نقدی بر نمایش “مثل شلوار جین آبی” به کارگردانی احسان گودرزی
یک مونولوگ واقعی و درست و حسابی .
یک مونولوگ فرمالیستی تمام و کمال .
“مثل شلوار جین آبی ” یک تک گویی تمام عیار است که گرچه چون سایر اشکال رایج و کلاسیک مونولوگ مبتنی است بر متن و جملات و سایر عناصر درام و هنر نمایشی در آن کمرنگ ، با کمترین بهره از نور و گریم و موزیک و میزانسن های گل درشت و امثالهم ، پیام خود را به مخاطب می رساند . تنها بهره از نور در آغاز نمایش است که ما از تاریکی مطلق به پدیدار شدن پرسوناژ می رسیم ، به تولد ، به آغاز که با نور شدید و یک باره او را بر صحنه ی نمایش پدیدار می شود و ماجرا آغاز می شود . . . ” مثل شلوار جین آبی ” درست مثل یک مراسم مدیتیشن ، یا مثل مراسم زار و … دست مخاطب را می گیرد و او را با خود همراه می کند و ناخودآگاه مخاطب را وادار به پذیرش سوژه خود کرده و در مقصد مورد نظرش دست او را رها می کند .
“مثل شلوار جین آبی ” دفاعیه هگل است از دیدگاهش نسبت به تاریخ .
نه تنها دفاعیه ، بلکه مانیفست ، یک مانیفست جادویی که تنها راه نپذیرفتنش ، گوش ندادن به آن است .
و این یعنی یافتن فرم مناسب و در خورِ سوژه در نوشتن متن و پایبندی به همان فرم در تبدیل آن تک گویی به این اجرا .
در واقع آنچه بیش از همه باعث موفقیت این نمایش در جذب مخاطب می شود یکی بودن نویسنده ، کارگردان و بازیگر است . او سوژه را زیست کرده و در تبدیل آن به نوشتار ، کارگردانی کردن و اجرایش خودش بوده و خودش و نتیجتا از خط مورد نظر خود در سوژه و فرم تخطی نکرده است .
و در پایان اینکه ابژه مونولوگ انتخابی هوشمندانه است . “مثل شلوار جین آبی ” رسم یک دایره توسط یک قلم است که دوباره و چند باره بر روی دایره اولیه تکرار و تکرار می شود . یک قلم ، یک دایره ، یک داستان ، یک پرسوناژ ، یک تاریخ ، یک راوی !
المیرا نداف – نویسنده مهمان
بازی احسان گودرزی فوق العاده بود و بی نقص ، perfect ?
Salam
khoshahlam ke in namayeshe shomaro ghane karde
wmrc az naghde dorost va osooliye shoma
با تمام احترام ولی من نفهیدم چی شد دضا