نقدی بر نمایش "کارِ خانگی" به کارگردانی نرگس بهروزیان

تجربه گرایی یا غوره نشده مویز شدن!؟


تئاتر فستیوال

چند سالی است که بازار نمایش های مبتنی بر فرم در ایران داغ شده است . نمایش هایی که هر زمانی بخواهید می توانید یکی از آن ها را در سالن های تئاتر تهران پیدا کنید . اما باید بدانید این گونه ی نمایشی به میزان بسیاری به درک کارگردان از فرم بستگی دارد چرا که اگر این مقوله به درستی درک و فهمیده نشود ، حاصلی جز دور باطل نخواهد داشت .

نمایش “کارِ خانگی” به کارگردانی نرگس بهروزیان که در تالار مولوی به روی صحنه می رود ، از این دست نمایش های مبتنی بر فرم است، البته از نوع بد آن .

نمایشنامه اصلی که توسط فرانتس کسافر کروتس نمایشنامه نویس آلمانی تبار نوشته شده ، نمایشنامه ای اصیل و قصه گو است که متاسفانه به وسیله ی بازنویسی که برای این اجرا صورت گرفته ، به کلی نابود شده است . پرسوناژها نه خودشان به درستی معرفی می شوند و نه دغدغه هایشان . ناقص اند و خواسته حقیقی شان مشخص نیست . به طور مثال در مورد پرسوناژ زن مشخص نیست که چرا ناگهان همسر و فرزندانش را ترک می کند و چرا به همان اندازه ناگهانی تصمیم به بازگشت می گیرد . البته همه ی این ها را تصور کنید در قالب فرمی تکرار شونده و خسته کننده .

به خاطر قالبی که کارگردان برای اجرای خود انتخاب کرده است ، بالطبع دیالوگ کمترین کاربرد را دارد . اما مسئله ای که وجود دارد این است که کارگردان باید بتواند آنچه را که می خواهد برای مخاطب بازگو کند ، در قالب فرم درآورد . تنها با حذف دیالوگ و استفاده از چند اکت و حرکت مبتنی بر فرم حاصل کار نمی شود “هنر نمایش” . نمود این قضیه در ۱۵ دقیقه ابتدایی نمایش به وضوح قابل مشاهده است . دو پرسوناژ مدام در حال تعقیب یکدیگرند و از یک سوی صحنه به سوی دیگر می روند بدون آنکه به باز شدن قصه ، شخصیت پردازی، ایجاد پی رنگ ها و احیانا تعلیق ها کمکی کنند و این مسئله در سراسر اثر دیده می شود ،  چرا که در نمایش نه اتفاق خاصی می افتد و نه گره و تعلیقی ایجاد می شود که مخاطب برای بازگشایی آن مشتاق باشد .

ضعف دیگر نمایش متوجه ریتم است . کارگردان نشان داده با شاخصه هایی که می تواند باعث ایجاد و حفظ ریتم شود ، آشنایی ندارد . کسالت بار بودن زندگی پرسوناژها برای مخاطب کاملا مشخص است و برای نشان دادن آن نیازی نیست که ریتم به گونه ای باشد که مخاطب از ادامه ی دیدن نمایش دلسرد شود . کارگردان باید بداند نشان دادن زندگی فلاکت بار و دلزده پرسوناژها تنها به وسیله ی ریتم کشدار صورت نمی گیرد بلکه نیاز به المان های دیگری نیز دارد ، به طور مثال استفاده از موسیقی . عنصری که در این نمایش به فراموشی سپرده شده است . به جز چند صحنه ای که از رادیو صحبت هایی به زبان آلمانی پخش می شود ، صدای دیگری به غیر از صحبت های گاه گاهی بازیگران نمی شنویم .

مسئله ی دیگر موضوع این به اصطلاح نوآوری ها است که این روزها در تئاتر باب شده و آن ، این است که گویی هر چه صحنه های چندش آور در اثری بیش تر باشد ، از دید برخی کارگردان ها اثری ناب تر و متفاوت تر خلق کرده اند ؛ البته بدون آنکه اندکی به مخاطبی که به تماشا نشسته است ، فکر کرده باشند . نمونه ی این موضوع در نمایش “نمی تونیم راجع بهش حرف بزنیم” که به تازگی در تماشاخانه ایرانشهر اجرا شد ، به وضوح نمایش داده شده بود و در نمایش “کارِ خانگی” مربوط به صحنه ای است که پرسوناژ مرد در حال مسواک زدن است . صحنه ای که هیچ معنایی را برای مخاطب ایجاد نمی کند و حداقل مخاطب نمی تواند دلخوش باشد که پیامی در پی این کار است . صحنه هایی که تنها دلزدگی و انزجار ایجاد می کنند بدون آنکه در راستای هدفی ، حتی غیر هنری (!) ، باشند .

در این نمایش صحبت در مورد بازیگران نیز راه به جایی نخواهد برد . در اثری که چفت و بستِ قصه مشخص نیست ، ریتم درستی ندارد و حتی به میزانسن ها ایراد وارد است ، بازی بازیگران هر چقدر هم خوب باشد نمی تواند کمکی به اثر کند .

کاش کارگردان نمایش “کارِ خانگی” حال که در ابتدای ورود به دنیای تئاتر می باشد ، سعی کند ابتدا فرم های کلاسیک را امتحان کند ، مشق کند و پشت سر بگذارد ، سپس با تجربه ای که در این راه پیدا می کند ، دست به تجربه در سایر سبک ها بزند . به قول معروف غوره نشده مویز نشود .

فرهاد ابراهیمی والا-دپارتمان نقد تئاتر فستیوال

۹ نظر ثبت شده است .

  1. پژمان گفت:

    خیلی کارشناسانه و ریزبین گفتین . واقعا امیدوارم اینایی که دنبال چنین کارهایی هستند این نقد ها رو بخونن .
    الان هم نمایش های فرمی ما خیلی ضعف دارند و هم این اصطلاح نوآوری که انجام میشه که اغلب به بی سروته شدن اثر می انجامه

  2. غلامی گفت:

    به نظر من خیلی مدارا مندانه درباره ی این کار نوشتید . جا داشت بیشتر درباره ی ضعف های این اثر می گفتین تا تماشاگرانی که قرار است برای دیدن نمایشی برنامه ریزی کنند دقیقا بدانند با چه اثر بدی مواجه خواهند شد

  3. ربیعی گفت:

    تنها با حذف دیالوگ و استفاده از چند اکت و حرکت مبتنی بر فرم حاصل کار نمی شود !!!

    دقیقا میفهمم چی میگین ! جانا سخن از زبان ما میگویی .. دمت گرم آقا فرهاد

  4. فرم زده گفت:

    به نظر من که اصلا نمایش فرم توی ایران تعریف نشده است و این کارایی هم که این سالای اخیر امثال یاسر خاسب می کنن خیلی فاصله داره با نمایش درست و اصولی و به تمام معنا . اینکه در این زمینه کارهایی انجام میشه اگه در راستای تمرین و خطا باشه خوبه که بخوان پیشرفت کنن ولی اینکه فکر کنن الان همه چیز تمام هستند بیزرگ ترین باخته

  5. سعید گفت:

    آخ آخ آخ میخوای یعنی سرتو به دیوار بکوبونی به دیوار این نمایشای فرمی مضحک رو میبینی ! یعنی یه چی شنیدن ملت !

  6. لادن گفت:

    لایک . قطعا نقد شما میتونه به همه کسانی که میخوان تو زمینه فرم کار کنن کمک میکنه

  7. مهدی گفت:

    هه هه آره واقعا

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *