باشد ، سعی می کند زبان خودش را هم جعل یا ایداع کند . من هم در این نمایش سعی کرده ام زبانی را جعل کنم که نه زبان تاریخی باشد ، چون ما هیچ مستند ضبط شده ای نداریم که ببینیم در آن عصر چگونه حرف می زدند . فقط مستند مکتوب وجود دارد که از آن پی می بریم سبد واژگان چه کلماتی بودند . من در این نمایش زبان را جعل کرده ام . یعنی سعی کرده ام نوع گویش آدم ها در این نمایش شبیه هیچ نمایش دیگری نباشد . از طرفی قداست آن آدم هایی که آمده بودند اجازه نمی داد با زبان محاوره صحبت کنند . فضایی که ما میخواستیم را بوجود نمی آورد .

علاوه بر آن ، زبان ، مکمل ساختار است . وقتی ما یک ساختار سیال ذهن داریم و در واقع نمایشنامه سورئالیستی نوشته می شود اگر زبان به سمت رئالیست برود شاید اتفاقی که ما الان به دنبال آن بودیم را ایجاد نکند . در واقع تار و پود نمایشنامه در هم تنیده شده است : شخصیت ، زبان و روایت . سعی کردیم همه در کنار این کلیتی که میخواستیم باشد و ساخته شوند .

با توجه با این که رشته تحصیلی تان کارگردانی ست و سابقه کارگردانی هم دارید ، چرا نمایشنامه تان را خودتان کارگردانی نکردید ؟

در گروه ما من نویسنده هستم و سرپرست و کارگردان اول گروه در کنار پنج کارگردان دیگری که گروه ما دارد آقای محمد رسائلی است . به دلیل رزومه و جایگاهی که دارند و عموما حساسیت خاصی که نسبت به کار ها دارند و سعی می کنند همه چیز صد در صد اتفاق بیفتد ، کارگردانی این نمایش بذ عهده او بود .

نمایش " عبور از مه "

نمایش ” عبور از مه “

عموما سوژه ی متن هایتان را چگونه انتخاب می کنید ؟ شما سال گذشته نمایش ” عبور از مه  را در جشنواره داشتید با مضمون امامزاده های جعلی . دلیل تمرکز روی چنین موضوعی چیست ؟

تمام نمایشنامه هایی که می نویسم راجع به رشت یا استان گیلان است . در واقع جامعه هدف من در ابتدا آنجاست . چرا که اگر من نتوانم با همشهری هایم با زبان و نگاه او صحبت کنم ، چگونه می توانم به استان ، کشور یا قاره ی دیگری بروم و با جهانی دیگر وارد گفتگو شوم ؟ برای همین من در ابتدا سعی می کنم مردم کوچه ، محله و شهر خودم بفهمند که من چه می گویم . مسائل و مباحث آنها را مطرح کنم و بعد مسائل دیگر .

نمایش “عبور از مه” که سال گذشته در جشنواره تئاتر فجر اجرا شد ، نمایشنامه رئالیسم جادویی بود که قصه ی آن در زمان حال و در شهر رشت اتفاق می افتاد . زبان ها و آدم های نمایش امروزی بودند . نوشتن آن نمایشنامه اینگونه شکل گرفت که طی تحقیقی که من در رشت انجام دادم نهصد امامزاده جعلی پیدا شد . در واقع اجرای آن نمایش ، نیاز مردم بود .

از طرف دیگر دست بر قضا دو سالی که در جشنواره تئاتر فجر کار کرده ام کارهایم از یک جشنواره موضوعی انتخاب شده اند . نمایش سال گذشته خروجی جشنواره ماه بود که نمایش موضوعی می خواستند ، اجرای امسال هم خروجی جشنواره رضوی بود . در واقع قرار بود امسال گروه ما نمایش ” آکواریوم کانگورو ” را به جشنواره بیاورد که نشد . ان شاالله در بخش مرور سال آینده اجرا شود . ما این نمایش را که به نظرم برای مردم دنیا حرف دارد و در یک جهان ناشناخته می گذرد ، برای بخش تازه های تئاتر داشتیم که در جشنواره اجرا نشد .

و صحبت پایانی ؟

می خواهم پیشنهاد ی به برگزار کنندگان جشنواره تئاتر فجر بدهم . من برای نمایش ” آکواریوم کانگورو ” در یک شهرستان ، سی میلیون تومان هزینه کرده ام . در ایده ال ترین شرایط هم نمی توانم این مبلغ را به جیب مبارک خود برگشت بدهم . ای کاش هیئت انتخاب به جای آنکه سی نمایشنامه در وهله اول انتخاب کنند ، هجده تا انتخاب می کردند و هشت تای آن برای تولید و اجرا به جشنواره می آمد تا من اینقدر دچار ضرر نمی شدم .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *