“سقوط” ی که می تواند مخاطب را به اوج برساند


یادداشتی بر نمایش “سقوط”

تئاتر فستیوال

آرتور میلر از آن دست نمایشنامه نویسانی است که همیشه خواندن آثارش و یا دیدن یکی از نمایشنامه هایش بر روی صحنه ی تئاتر می تواند انسان را به شوق بیاورد. شاید اکثر ما زمانی که نام میلر را می شنویم به یاد نمایشنامه ی معروفش، “مرگ فروشنده”، بیافتیم اما کارنامه ی میلر سرشار از نمایشنامه های قوی ای است که هر کدام ویژگی اجتماعی، سیاسی و … مخصوص به خود را دارند. نمایشنامه ی “سقوط” آرتور میلر از آن دست نمایشنامه های خوب میلر است که در اواخر عمرش آن را نوشته و نمایشنامه ای است که به جامعه آمریکا و تغییر مفهوم خانواده از مفهوم سنتی اش به مفهوم مدرن می پردازد.

در قوی بودن آثار میلر هیچ شکی وجود ندارد، حال زمانی که یکی از آثار او توسط کارگردانی به روی صحنه رود، باید دید که کارگردان توانسته است به خوبی از پس اجرای این نمایشنامه بربیاید یا نه. این روزها نمایشنامه ی “سقوط” میلر توسط کارگردان جوان تئاتر ما، بایک عبدالملکیان در تماشاخانه استاد مشایخی به روی صحنه می رود. خوشبختانه کارگردان جوان ما توانسته است با درک درستی از میزانسن، به کارگیری دکوری ساده اما کاربردی، انتخاب بازیگران مناسب و بازی گرفتن از آنها در جهت پیشبرد نمایشنامه، در انتها، نمایشی را به مخاطب ارائه کند که در کل با نمره ی خوبی قبول می شود.

نمایش “سقوط” به زندگی لایمن فلت می پردازد، او که از طبقه ی ثروتمند جامعه محسوب می شود، در طی ماجرایی مشخص می شود هیچگونه تعهدی نسبت به جامعه،  نسبت به خانواده و حتی اخلاقیات نداشته و ندارد. در این نمایش هر کدام از پرسوناژ ها نماد بخشی از جامعه ی آمریکا هستند.

لایمن فلت نماد افرادی است که میان سنت و مدرنیته مانده اند و توانایی برگزیدن یکی از این دو را ندارند چرا که به ویژگی های خوب هر دو توجه دارد و این مسئله توانایی تصمیم گیری را از او می گیرد. بنابراین هر دو را انتخاب می کند و زندگی اش را میان این دو تقسیم می کند. بخشی متعلق یه سنت و بخشی متعلق به مدرنیته. اما در نهایت، این افراد هیچ راه گریزی جز عبور از این حالت و انتخاب یک راه برای ادامه ی زندگی ندارند.

همسر اول لایمن نماد یک زن سنتی است که شخصیت مستقلی ندارد و با همسرش تعریف می شود. اعتماد به نفس ندارد و با از دست دادن مرد زندگی اش، زندگی هم برای او بی معنا می شود و پایان می یابد. مادری که دخترش را هم مانند خود تربیت کرده است و زندگی را در رسیدگی به شوهرش می بیند.

همسر دوم لایمن که زن جوانی است، مستقل است چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ اجتماعی، جدای از شوهرش تعریف می شود، به راحتی می تواند مرد خیانت کارش را کنار بگذارد و آنچه که برایش مهم است خودش، موقعیت اجتماعی  و اقتصادی و زندگی فردی اش می باشد و چنین زنی نماد یک زن آمریکایی مدرن است.

در کنار لایمن و خانواده اش پرستاری را می بینیم که وظیفه ی مراقبت از لایمن را بر عهده دارد. او همچون ناظری است که تمامی اتفاقات زندگی لایمن را رصد می کند. از طبقه ی پایین جامعه است و برخلاف لایمن و خانواده اش که با وجود توانایی مالی چگونگی درست لذت بردن از زندگی را نمی دانند، او به همراه پسر و همسرش می داند که چگونه می توان از کوچکترین شادی های زندگی همچون خرید یک جفت کفش دست دوم لذت برد.

نمایش در کنار شخصیت پردازی و بازی های خوب، دکور بسیار خوبی نیز دارد، دکوری ساده اما کاربردی. متشکل از یک تخت و چند صندلی چوبی سفیدرنگ که به اقتضای نمایش فضاهای مختلفی همچون بیمارستان، خانه لایمن و … را به وجود می آورد. به کار بردن رنگ قرمز در لباس تمامی پرسوناژ های زن نمایش نشان از توجه کارگردان به طراحی لباس پرسوناژها دارد. رنگ قرمز به فراخور شخصیت پرسوناژها، به میزان مختلفی به کار رفته است. کارگردان با انتخاب رنگ قرمز و میزان کاربردش در مورد پرسوناژهای مختلف، میزان وجه زنانه پرسوناژهای مختلف را نشان می دهد. نورپردازی کار هم قابل توجه است و کارگردان با به کار بردن دو نوع نور، میان آنچه که واقع شده است و یا می شو و آنچه که مربوط به خواب و رویا است تفکیک قائل می شود.

در آخر باید گفت که نمایش “سقوط” به کارگردانی بابک عبدالملکیان نمایشی است که می تواند مخاطب را تا انتها با خود همراه و نمره ی قبولی را از سوی آنها کسب کند و با رضایت خاطر به بیرون از سالن هدایتشان کند.

فرهاد ابراهیمی والا- تئاتر فسستیوال

۴ نظر ثبت شده است .

  1. صبحانه گفت:

    با یادداشتتون موافقم. برای کارگردان کار هم آرزوی موفقیت دارم .

  2. رضا گفت:

    شما بیشتر تعریف کردید نمایشو تا نقد !!!!

  3. آقایی گفت:

    در کل نمایش خوبی بود و لی ایراد هم داشت که شما در یادداشتتون اصلا به آنها اشاره نکردید.

  4. امیری گفت:

    نمایش خوبی بود. یک نمایش کلاسیک که تو این روزا که جوونای ما جوگیر نمایش های به اصطلاح روشن فکرین، نقطه ی امیدی واسه تئاتر ما محسوب می شه.

پاسخ دادن به صبحانه لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *