در گفت و گوی اختصاصی با تئاتر فستیوال :

مهرداد خامنه ای : هنر من در «مترسک» جمع و جور کردن نمادهای پرت و پلای «چهار صندوق» است .


نمایش «مترسک» به کارگردانی مهرداد خامنه ای برداشتی آزاد از «چهار صندوق»  بهرام بیضایی ، کاری از گروه «اگزیت» تا پایان مرداد ماه ۹۷ در تماشاخانه استاد انتظامی اجرا می شود . به همین بهانه خبرنگار تئاتر فستیوال گفتگویی با کارگردان و دراماتورژ این اثر انجام داده است . خامنه ای در رابطه با ویژگی های این نمایش توضیحات مفصلی داده که می توانید در ادامه بخوانید :

اولین بار چه زمانی نمایشنامه «چهار صندوق»  را خوانده اید؟ و چه تاثیری بر شما گذاشت؟

اولین بار سیزده ساله بودم که نمایشنامه «چهارصندوق» را خواندم . در دورانی از زندگی ام که سری نمایشنامه های ایرانی و خارجی می خواندم . دقیقا زمانی بود که به نمایشنامه های «برشت» به خصوص نمایشنامه های آموزشی اش بسیار علاقه مند بودم.

در بین نمایشنامه های ایرانی ، «چهارصندوق» بیضایی تنها اثری بود که در کنار آثار غلامحسین ساعدی و “لبخند با شکوه آقای گیل” اکبر رادی و “آموزگاران” و “مرد متوسط” محسن یلفانی ، بر من تاثیر گذاشت.

همانطور که می دانید مغز ما اهالی تئاتر باید کتابخانه ای از نمایشنامه های مختلف باشد و هر از گاهی یکی از آن ها را از کتابخانه ذهن بیرون بیاوریم و بگوییم الان وقت آن است که روی آن کار کنیم .

نمایشنامه «مترسک» بر اساس چه ویژگی بارزی از «چهار صندوق»  نوشته شد؟

من از دوران نوجوانی خود به نمایشنامه های سیاسی و اجتماعی علاقه مند شده بودم . شاید به خاطر دورانی بود که در آن زندگی می کردم چرا که همه درگیر اخبار داخلی و خارجی بودند . به همین دلیل «چهارصندوق» به عنوان یک نمایشنامه سیاسی برای من جذاب بود .

ولی از همان موقع هم نگاه انتقادی نسبت به این نمایشنامه داشتم و صد در صد تحسین آمیز به آن نگاه نمی کردم . می دانستم نمایشنامه ی خوبی است ولی در مورد تحلیل اجتماعی که از اقشار اجتماع می کند و نوع برخوردی که با شخصیت سیاه دارد با نگاه من کاملا منطبق نیست. اگرچه آن زمان بیشتر از برخورد منطقی ، برخورد حسی با این مسئله داشتم تا اینکه مطالعاتم بیشتر شد و توانستم بیشتر کند و کاو کنم و با نگاه خودم با آن رو به رو شوم.

تحلیل تان از نمایشنامه «چهار صندوق» چیست ؟

همان طور که گفتم بزرگترین مشکل من با این نمایشنامه نوع برخوردی بود که با شخصیت سیاه در نمایشنامه «چهار صندوق» شده بود .

 قصه ی این نمایشنامه بر اساس یک نمایش سنتی ایرانی به نام «صندوق بازی» است که در آن از رنگ ها استفاده می کردند. آقای بیضایی رنگ بنفش را به رنگ سیاه تغییر داده بود تا شخصیت سیاه را بتواند به آن غالب کند. ولی من از همان زمان هم علاقه ای به نمایش های سنتی نداشتم و همیشه فکر می کردم که این در بُعد جهانی چگونه می تواند باشد؟ یعنی معادلاتی که آقای بیضایی به این شکل می بیند چطور می شود آن را به شکلی در فرمول بزرگتری قرار دارد؟

در تحلیل های بعدی متوجه شدم سه پرسوناژ دیگر این نمایشنامه یک طبقه اجتماعی نیستند . از قشر های مختلف اجتماعی هستند که در طبقه متوسط جامعه قرار می گیرند و تنها نقطه متمایز این متن همان شخصیت کارگر یا سیاه است . در حقیقت در صحنه نمایش تقابل دو طبقه جامعه را می بینیم؛ طبقه کارگر و طبقه متوسط. و از طبقه متوسط : روشنفکر، تاجر خورده پا و یک فرد سنتی و مذهبی را می بینیم که در مجموع چهار پرسوناژ این نمایشنامه هستند. بعد از آن بحث «مترسک» در نماشنامه پیش آمد . «مترسک» کیست؟ مگر می شود «مترسک» هم تولید دست این آدم ها باشد و هم ابر قدرت باشد؟ این تحلیلی بود که بعدا به آن رسیدم .

وقتی به این تحلیل رسیدم طبیعتا نوع نگاه من به شخصیت سیاه و تضادی که در ذهن من بود نسبت به نگاه آقای بیضایی برجسته تر شد . شخصیت «سیاه» یا در دربار است یا در خانه یک آدم ثروتمند زندگی می کند . به هر حال وابسته به فضایی است . مثلا کریم شیره ای در دربار ناصرالدین شاه ادا و اطوار در می آورد و حرف های انتقادی هم می زند . این نگاه برای من قابل هضم نبود . چون علاقه ای هم از همان ابتدا به نمایش های ایرانی به این شکل نداشتم و به این موضوع فکر می کردم چه می شود اگر فضای این نمایش از ایران بیرون بیاید . آن را در چهارچوب جهانی می دیدم . در واقع این ساختار اجتماعی در همه جای دنیا وجود دارد .

با توجه به این که نمایشنامه در سال ۱۳۴۶ نوشته شده است ، وقتی شما نمایشی به صورت نمادین می نویسید و سمبولیک است نمادها کلی می شود و نمی توان تحلیل دقیقی از این کلیت داد . تمام تلاش و هنری که من به عنوان کارگردان می توانستم در این نمایش از خود بروز دهم این است که چطور این نمادهای پرت و پلا را جمع و جور کنم .

اولین بار این نمایش را در ایران روی صحنه برده اید یا خارج از ایران ؟

اولین بار در سال ۲۰۱۱ در نروژ روی این نمایشنامه کار کرده ام و به این شکل کلی که روی صحنه است رسیده ام . در سال ۲۰۱۲ در شهر اسلو نروژ آن را روی صحنه اجرا کرده ام.

اجرای خارج از ایران با اجرای کنونی چه تفاوت هایی دارد ؟

کلیت آن اجرا هم به همین شکل بود. در آن سالی که من روی این نمایشنامه کار کردم چهارچوب های اصلی را پیدا کرده و آن را عملی و اجرا کردم .

بازخورد مخاطبان در اجرای نروژ چگونه بود ؟

در بین حدود بیست نمایشی که در خارج از ایران به روی صحنه برده ام این اولین نمایشی بود که به زبان فارسی اجرا شد. من این متن را به زبان نروژی هم ترجمه کرده ام ولی با این حال شکل این نمایش به گونه ای است که از همان هفته اول به این نتیجه رسیدم که این نمایش باید به زبان فارسی اجرا شود. غیر از این برای من شیرینی نداشت که بخواهم روی آن کار کنم و وقت بگذارم. بنابراین چون به زبان فارسی روی صحنه رفت طبیعتا کسانی که به دیدن این نمایش آمدند هم فارسی زبان بودند و چون نمایشی به زبان خودشان می دیدند بازخوردهای مثبتی داشتند. هنوز هم بعد از گذشت چند سال ارتباط شان را با من حفظ کرده اند . در واقع هنوز آن نمایش را به یاد دارند. حتی برخی دیگر از تماشاگران آن نمایش کارهای مرا در ایران هم دنبال می کنند .

این نمایش پیش از این در سال ۹۴ هم در سالن انتظامی به روی صحنه رفته است و گویا تعدادی از بازیگران نسبت به اجرای قبلی تغییر کرده اند . درباره تفاوت های این دو اجرا بگویید .

این تغییرات فقط مربوط به بازیگری نیست. گروه اگزیت گروه تحریریه ، کارگردانی و بازیگری دارد و در هر نمایش بنا بر اقتضای شرایطی که ممکن است پیش بیاید عوامل تغییر می کنند.

همان طور که می دانید بازیگران ما نمی توانند مانند تئاتر ملی همیشه شرایط ثابتی داشته باشند. در مقطعی که می خواهیم نمایشی را کار کنیم عده ای می توانند همراه مان باشند. بنابراین ما در گروه بازیگری اگزیت سعی شده است این روند تبدیل به یک آنسامبل شود و بازیگران تجربیاتشان را از یک نمایش به نمایش دیگر بیاورند. در این نمایش هم خانم غزاله کنعان پناه که نقش “مترسک» را ایفا می کند توانسته در هر دو اجرا این نقش را ایفا کند . ولی بقیه بازیگران تغییر کرده اند.

در این اجرا المان رنگ و طراحی صحنه نسبت به اجرای قبلی تغییر کرده است . درباره ی آن توضیح دهید .

در سال ۱۳۹۴ با کمترین امکاناتی که در سالن انتظامی وجود داشت این نمایش را به روی صحنه بردیم .

در اجرایی که در اسلو داشتیم نمایش به شکل کنونی در یک سالن بلک باکس بزرگ اجرا شد . اما وقتی در سال ۹۴ می خواستیم این نمایش را در ایران اجرا کنیم با این موضوع مواجه شدیم که سالن های ما امکانات زیادی ندارند . کل امکانات سالن ها به دو نور عمومی و نهایتا دو نور نقطه ای (spot) محدود می شود. کسانی که سالن کرایه می دادند تا آخرین لحظه قول اجاره ی نور اسپات را به ما می دادند ولی در نهایت عملی نشد. و ما مجبور شدیم آن نمایش را با حداقل امکاناتی که سالن داشت به روی صحنه ببریم. آن اجرا اصلا فضای ذهنی من برای نمایش نبود و اجباری بود که مجبور بودیم قبول کنیم. واقعا امکانات نبود.

ولی در این اجرا با گروه به این نتیجه رسیدیم که باید بودجه ای را کنار بگذاریم و محدودیت های نور را خودمان تقبل کنیم. سه عدد نور نقطه ای (spot) خریدیم و به نور سالن انتظامی اضافه کردیم تا توانستیم آن فضایی که می خواهیم را در نمایش بوجود بیاوریم.

ما گروهی هستیم که از جایی سرمایه ای دریافت نمی کنیم و همه چیز بر اساس توان مالی خودمان است. در مقطعی که می خواهیم نمایشی را اجرا کنیم هرچه قدر توان مالی مان بیشتر باشد طبیعتا امکاناتمان هم بیشتر است.

همین طور در رابطه با لباس های بازیگران هم وقت بیشتری گذاشتیم تا بیشتر شبیه آن چیزی باشد که می خواستیم . اگر قرار بود همه چیز مانند سال ۹۴ باشد که دیگر نیازی به اجرای دوباره نبود .

در رابطه با فیلم ها و موزیک ویدئو هایی که در نمایش نقش پر رنگی داشتند توضیح دهید. قرار است پخش این فیلم ها چه بخشی از مفهوم نمایش را به مخاطب منتقل کند ؟

همواره اعتقادی ندارم که در متن نمایش زیاد دست برده شود. دقیقا نقطه ای که فکر می کردم بتوانم به نمایش اضافه کنم پخش فیلم ها بود که خطوط تاریخی نمایش را نشان می دهد. آن لامکانی و لازمانی که در متن بیضایی می بینید در اجرای ما به خاطر همین فیلم ها است که مشخص تر شده است . یعنی نمایش از یک دوران تاریخی شروع می شود؛ در پرده اول با فیلم صامت «مطب دکتر کالیگاری» – یکی از مهم ترین فیلم های تاریخ سینمای جهان -که در آن ظهور نازیسم را پیشگویی کرده است و به «رزم ناو پتنکین» آیزنشتاین ختم می شودکه قیام سال ۱۹۰۵ روسیه است.

این فیلم ها چهارچوب های فکری من است تا مشخص شود نمادهای نمایشنامه در واقعیت به چه شکلی اتفاق افتاده است. در این شکل دیگر از آن داستان خنده و بازی نمایش ایرانی خارج می شود. شخصیت ها هم دیگر کاملا ایرانی نیستند. در این نمایش پرسوناژ راهبه داریم . تاجر ما تاجری است که در اروپا هم می توانید آن را پیدا کنید.

از سوی دیگر سعی کرده ام طنز خوب «چهار صندوق» را هم حفظ کنم. بازیگر ایرانی وقتی آن را بازی می کند از زبان ما دور نمی شود و به راحتی با مخاطب ارتباط برقرار می کنند . در واقع این نمایش در عین حال که با مخاطب به صورت بومی ارتباط برقرار می کند یک حرف جهانی و خط تاریخی هم در آن وجود دارد.

یک نمایش ۱۳۵ دقیقه ای که طولانی محسوب می شود به روی صحنه برده اید . از خستگی مخاطب نگران نبودید ؟

خستگی مخاطب به محتوای نمایش و اجرا بستگی دارد . اگر من کارم را درست انجام ندهم مخاطب پنج دقیقه هم روی صندلی بنشیند خسته می شود . ولی اگر امیدوار باشید که اطلاعات لازم و کافی برای هر صحنه و هر موضوعی که مطرح میشود به او می دهید ، نمایش تان ، مخاطب را با خود همراه می کند . امیدوارم در این نمایش مخاطب اصلا به ساعت خود فکر نکند .

به نظر من «مترسک» این پتانسیل را دارد . کنش و واکنش های پشت سرهم روی صحنه اتفاق می افتد . به اضافه ی آن که حرکات موزون و فیلم هم به آن اضافه شده است . در این دو ساعت و پانزده دقیقه فکر می کنم داستان و مجموعه ای از اطلاعات این کشش را دارد که مخاطب را با خود همراه کند.

و صحبت پایانی ؟

واقعا از تئاتر فستیوال ممنونم که همیشه همراه ما است . امیدوارم موفق باشید .

۸ نظر ثبت شده است .

  1. اوکی گفت:

    چه خوبه شنیدم قیمت بلیطش از پنج تومن شروع میشه تو این بی پولی خیلی خوبه

  2. امیر گفت:

    Che shojaane bud in nemayesh ♥️♥️♥️

  3. Saeed گفت:

    واقعا به نظر ایشون نمایشنامه استاد پرت و پلا است؟؟؟؟ متاسفم

    • سلام جناب سعید
      خیر به نظر بنده نمایش استاد پرت و‌پلا به معنای «مزخرف» نیست که اگر بود قطعا به روی صحنه نمی‌بردم.
      نمادگرایی و نمایش‌های سمبولیستی اصولا بسیار ابسترکت و «پراکنده گو» هستند و منظور من از استفاده از کلمه پرت و پلا این بود که احتمالا شما بعنوان «مزخرف» از آن برداشت کردید. احتمالا در متن گفت‌وگو نقطه نظر خود را در مورد این اثر به روشنی گفته‌ام. من عذر خواهی می‌کنم بخاطر استفاده نامشخص از این کلمه .
      ممنون از توجه شما

    • پرت و پلا
      لغت‌نامه دهخدا
      پرت و پلا. [ پ َ ت ُ پ َ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ، از اتباع ) تَرت و پَرت . تندوخند. تارومار. پخش و پلا. تَرت و مَرت . پراکنده . || چرندپرند. هذیان . سخنان نا به وجه .
      – پرت و پلا شدن ؛ متفرق شدن . پراکنده شدن .
      – پرت و پلا کردن ؛ متفرق کردن . پراکنده کردن . تارومار کردن . پراکندن . پراکنیدن .
      – پرت وپلا گفتن ؛ هذیان گفتن . نامربوط گفتن . پرت گفتن . بی رویه گفتن . وِل گفتن . پراکنده گفتن .

  4. با سلام
    ممنونم از توجه و زحمات شما

    • مهسا ف گفت:

      کلیپ هایی که در نمایش استفاده کردید رو کجا میشه دانلود کرد؟

      • سلام
        یک تعداد از کلیپ‌ها مونتاژ شده برای نمایش است که پس از پایان نمایش بصورت تله‌تئاتر در وبسایت اگزیت قرار خواهد گرفت.
        تعدادی از کلیپ ‌ها مثل رامشتاین و لایباخ را به صورت نسخه اصلی می‌توانید در یوتیوب بیابید.

پاسخ دادن به Saeed لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *