” راز لبخندهای ماندگار ” یا ” چرا مصطفی عبداللهی و داریو فو شبیه به هم هستند ؟ “


به بهانه ی درگذشت داریو فو نمایشنامه نویس شهیر ایتالیایی و خالق ” مرگ تصادفی یک آنارشیست “

تئاتر فستیوال

۱. وقتی مصطفی عبداللهی نمایشنامه ” مرگ تصادفی یک آنارشیست ” رابرگزید تا به روی صحنه ببرد ، با خیال بچگانه ی خود گفتم مگر می شود ؟! مگر می تواند ؟! او ، مصطفی عبداللهی آرام ، که همیشه و در همه حال وقاری خاص و مثال زدنی دارد ، او که همچون کوه آتشفشان است ، آرام ولی هر لحظه آماده ی فوران و طغیان ، او مگر می تواند یک نمایشنامه ی طنز ، آن هم از داریوفو به روی صحنه ببرد ؟!

در مهارت او شک نداشتم ، می دانستم نتیجه شرف خواهد داشت به ۹۰ درصد تئاتر های روی صحنه ی آن سال ، اما مصطفی عبداللهی و طنز داریوفو ، به خیال خامم وصله ی چندان جوری نمی آمد .

نمایش به اجرا در آمد ، نقش اصلی را میکائیل شهرستانی بر عهده گرفت . اتفاقی باور نکردنی رخ داده بود ، سالن نمایش سایه ، هر شب با حجم عظیمی از مخاطب مواجه می شد که روی زمین هم می نشستند تا این بار داریو فو را از نگاه مصطفی عبداللهی ببینند ، مصطفی عبداللهی نه تنها ” مرگ تصادفی یک آنارشیست ِ “داریوفو را به بهترین شکل ممکن به نمایش در آورد ، بلکه آن را برای همیشه برای تماشاگران ایرانی جاودانه ساخت .

نمایش ” مرگ تصادفی یک آنارشیست ” ، پرفروش ترین نمایش سال ۹۲ لقب گرفت .

.

۲. داریوفو را دلقکی خردمند می نامند ، چنان که در متن هیئت اهدا کننده ی جایزه ی نوبل ادبیات در سال ۱۹۹۷ آمده است :

“داریوفو نمایشنامه نویسی است که در ادامه ی راه دلقکهای قرون وسطی ، به قدرت انتقاد می کند و به شأن انسانی رنج دیدگان و ضعیفان احترام می گذارد .”

او توانسته بود با بی پروایی و شجاعت و مهارت مثال زدنی تمام ابعاد سیاسی و اجتماعی دولت ایتالیا ، بروکراسی حاکم بر دولت ها و بورژوازی آمریکا را به سخره و به نقد بگیرد .

تقریبا هیچ راهی وجود نداشت که داریوفو را به کار نکردن و سکوت بکشاند . زندان ، ممنوعیت تصویری ، ممنوعیت کاری ، هتاکی و … هیچ کدام داریو فو را از پاننشاند . او و همسرش فرانکا رامه که بازیگر اغلب نمایش هایش نیز بود ، با پشتکاری ستودنی تمام موانع را دور می زدند .

او حتی تئاتر را از سالن های مجلل و پرشکوه ، به خیابان ها و کوچه ها آورد و در مکان های غیرتئاتری ، به اجرای نمایش هایش پرداخت .

هیچ چیز و هیچ اتفاقی داریوفو را از تئاتر جدا نکرد و او را از پا ننشاند . او قدرتمندانه تا آخرین روز زندگی اش به کار کردن مشغول بود و با عشق ایستادگی کرد .

.

۳. امروز که با خبر شدم داریوفو درگذشته است ، غم عجیبی بر دلم نشست . چهره ی داریو فو در ذهنم با یک لبخند نقش بست ، همان لبخندی که می گویند بعد از دریافت جایزه ی نوبل ادبیات ، بر صورتش نقش بسته بود . همان لبخندی که جایگزین اشک شوق ، خنده ی از سر شادی ، شعف فراوان و یا هر واکنش طبیعی دیگری که در آن شرایط ممکن است رخ دهد ، بر صورتش نقش بسته بود .

و ناگهان به یاد لبخند آرام و متین مصطفی عبداللهی افتادم . به خودم خندیدم که چطور این سال ها راز این لبخندها را درک نکرده بودم ؟! این جنس لبخند ، هم جنس است ، جنس انسانیت ، زندگی ، مردانگی و آزادگی !

این لبخندها از جنس زیستن هستند ، زیستن تا آخرین لحظه و آخرین نفس برای راهی که می روند و هدفی که در پی دارند .

امروز نه مصطفی عبداللهی را در کنارمان داریم و نه داریو فوی همیشه خندان را . انگار جهان مان روز به روز از خوبان روزگار تهی می شود .

جای هر دو خالی خواهد ماند ، لااقل تا سالیان بسیار ، آنقدر بسیار که نمی دانم می شود چه تخمینی برایش زد ، اما باید خودخواهانه اعترافی کنم : خوشحالم که یکی از هزاران نفری بودم که به دیدن نمایش ” مرگ تصادفی یک آنارشیست ” به قلم داریوفو و کارگردانی مصطفی عبداللهی نشستم . روحشان شاد !

سردبیر ویسایت تئاتر فستیوال

۱۶ نظر ثبت شده است .

  1. مرتضی غفاری گفت:

    اینو یه جا خوندم گفتم واسه شما هم بذارم:
    شناخته شده‌ترین کار این نمایشنامه نویس، نغمه‌پرداز و ترانه‌سرا و نویسنده ایتالیایی، «مرگ تصادفی یک آنارشیست»، اولین بار در ۱۹۷۰ اجرا شد و بعدها در ۴۰ کشور به صحنه رفت. داستان تلخ و واقعی کارگر راه آهنی که به جرم بمب گذاری دستگیر شد و در بازداشت مرد در حالی که هیچ ربطی به بمب گذاران واقعی نداشت. اما این داستان تلخ در دستان فوی بازیگر/ نویسنده و کارگردان به کمدی تمام عیاری تبدیل شده بود که شیوه‌های پلیس و فساد را افشا می‌کرد.

  2. تئاتربین گفت:

    چرا چاپ نمیشه دیگه ؟ دوستان کسی یه نسخه از نمایشنامه نرگ تصادفی نداره ؟ مثل طلا نایابه

  3. حمید جابری گفت:

    داریو فو برای نگارش نمایشنامه «مرگ تصادفی یک آنارشیست» در سال ۱۹۹۷ نوبل ادبیات رو دریافت کرد .
    خدا هر دوشون رو بیامرزه از نوابغ تئاتر بودند .

  4. از اهالی تئاتر گفت:

    خدا رحمتشون کنه .

  5. فرنوش م گفت:

    یاد هردو شون سبز باشه !
    جفتشون هم غریبانه رفتن !???

  6. بهار گفت:

    مقایسه جالبی بود . ممنون از تئاترفستیوال که همیشه نوشته های جالبی مینویسه و نگاه متفاوتی داره .

  7. تئاتری گفت:

    مرگ تصادفی یک آنارشیست یکی از بهترین نمایش هایی بود که در عمرم دیدم . میکائیل شهرستانی عااالی عااالی فوق العاده نمیدونم چجوری توصیف کنم خدا سایه ش رو برای تئاتر ما حفظ کنه . استاد هستن . یاد این دو عزیز هم گرامی

  8. تئاتری گفت:

    واقعا جای هر دو خالی خواهد ماند تا ابد . ممنون از نوشته تان

  9. نادر ج گفت:

    داریو فو نویسنده بسیار چیره دست و توانمند بود و مورد استقبال هنرمندان ایرانی . امیدوارم از این به بعد هم مورد توجه باشه و متن های زیباشون روی صحنه بره .

  10. سارا زمانی گفت:

    یادشون گرامی

پاسخ دادن به بابک لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *