اتودهاى سى هزار تومانى


یادداشتى بر نمایش “نیازمندى ها” به کارگردانى ( سرپرست اجرا ) سیما تیرانداز

 

%d9%86%db%8c%d8%a7%d8%b2%d9%85%d9%86%d8%af%db%8c-%d9%87%d8%a7-%d9%be%db%8c%d8%b4%d9%86%d9%87%d8%a7%d8%af-%d9%86%d9%85%db%8c-%d8%b4%d9%88%d8%af

این روزها بسیاری از افرادی که سابقه ای در تئاتر دارند ( کم یا زیاد ، خوب یا بد ) و شاگردانی دارند در آموزشگاه های پرتعداد بازیگری ، دست به کارگردانی نمایش هایی می زنند با حضور هنرجویان خودشان و با این عنوان که این هنرمندان (!) جوان و گمنام باید در این آشفته بازار تئاتر دیده شوند و کشف شوند و حق پایمال شده ی خود را از جامعه هنری و حتى غیر هنری بگیرند و اغلب در بروشورهای نمایش خود به این موضوع اشاره مى کنند .  اشاره هایی که به جای اینکه یک گروه حرفه ای گمنام را معرفی کنند ، حس ترحم را در مخاطب بر می انگیزانند .

البته در این میان نمونه های انگشت شمار موفق و واقعا حرفه ای وجود دارند که ساده و بی سر و صدا اثرشان را اجرا می‌کنند و به آینده چشم دارند ؛ ولی هستند گروه‌هایی که واقعاً امر بر آنها مشتبه شده که ستاره کشف نشده سپهر تئاتر هستند و باید کشف شوند . و یا سرپرست این گروه ها که واقعاً خود را در کریستوف کلمب می‌بینند و کاشف قاره بزرگی به نام آمریکا !!!

***

” نیازمندیها ” که با حضور بازیگران جوان آموزشگاهی با استادی سیما تیرانداز و با نمایشنامه ای از نوشین تبریزی این روزها روی صحنه است ؛ نمونه اى بد و ناموفق از تجربه فوق می باشد که حتى چنان که در معرفی آن آمده گویا کارگردان مشخصی هم ندارد و سیما تیرانداز تنها ” سرپرست اجرا ” است !

از نوشین تبریزی آثار خوبی در حوزه نمایشنامه دیده ایم و او در این زمینه کارنامه خوبی دارد که ” نیازمندیها “استثنائی در آن است : بد است و گویا اتودی است مربوط به روزهایی که تازه نوشتن را آغاز کرده بود.

و البته اشاره درست در پوستر و بروشور اثر نیز بعد از تماشای نمایش کاملا اثبات می شود ؛ اینکه آنچه با عنوان نمایش ” نیازمندیها ” دیده اید اساسا کارگردان ندارد . چرا که کارگردانی اى در کار نیست اگر به تنظیم نور و چیدمان چند صندلی و انتخاب ترتیب اپیزودها کارگردانی می گویند ، کاش به یکی از همین جوانان هنرمند ولی گمنام اجازه داده می‌شود تا کارگردانی را نیز تجربه کنند که شاید نتیجه هم بهتر می شد .

در” نیازمندى ها ” اساسا از قصه خبری نیست ؛ یعنی هر اپیزود موقعیتی را به تصویر می‌کشد که قصه گو نیست و با اپیزودهای قبلی و بعدی خودش هم هیچ ارتباطی ، نه در محتوا و نه در فرم ندارد . پس در ارتباط با سایر اپیزود ها نیز قصه ای خلق نمی‌شود

تنها نخی که مهره های پراکنده این نمایش را به هم اتصال می‌دهد حضور تکه ای از صفحات نیازمندیهای روزنامه است گاهی در قالب پوشه ، گاهی یک توپ کاغذی، گاهی الگوی جعبه سازی و غیره در گوشه اى از صحنه به زحمت قابل تشخیص است . و در واقع بى هیچ اثری در روند قصه و بی هیچ اثری در فرم و قابل جایگزین با هر چیز دیگری است . پس اساسا نخ اتصالی میان اپیزودها نیست و هر اپیزود مستقل از اپیزودهای دیگر راه خود را می رود و ساز خود را میزند .

در بررسی هر اپیزود به صورت جداگانه نیز چون اثری از کارگردانی دیده نمی‌شود جذابیتی برای مخاطب باقی نمی ماند. حتى معضلات اجتماعی مطرح شده نیز دم دستی ، لوث و بی دغدغه هستند و نهایتا گویی به عده ای از شاگردان یک کلاس بازیگری بگوییم اتود بزنند :

اتود یک خانه دانشجویی ، اتود سربازخانه ، اتود یک کلاس هنری ، اتود یک جلسه تست بازیگری و غیره . و بازیگران خود باید قصّه بسازند، کارگردانی کنند و اجرا نمایند ؛ و در نهایت نیز در کارگردانی و اجرا ناموفق عمل کنند ؛ در هم ریخته ، بی برنامه و بى نقشه مشخص ؛ و به عنوان بازیگر نیز در خوشبینانه ترین حالت تیپیکال و گرنه در ابعاد یک هنرجوی بازیگری در ماه اول حضور در کلاس بازیگرى .

نه از طراحی نور خبری است ، نه از موسیقی هدفمند و نه از میزانسن و نه از شخصیت پردازی . اتودهایی اغلب ناموفق و مردود .

تیر خلاص نیز حضور یکباره ” سرپرست اجرا ” روی صحنه است . حضوری بی معنا و بد ، بد از آن جهت که شتاب زده است ، حاصل تمرین گروهى نیست  و یک تصمیم شخصى است که گویا سیما تیرانداز براى عملى کردن آن نیازى به تمرین دست جمعى در خود ندیده است ، پس وصله ناجورى است بر تن بازیگران ؛ چرا که بد بودنشان با حضور تیرانداز چند برابر دیده مى شود.  البته در قدرت و توانایی بازیگرى سیما تیرانداز شکى نیست ، چه در تئاتر و چه در سایر عرصه هاى هنر نمایش.

ولى در این میان حق هیچ تماشاچى تئاترى نیست که بهایی چنین گزاف را براى چند اتود بپردازد . اتودهایی که توسط هنرجویان یک آموزشگاه بازیگری اجرا می‌شوند و تنها چند موقعیت ساده را به تصویر می کشند ، بی هیچ قصه ای ، بی هیچ جذابیت بصری مشخصی و بی هیچ هدفی ؛ مگر ظاهرا ایجاد امکان روی صحنه بودند برای چند جوان که به جز چند نفرشان ، بقیه آنها واقعاً هنوز زود است که روی صحنه باشند .

المیرا نداف _ نویسنده مهمان

۲۳ نظر ثبت شده است .

  1. دیبا گفت:

    واقعا متاسفم . واقعا

  2. میرزایی گفت:

    از حق نگذریم نمونه موفق این کلاس ها استاد میکائیل شهرستانی هست که هر سال با هنرجو هاش کلاس هم برگزار میکنه و نمایش هم اجرا میکنه که معمولا با استقبال هم مواجه میشه

  3. آرش گفت:

    متاسفم برای این سایت . شما کی هستین که اجازه میدین به هر هنرمندی و هر کسی توهین کنین و کارهارو مهر بزنین . جمع کنین کاسه کوزتون رو بابا !

    • مهتاب گفت:

      بهتر نیست حواسمون به حرف زدنمون باشه ؟ این چه ادبیاتیه آخه تا یکی بک حرفی میزنه که مخالفه ماست همه حمله میکنیم حالا چه تو سایت یا تو صفحه هاشون . واقعا به این فکر میکنید که الان مردم دنیا چی راجب ما فکر میکنن با این رفتارهای دیوونه وار . هی تو صفحه این فحش بده اونجا فحش بده !!!؟؟؟

  4. برهان گفت:

    هههه سیما تیرانداز بره سریال بازی کنه بهتره

  5. T گفت:

    متاسفانه پر شده از این کلاس های بازیگری که جوون های خام و در سودای معروفیت و دیده شدن رو دور هم جمع می کنن و فقط پول مفت می گیرن ازشون! حیف از پول و انرژی

  6. ندا گفت:

    به هر حال این کلاس ها مشتری می خواد و باید چیزی یعنی تبلیغی واسه پر کردن کلاس ها داشته باشند دیگه … این هم یه راهه به هر حال !!

  7. ناشناس گفت:

    متاسفم برای کسانی که نو این سایت مطالب دروغ و کذب می نویسند و اسمشون رو هم میذارن منتقد و تلاش جوونها رو نادیده می گیرن .

  8. Dudu گفت:

    Baba az nooooshin tabrizi ajib bood in matn !!!!!!!!
    Man vaghti tuye tiwal didam esme khanoom tirandaz o noshin tabrizie dar ja bilitesh ro khridam vai pashimoon shodam inghad ke bad bold

  9. تهمورس گفت:

    احتمالا خانم تیرانداز میخواسته ادای هیچکاک رو در بیاره .
    راست میگین یهو میان و میرن چراشو من هم راستش نفهمیدم

  10. کمال گفت:

    سلام من هم این نمایش رو دیدم ، واقعا چیزی جز اتود نبود . متاسفانه بعد از نمایش دیدنی کوشک جلالی بزرگوار دیدن این نمایش حال آدم را بد می کنه . چون چیزی نداره ، فقط انگار پول دادی اعصابت خورد شه و سوتی بازیگرا رو تحمل کنی .

    • ستاره گفت:

      آخه اینجوری نگاه کردن به قضیه هم خیلی بده
      من مخالف نظر شمام
      فکر کنین
      یه سری جوون که آرزوشون تیاتره کلی هزینه می کنن که کلاس بازیگری برن بعد خوشحال می شن که می تونن کارشون رو روی صحنه ببرن و همه بیان ببینن .
      بعد یهو شما پیداتون میشه و چنان ضدحالی می زنین که نه تنها اون جوون ها رو از تئاتر و بازیگری زده میشن بلکه دیگه هیچوقت سمت تئاتر نمیان .
      اینجوری درست نیست

      • علی گفت:

        Khov manam kheiliiiii chiZa doost daram
        mardome badabkht che gonahi kardan ke pool bedan tajrobe haye …. Mano bebinan ??? In doroste be nazare shona ?

        • Sepehr گفت:

          اتفاقا خوبه که بدونن اشتباهشون کجاست وگرنه چند سال می گذره و همین جوون های تئاتری تند و تند کار می سازن و رزومه جمع می کنن و اون وقت که یک کارگردان بزرگ شدن با ندونستن ها و اشتباهاتشون گند میزنن به تیاتر مملکت ما .
          مثله همین امروز مخ خیلی از بزرگا انگشت شمار هستن الان امثال سمندریان ها کسی رو داریم که بگیم چند سال بعد میتونه جاش و بگیره ؟

  11. عبدالحسنی گفت:

    بیچاره ما مردم

  12. soheil mirzaeei گفت:

    مشکل اینجاست که خیلی ها فرق تئاتر رو با اتود زدن نمی دونن
    نتیجه می شه همینایی که شما گفتین

  13. علي گفت:

    این نقد بود یا یک سری عقده گشایی!؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *