خاطره بازی تئاتر فستیوال با جشنواره تئاتر فجر :

کیومرث مرادی : تالار سایه با نمایش “هشتمین سفر سندباد” افتتاح شد


 

کیومرث مرادی فارغ التحصیل رشته کارگردانی تئاتر و ادبیات نمایشی ، نویسنده ، کارگردان و مدرس تئاتر است که در سه دوره در جشنواره تئاتر فجر جوایزی را دریافت کرده است . در خاطره بازی تئاتر فستیوال ، خاطرات این کارگردان را از دوره های حضور خود در جشنواره تئاتر فجر مرور کرده است که می توانید در ادامه بخوانید :

کیومرث مرادی درباره اولین نمایشی که بر روی صحنه برده است ، توضیح داد : در سال ۱۳۷۸ نمایش ” هشتمین سفر سندباد ” نوشته آقای بهرام بیضایی اولین نمایشی بود که در پایان دوره فارغ التحصیلی از دانشکده سینما و تئاتر ، در گرایش کارگردانی اجرا کردم . این نمایشنامه تابوی خیلی خاصی داشت و به دلیل نگاهی که در آن زمان وجود داشت ، هیچکس نتوانسته بود آن را اجرا کند . من به عنوان یک جوان با مجموعه ای از بازیگرهای جوان و خوب مثل احمد ساعتچیان ، محسن تنابنده ، علی سرابی و اتابک نادری این کار را به روی صحنه بردم . بازیگرهایی که بعد از آن اجرا ، تبدیل به بازیگرهای بزرگی در تئاتر شدند . درواقع من با این نمایش به صورت حرفه ای ، وارد فضای تئاتر کشور شدم و در همان اجرای اول لطف منتقدان نسبت به کار بسیار زیاد بود و جایزه بهترین نمایش ، بهترین کارگردانی و بهترین طراحی صحنه را از منتقدان دریافت کردم .

او خاطره ای جداب از اولین اجرای خود در تالار سایه در مجموعه تئاتر شهر که در دوره آقای حسین پاکدل تاسیس شده بود ، تعریف کرد و گفت : زمانی که من مشغول نمایش ” هشتمین سفر سندباد ” بودم ، آقای حسین پاکدل سالنی با نظارت خود درست کرده بود که امروز ما به آن تالار سایه می گوییم . ایشان خیلی این نمایش را دوست داشت . روزی من در دفتر آقای پاکدل بودم و پرسیدم که من قرار است کجا اجرا بروم ؟ ایشان به من گفت برویم یک سالن جدید را ببینیم . من بسیار غافلگیر شدم که سالن جدید ؟! مگر تئاتر شهر غیر از سالن قشقایی ، چهارسو و سالن اصلی ، سالن دیگری دارد !؟ من را به جایی برد که کارگران در آنجا مشغول کار بودند و گفت قرار است اینجا یک سالن شود . من مانده بودم که قرار است چه اتفاقی بیافتد ! اما پس از مدتی سالن بسیار خوبی برای آن دوره ساخته شد و من اولین اجرای خودم را که “هشتمین سفر سندباد” بود را در آن سالن اجرا کردم .

مرادی با اشاره به دیگر آثاری که در آن زمان به روی صحنه برده بود ، گفت : پیش از این نمایش های دانشجویی زیادی کار کرده بودم . در سال ۱۳۷۴ نمایشی به نام “عزیز مایی” نوشته آقای مهرداد رایانی مخصوص را اجرا کردم و با این نمایش در جشنواره دفاع مقدس یزد شرکت کردیم و در همان جشنواره جایزه کارگردانی و بازیگری را دریافت کردیم . مهرداد رایانی مخصوص و علی سلیمانی بازیگران این نمایش بودند .

پیش تر از آن نمایش “صبح طلوع می کند” نوشته ابراهیم مکی را در یک جشنواره ی معروف و پر سر و صدایی به نام جشنواره ی تئاتر گلریزان اجرا کردم . این نمایش نیز توانست جایزه بازیگری و کارگردانی را به خود اختصاص دهد . در این نمایش سید حامد عبیدی ، رحمان سیفی آزاد و علی سلیمانی بازی می کردند .

در سال ۱۳۷۹ نمایش “افسون معبدسوخته” که اولین نمایشنامه مشترک من و خانم نغمه ثمینی بود را در جشنواره تئاتر فجر اجرا کردم و این نمایش جایزه کارگردانی را دریافت کرد . درواقع با این نمایشنامه ما از آن سال و از آن نقطه با هم تئاتر را شروع کردیم . نمایش هایی که از متن های ایشان کارگردانی کردم ، از آن تاریخ شروع می شود . در این نمایش آقای احمد ساعتچیان ، پیام دهکردی و نگار عابدی برای اجرای جشنواره تئاتر فجر حضور داشتند اما برای اجرای عمومی این نمایش خانم پانته آ بهرام بازی می کردند .

این کارگردان تئاتر در خصوص حضور در دوره های پیشین جشنواره تئاتر فجر گفت : جشنواره تئاتر فجر در آن زمان ، جشنواره ای بود که جوان هایی همچون من تلاش می کردند تا با حضور در جشنواره به دو چیز برسند : اول اینکه بتوانند به کارشان به عنوان یک هنرمند ، مشروعیت دهند و در گام دوم فرصتی باشد که بتوانند خود را وارد نوبتی کنند که به آن نوبت اجرا می گفتند و از این طریق بتوانند شانس خود را برای رسیدن به اجرای عمومی در تئاتر شهر امتحان کنند .

بعد از نمایش “افسون معبد سوخته” ، نمایش”رازها و دروغ‌ها“ را از نغمه ثمینی کار کردم . در دوره بیست و سوم جشنواره تئاتر فجر ، نمایش”خواب در فنجان خالی“ که نمایشی عظیم در آن زمان بود را اجرا کردم . این نمایش توانست جایزه های زیادی از جمله جایزه بهترین کارگردانی را به دست بیاورد . نمایش مشهور “شکلک” را در سال ۱۳۸۴ اجرا کردم . پس از آن در سال ۱۳۸۵ نمایش”ژولیوس سزار به روایت کابوس“ را اجرا کردم و سپس در سال ۱۳۸۶ با نمایش “مرگ و شاعر” در جشنواره حضور داشتم . بعد از آن در سال ۱۳۸۷ نمایش ” رویای نیمه شب پاییز” نوشته نغمه ثمینی عزیز را اجرا کردم . و پس از آن نمایش “خانه” را در سال ۱۳۸۸ به روی صحنه بردم ولی بعد از آن ، به دلیل مهاجرت برای ادامه تحصیل ، دیگر در جشنواره حضور نداشتم .

در طی این سال ها در سه جشنواره شرکت کردم ، از جمله جشنواره NSD) National School of Drama) که در هندوستان برگزار شد و سه جایزه بهترین کارگردانی و یک جایزه بهترین نمایش را کسب کردم .

کیومرث مرادی با اشاره به تجربه حضور در سه دوره متفاوت از جشنواره تئاتر فجر ، در خصوص رویکردهای متفاوت این جشنواره توضیح داد : در ابتدا جشنواره تئاتر فجر جایی بود که هنرمندان آثار جدیدی را تولید می کردند . این آثار جدید وارد جشنواره می شد و پس از مشروعیت گرفتن در جشنواره ، در اجرای عمومی حضور پیدا می کرد . بنابراین جشنواره تئاتر فجر ، مجموعه ای از تولیدات جدید بود . تولیدات جدیدی که گروه ها آن را برای جشنواره تئاتر فجر آماده می کردند و بعد از آن اجرای عمومی می رفتند . این رویکرد نقاط ضعف و قوت خود را داشت . ولی رویکرد دوم براساس برطرف کردن نقاط ضعف رویکرد اول پدید آمد و شکل جدیدی به خود گرفت به طوری که نمایش ها باید در طول سال اجرا می شدند تا متکی به جشنواره تئاتر فجر نباشند . در حقیقت برآیند آنچه که در طول سال اجرا می شد ، براساس گلچین و قضاوت به جشنواره تئاتر فجر می آمد .

مرادی ادغام دو رویکرد متفاوت جشنواره تئاتر فجر را لازم دانست و گفت : اگر بخواهم به عنوان یک پژوهشگر و کارگردان نگاه کنم ؛ امروزه به دلیل حضور گسترده ی نسل جدید ، حضور فراوان آثار و مطالبات اجتماعی ، لازم است با درایت ، این دو رویکرد با هم ادغام شوند . در رویکرد اول بسیاری از جوان های سرگردان امروز که دنبال این می گردند تا مشروعیت خود را به عنوان کارگردان ، بازیگر ، نمایشنامه نویس پیدا کنند ، می توانند این شانس را داشته باشند که با حضور در جشنواره ، به اجرای عمومی برسند . چون همه ی این آدم های خلاق و با استعداد شانس یا پول این را ندارند که بتوانند در تئاترهای خصوصی نمایش خود را اجرا کنند بنابراین به نظرم این رویکرد می تواند این افراد را هدایت کند .

او در ادامه گفت : رویکرد دوم ؛ تولیدات سال ، فقط مختص به اجرای جشنواره نمی شود . طبیعتا گروه ها باید پیش از جشنواره اجرا بروند . بنابراین رویکرد دوم به این معنی نیست که اگر کسی در جشنواره حضور نداشت ، در طول سال هم نمی تواند نمایشش را اجرا کند . در حالی که در رویکرد اول  این مانع وجود داشت و رویکرد دوم بر اساس برطرف کردن این ضعف شکل گرفت . یعنی اگر من نمی توانستم به جشنواره تئاتر فجر بروم ، در طول سال شانسی برای اجرای عمومی نداشتم و یک سال را از دست می دادم ، در حالی که در رویکرد دوم وقتی همه چیز تبدیل به اجرای عمومی شد ، این مسئله حل شد . بنابراین با ادغام این دو رویکرد به نظرم به تعادل درستی می توانیم دست پیدا کنیم که لازمه ی امروز خانواده ی تئاتر است که بتواند هر دو بخش را پوشش دهد .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *