تخلفات عینی یا تصادفات ذهنی؟


یادداشتی بر نمایش ” تخلف میزانسنیک سهراب ” به کارگردانی حمید دهقانی

به بهانه اجرایش در سی و چهارمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر

تخلف میزانسنیک سهراب

نمایش «تخلف میزانسنیک سهراب» در پنجمین روز از سی و چهارمین جشنواره تئاتر فجر در تالار استاد انتظامی واقع در مجموعه خانه هنرمندان ایران به روی صحنه رفت. این اجرا به بخش «مرور تئاتر ایران در سال ۱۳۹۴» اختصاص داشت.

«حمید دهقانی»، نویسنده و کارگردان این اثر، تلاش کرده بود تا کاری تجربی و تاحدی خلاقانه را به نمایش بگذارد. «تخلف میزانسنیک سهراب» روایتی رویا‌ئی از یک وضعیت انضمامی و اجتماعی است که از زبان فانتاستیک سهراب بیان می‌شود .

ابتدائی‌ترین چیزی که از شنیدن نام سهراب به ذهن مخاطب تداعی می‌شود، شاهنامه‌خوانی است ، اما در اینجا این اسم تنها شاید یک وجه تسمیه از نام یک فرزند ایده‌آلی است که پدر سهراب از او انتظار دارد . این بازی کلامی و مشابهت اسمی گویای بیان استعاری و البته رویکرد طنزآمیز و مدرن اثر است. در این اثر، می‌توان بر رابطه پدر و پسر از منظر روانکاوی انگشت گذاشت و به این رابطه ادیپی تاکید کرد که متن حول محوریت آن ساخته می‌شود. ما در صحنه‌ای حتی رویارویی رزمی بین پدر و پسر را داریم که یادآور رقابت ادیپی فرزند با پدرش است. اما اینجا شاهد یک جور طنز هستیم: پدری که حتی ناتوان از راه رفتن است و با عصا جابجا می‌شود و نمی‌تواند جایگاه مردانه یک پدر ادیپی را اشغال کند ( مثل یک پادشاه شکست خورده ) و قطعاً آن موقعیت ایده‌آل پیشاپیش از دست رفته است و همین یک موقعیت کمیکی را رقم می‌زند؛ موقعیت کمیکی که می‌توان در « کمدی موقعیتِ » بکت ( مثلاً پدر و مادر ناتوان در نمایشنامه آخر بازی ) آنرا ردیابی کرد، موقعیت ابزورد که حاصل نقصان یک رابطه ادیپی متناقض است.

البته نگاه کردن به این اثر از منظر ادیپی و روانکاوی فرویدی-لاکانی پربیراه نیست، کما اینکه خودِ اسطوره «رستم و سهراب» نیز سرشار از نشانه‌ها یا سمپتوم‌هایی است که حاصل عقده ادیپی هستند . اما سهرابی که در این نمایش می‌بینیم کاملاً انضمامی ، امروزی و معاصر است و حتی نویسنده سعی کرده است یک دوران مشخص تاریخی را از نظر سیاسی و اجتماعی به نقد بکشاند و این وجه تسمیه صرفاً در حد یک نام در ذهن مخاطب باقی بماند. به زعم راقم این سطور، نویسنده استفاده هوشمندانه‌ای در انتخاب نام شخصیت و بیان استعاری و امروزی از آن به عنوان یک جوانی با عقده‌های فروخورده میل بکار گرفته است. این جوان مثل ادیپ بعد از درآوردن چشمان خود و کورشدن‌اش حتی توان بلند شدن ندارد و در میزانسن‌هایش مدام در زیر دست و پا غلت می‌خورد و نشان می‌دهد که « امر ایده‌آل » یا به زبان روانکاوی «ابژه مطلوبِ میل »، امری است پیشاپیش از دست رفته و نمی‌توان به آن ابژه مطلوب دست پیدا کرد و همین ناتمامی متن (یک نوع شکست و زمین خوردن سهراب ) را از لحاظ زیباشناختی واجد ارزش می‌سازد.

«تخلف میزانسنیک سهراب» حکایت یک جوان ایرانی است که هنوز در دنیای فانتزی و رویاگونه خود مانده است و از همین رو ، واجد یک خصلت معصومیت کودکانه است که همه شرایط بیرونی این خصلت را نفی می‌کنند و او را آزار می‌دهند. او بین تخلفات ذهنی خودش و تصادفات رنج‌آور واقعیت که ذهن او را سمت و سو می‌دهند گیر کرده است. او در رویاهایش جهانی ایده‌آل برای خود می‌سازد اما واقعیت و دنیای بیرون چنان رنج‌آور است که در قامت کابوس بر سهراب ظاهر می‌شود و مخاطب با کابوس‌ها و با تعاملات واقعی سهراب با دیگران همراه می‌شود. نبود مفاهیم عامی از قبیل انسانیت و نوعدوستی و رفاقت در دنیای دیجیتالی امروزی سبب له شدن دنیای صاف و رنگین کودکانه‌ می‌شوند. سهراب یعنی کسی که قرار است از همه نظر یک مرد کامل از آب دربیاید، به‌خواسته پدر کلاس رزمی می‌رود، اما دنیای رنگین او سرشار از رویاهای کودکانه از بازیکن شدن تا خواننده شدن و بدل به سلبریتی گشتن است و البته به گفته متن این رویا در سرزمینی که « یک شبه کویرهایش به جنگل تبدیل می‌شود » خواسته‌های بلندپروازانه‌ایی نیستند و به قول پدر (رقیب ادیپی سهراب) فقط کافی است از سوی آدمی اراده و خواسته شود. محصول تربیت پدری که به نوعی می‌خواهد عقده‌های فروخورده میل خویشتن را در پسر دنبال کند ، سهرابی است که نسبت به خشونت و بی‌رحمی دنیای واقعی ناتوان‌تر از تمام هم سن و سالانش است.

پرداخت مناسب روایت و شاخ و برگ‌های آن ، اثر را از نظر ریتم قابل قبول جلوه داده است و ما با کاری گرچه ساده اما تجربی و متهورانه روبرو هستیم . اما گاه دوگانگی کشمکش‌های ذهنی و کابوس‌وار و رویایی سهراب با واقعیت‌های – به‌ویژه یک دهه خاص از ایران معاصر – بیانی دوگانه و کمی آشفته پیدا می‌کند. در دورانی که همه جوانان قصد رفتن از ایران را دارند سهراب قرار است به الگوی یک فرزند ایرانی بدل شود ، سهرابی که زیر و بم ‌ها و خم و چاه‌های جلوی پایش چنان ناهموار است که او حتی توان راه رفتن ندارد و طی یک تخلف میزانسنیک یا تصادفی در راه رفتن، به زمین می‌افتد و ظرف ماست را که مادر سفارش داده است بر زمین می‌ریزد و به مقصد نمی‌رسد.  برای همین اثر گاه به مرز کمدی و رئالیسم انتقادی و بیان ناهنجاری اجتماعی خاص نزدیک‌ می‌شود و گاه به تناقضات دنیای معصومانه کودکی با دنیای ملال‌آور بیرون و مفاهیم عام‌تر از قبیل انسانیت و نوع دوستی پهلو می‌زند. این دوگانگی باعث می‌شود گاه طنز انتقادی نهفته در دل کار از مرز بیان استعاری رد شده و شکل و شمایل کلیشه‌ای پیدا کند. یعنی تخلفات ذهنی یک کودک گاه نمی‌تواند بستر مناسبی برای نشان دادن تصادفات عینی و اجتماعی و حتی سیاسی او باشد.

گذشته از دوگانگی‌ها و گاهاً آشفتگی‌ها در نسبت‌های بین فضای رئال و سورئال اثر، می‌توان گفت این متن اثری است که از نظر روایی به خوبی دراماتولوژی شده است و مخاطب را پای کار نگه می‌دارد. بخصوص آنجائی که به کمدی موقعیت پهلو می‌زند، و موقعیت‌های پارودیکی (از قبیل پایان‌بندی مناسب کار) که با آن روبرو می‌شویم نشان می‌دهند که نویسنده کاردانی پشت متن است و نبض روایت را به خوبی در دست دارد.

این اثر نمایشی از ساده‌ترین و مینی‌مال‌ترین طراحی صحنه برخوردار است که بر محوریت یک نیمکت خالی واقعیت استوار است و بقیه اشیاء و آکسسووار صحنه از قبیل ماشین و دوربین و میکروفون و هر چیز دیگری که در فانتزی سهراب روی می‌دهند، به صورت آبستره ساخته شده‌اند و تنها جلوه بصری ایجاد می‌کنند و زود از صحنه خارج می‌شوند . این اجرا در فضای بین یک اثر کارگاهی و تجربی با یک اثر حرفه‌ای واقع شده است و این جشنواره فرصتی است تا چنین آثاری که محصول تجربیات گروه‌های متفاوت است به عرصه نمایش دربیایند و خود را در کنار آثار حرفه‌ای به نمایش بگذارند و سنجیده شوند.

امضاء محفوظ – تئاتر فستیوال

به درخواست نویسنده این مطلب ، نام نویسنده نزد تحریریه تئاتر فستیوال محفوظ است .

۲ نظر ثبت شده است .

  1. تئاتر بین حرفه ای گفت:

    یکی از بازیگران این نمایش نمایش دیگری هم در جشنواره ی امسال کارگردانی کرده که با همین گروه بازیگران و چند نفر دیگر هستند .

    بر خلاف میزانسنیک سهراب که قصه و حرف روشنی دارد ، آن نمایش که به گمانم به کتن و کارگردانی فرزانه سهیلی است ، نمایشی خسته کننده ، نا مفهوم و گنگ است . هرچند بازی های این نمایش قابل اعتناست ولی به هیچ وجه نمره قبولی یک اثر دراماتیک را نمی گیرد .
    با این اوصاف نمایش میزانسنیک نمایش بسیار بسیار خوبی بود و به خوبی با تماشاگر ارتباط گرفت .

  2. شادی حسنی گفت:

    خیلی خوب بود که این نمایش تو جشنواره بود . چون من اجرای عمومش رو ندیده بودم و واقعا نمایش دغدغه مند و خوبی بود .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *