در مصاحبه اختصاصی با تئاتر فستیوال :

مسعود کرامتی : رقابت در جشنواره همیشه جذاب است


مسعود کرامتی ، بازیگر مطرح تئاتر با بازی در نمایش ” شازده کوچولو ” به کارگردانی مصطفی قربان پور ، در سی و هفتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر حضور داشت . به همین بهانه خبرنگار تئاتر فستیوال گفت و گویی با او انجام داده است که می توانید در ادامه بخوانید :

 

به نظر شما ، شازده کوچولو چه ویژگی هایی دارد که با گذشت نزدیک به ۸۰ سال از زمان منتشر شدن آن ، کهنه نمی شود و حتی در فرهنگ های مختلف مورد اقبال قرار می گیرد ؟

از نگاه شخصی من ، ” شازده کوچولو ” ،  قصه ای راجع به سادگی ، صداقت ، پاکی و معصومیت است که طبیعتا همه ی این معقولاتی که من برشمردم ، به دنیای کودکان بر می گردد . ” شازده کوچولو ” هم یک کودک است . همیشه معتقد بوده ام که ما وقتی بزرگ می شویم ، صاحب ذهن های تحلیلگر ، پیچیده ، آشنا با روابط اجتماعی و درگیر با مسائل آدم بزرگ ها می شویم  ، یک بخشی از آن معصومیت ، صداقت ، پاکی از بین می رود . و در واقع از دنیای کودکانه مان خداحافظی می کنیم .

شخصا اعتقاد دارم این دنیای خشن ، بی رحم و به یک معنا ، غیر قابل دفاع ، به این خاطر است که ما دنیای کودکانه را از دست داده ایم . ” شازده کوچولو” ، برای من تبلور پاکی و صداقت دنیای کودکانه است . فکر می کنم این حرف هیچ وقت کهنه نمی شود و به همین خاطر در همه جای دنیا می تواند دیده شود .

متنی که در این نمایش استفاده کرده اید ، دوباره بازنویسی شده است ؟ چرا که نام آقای مصطفی قربان پور ، کارگردان این نمایش ، به عنوان نویسنده ، در بروشور نوشته شده است .

من به موضوعی که اشاره می کنید دقت نکرده ام . اما در ارتباط با متن این نمایش ، باید بگویم دوباره بر اساس نام هر بازیگر با توضیحات نقش هر کدام نوشته شده است و قصه ی اصلی ” شازده کوچولو ” به دیالوگ تبدیل شده است . به هر حال در متن اصلی با ترجمه احمد شاملو ، این متنی که ما اجرا کرده ایم ، نیست . این نمایش دراماتورژی شده است و شاید منظور از نوشتن نام نویسنده ، این مسئله است .

در صحنه های مختلف این نمایش ، نقش شازده کوچولو ” ، توسط بازیگران مختلف بازی می شود و بازیگران با گذاشتن شال روی گردن شان برای مخاطب تعریف می کنند که در حال بازی در نقش ” شازده کوچولو ” هستند . به نظر شما تغییر بازیگران نشانه چیست ؟

این تلقی های شخصی تماشاگر است که می تواند هر برداشتی از نمایش داشته باشد . به نظر من شاید این نگاه وجود دارد که همه ی ما می توانیم آن دنیای پاک را داشته باشیم و می توانیم شازده یا خلبان باشیم . واقعیتِ خلبانی که در شازده کوچولو وجود دارد ، خلبانی است که دنیای کودک را خیلی خوب می شناسد . آنتوان دوسنت اگزوپری آدم ویژه ای بود . به نظر من شاید کارگردان چنین تلقی از قصه داشته است .

در این نمایش شما چندین تیپ متفاوت را بازی می کنید . طراحی این تیپ ها بر چه اساسی شکل گرفت ؟ چگونه به آن رسیده اید ؟

اصولا به عنوان یک بازیگر برای آن که کاراکتری را بخواهم بازی کنم ، ابتدا به ساکن ، به متن رجوع می کنم . یعنی باید از متن ، کاراکتر را پیدا کرد و آن را شناخت و به آن نزدیک شد . تلاش من این بود که این تیپ ها را به این کاراکتر ها نزدیک کنم که قابل باور و قابل قبول باشند و صرفا ادا نباشند . وقتی کاراکترهایی مثل ” فانوس بان ” یا ” شاه ” را بازی می کنم باید ویژگی هایی در آن کاراکتر ، در متن پیدا می کردم . نمی دانم در نتیجه  مخاطب آن را دوست دارد یا نه .

این نمایش در اواخر مرداد و اوایل شهریور ماه امسال اجرای عمومی شده است و دو اجرا هم در جشنواره داشته است . حال و هوای جشنواره چه تاثیری بر اجرای تان داشته است .

نمایش ما در اجرای جشنواره ای ، تغییر عمده ای داشت . در اواسط اجرای عمومی مان یکی از بازیگران نمایش عوض شد و در ابتدا آقای کیکاووس یاکیده بازی می کردند و به دلایلی که از آن بی اطلاع هستم نتوانستند تا انتها بازی کنند و به جای ایشان آقای احمد ساعتچیان بازی کردند . وقتی یک بازیگر تازه به گروه اضافه می شود ، همه چیز باید از اول تکرار شود . هرچند که بیشتر از همه به آقای ساعتچیان به خاطر مدت زمان کمتر و موقعیت فشرده تر ، فشار بیشتری آمد . او حدود دوازده جلسه خود را به اجرا رساند که به نظرم خیلی خوب است .

حضورتان در بخش مسابقه جشنواره تئاتر فجر ، به اجرایتان رنگ و بوی جشنواره ای داده است ؟ 

به لحاظ شخصی ، اصلا به آن فکر نمی کنم . چون درگیر جشنواره تئاتر فجر نیستم .

نگاه تان به جشنواره تئاتر فجر چیست ؟

به طور کلی هر جشنواره ای ، هر چقدر هم که ضعیف باشد یا در برخی موارد شلخته اجرا شود ، اما این ویژگی را دارد که همیشه رقابت ، برای عده ای جذاب است . این رقابت ، فی نفسه می تواند تاثیر مثبت داشته باشد . من واقعا امیدوار هستم ، جشنواره تئاتر فجر برای کسانی که تئاتر کار می کنند ، موتور محرکه ای باشد و بتواند به آن ها کمک کند  بتواند به آن ها انگیزه بدهد و حتی هیجان زده شان بکند . نمی دانم چقدر این اتفاق می افتد .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *