یادداشتی بر نمایش " رولور " به کارگردانی پوریا کاکاوند

یک تئاتر مینیمال تحسین برانگیز


یادداشتی بر نمایش رولور پوریا کاکاوند

” رولور ” یک نمایش مینیمال تمام عیار است . مینیمال در طراحی صحنه ، لباس ، نور ، بازی و البته کارگردانی .

دو بازیگر در دو سوی صحنه ایستاده اند و با کمترین اکت و حرکت ، دیالوگ می گویند و تنها دو عامل نور و صدا تغییر دهنده ی فضا و مهم تر از همه نقاط عطف در قصه ی نمایش هستند . قصه ی گروهی که قرار بوده است پیش از انقلاب کسی را ترور کنند و ناموفق بوده اند و دعوای این دو بازمانده از آن حادثه که یکی ( رضا ) با بازی فربد فرهنگ دیگری را (محسن) با بازی علی باقری عامل فاش کننده و لو رفتن نقشه ی گروه می داند و حالا بعد از گذشت چهل سال می خواهد از رفیق خود انتقام بگیرد . این داستان به ظاهر ساده و کوتاه ، چند بار در این نمایش تکرار می شود و هر بار با زاویه دید و جزئیاتی متفاوت روایت می شود و در نهایت این تغییر نگاه به واسطه ی صدا و نور به خوبی اجرا شده است .

البته لحن قصه گویی دو پرسوناژ در ابتدای نمایش تند است و شاید عده ای از مخاطبان از قصه عقب بمانند ولی از طرفی چون قصه چند بار تکرار می شود ، لطمه ای به کل اثر نمی زند .

اینکه کارگردان جوان این اثر ، در یک نمایش چهل و پنج دقیقه ای ، خود خواسته ، سعی کند با کمترین امکانات در کارگردانی به لحاظ محدود کردن خود در میزانسن و نور و استفاده نکردن از موسیقی و دیگر ابزار تئاتری ، اجرایی قابل دیدن را روی صحنه ببرد ، تحسین بر انگیز است . منظور از یک نمایش قابل دیدن نمایشی است که قصه داشته باشد . ریتم متناسب با اثر و در عین حال طراحی میزانسنی مشخص و درست داشته باشد ؛ هرچند همه اینها مینیمالیستی باشند .

میزانسن این نمایش به گونه ای است که قرار گرفتن با فاصله ی زیاد دو پرسوناژ در دو سوی صحنه و قرار گرفتن تماشاگران در دو سویه ی دیگر و رو به روی هم ، حق انتخابی است برای تماشاگران که می توانند یکی از این دو پرسوناژ یا هر دو را تماشا کنند بدون اینکه لطمه ای در فهم قصه ی نمایش وارد آید . البته کارگردان نمایش با بیشتر کردن فاصله ی جایگاه تماشاگران با دو پرسوناژ می توانست گامی موثر در جهت بهتر شدن میزانسن این نمایش بردارد . در واقع تماشاگر برای دیدن هر دو پرسوناژ مجبور به چرخاندن کامل سر به دو طرف نمی شد ؛ بلکه کارگردان با زاویه ای بسته تر می توانست به هدف خود برسد و دیدن نمایش را برای تماشاگر نیز راحت تر کند .

انتخاب بازیگران در این تئاتر به خوبی صورت گرفته است و این دو پرسوناژ با کمترین اکت بدن و میمیک صورت می توانند روایتگر حالات مختلف در قصه باشند . به عنوان مثال در صحنه ای که رضا ، رولورِ ( هفت تیر ) خود را به سمت محسن نشانه می رود ، پای محسن (علی باقری) شروع به لرزیدن می کند . بدون آن که از جای خود تکان بخورد و در همان حالت ایستاده به خوبی استرس خود را نشان می دهد . همین طور لرزش دست رضا (فربد فرهنگ) که نشان دهنده تردید در تصمیم اوست .

طراحی نور نمایش هم به گونه ای است که علاوه بر دو نور خطی سقف سالن ، پشت یکی از بازیگران یک نور خطی وجود دارد و با همین میزان نور ، صحنه های مختلف نمایش طراحی شده است و در انتها با تاریک شدن نور بالایی و تغییر رنگ نور پشت پرسوناژ محسن ، کشته شدن او معنا پیدا می کند .

در پایان می توان به این نکته اشاره کرد که ” رولور ”  شاید یک تئاتر مورد پسند برای عمده ی مخاطبان تئاتری نباشد ، ولی برای عده ای که گونه های خاص و ویژه را در تئاتر دنبال می کنند ؛ یک تئاتر قابل قبول محسوب می شود . از آن جهت که با یک ریتم قابل قبول ، قصه ای کوتاه و پر تعلیق تعریف می کند و مخاطب نمایش راضی از سالن بیرون می رود .

مینا محمدی – دپارتمان نقد تئاتر فستیوال

۱۰ نظر ثبت شده است .

  1. فرزانه گفت:

    به نظر من این گروه دیگه راهش رو پیدا کرده و کارهای خوبی رو اجرا می کنه . خوشحالم که شما هم موافقید و این نمایش رو پیشنهاد دادید

    • Unknown گفت:

      Na baba . Kari ke negar javaherian bazi mikone kheiliiii hal beham zano asab khurd kone …. eftezaaah ! Nemidunam chera pishnahad nemishavad nazadan !?

  2. لایکی گفت:

    فربد فرهنگ چن تا لایک داره ؟؟؟ ???

  3. تی تی گفت:

    هه هه
    واسه اینکه با کار بعدیشون تداخل نداشته باشن این میزانسن و نور رو دادن … خیلی مسخره ست

  4. سعادت جو گفت:

    من این تئاتر رو دیدم . از این محدودیت هایی که میگید من هم خوشم اومد و بازی ها فوق العاده بود . ولی کاملا موفقم باهاتون که ریتم دیالوگ گویی ها بسیار تند بود و چون مدام از یک بازیگر به بازیگر بعدی تغییر می کرد ، گردن درد میشدی و ترجیح می دادی دیگه یکی رو نگاه کنی ! به نظرم در چنین حالتی دیگه حق انتخابی نیست که کارگردان بخاد به تماشاگر داده باشه . این ضعفه کاره

  5. گلبرگ گفت:

    پیشنهاد می کنم کار دوم این گروه رو هم به تماشا بنشینید . البته ” نمی تونیم راجبش حرف بزینم ” ? چون باید حتما ببینید

  6. سحر گفت:

    کاملا نمایش خسته کننده و بدی بود !! موندم چرا این نمایش رو پیشنهاد می کنید … متاسفم

  7. عابدینی گفت:

    Like . Mesle hamishe.moafagh bashid

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *