اگر با شنیدن نام نمایش “رئال مادرید ۱۱ بارسلونا ۱” گمان می کنید که با نمایشی با تِم ورزش مواجه خواهید شد ، سخت در اشتباه اید . در واقع این نمایش براساس یک دوره ی تاریخی در اسپانیا که شخص دیکتاتوری به نام ژنرال فرانکو زمام امور را به دست گرفته بود و قدرت مطلقه اش بر اتمام ابعاد جامعه از جمله فوتبال سایه افکنده بود ، نوشته شده است . که متاسفانه به دلیل آنکه در نمایش شاهد قصه ی درست و قُرص و محکمی نیستیم ، مخاطب به خوبی نمی تواند شرایط حاکم در اسپانیا ، که گویی کارگردان قصد بیانش را داشته است ، درک کند .
نمایش از ۲ بخش تشکیل شده که همین مسئله باعث دوپاره شدن نمایش شده است چرا که کارگردان نتوانسته ارتباط منطقی و درستی میان دو بخش نمایش ایجاد کرده و قصه ای روان روایت کند .
در بخش اول نمایش ، نویسنده و کارگردان (سید مهدی شجاعی) سعی کرده است به معرفی پرسوناژها و اصل ماجرا بپردازد که حاصل آن به جای قصه گویی ، دیالوگ هایی صغیل و پرتعداد بوده است ، به طوری که حتی خود بازیگران نیز گاها دیالوگ هایشان را فراموش می کردند و در بیان شان به مشکل برمی خوردند .
در معرفی پرسوناژها نیز موفق عمل نمی شود چرا که اساسا به درستی شخصیت پردازی نشده اند و نمی توانند در مخاطب تاثیر مطلوبی ایجاد کنند و حاصل آن تنها صحنه ای شلوغ و پر از رفت و آمد از بازیگران است ، صحنه ای که سعی دارد به هر طریقی مشخصه ای از پرسوناژهای نمایش به مخاطب منتقل کند . البته باید بگویم تمام این شلوغی ها و دیالوگ های پرتعداد به دلیل آنکه در جهت قصه گویی نمی باشد ، باعث کند شدن نادرست ریتم و خسته کننده شدن نمایش می شود که مخاطب را دلزده می کند .
از سوی دیگر در بخش اول اطلاعاتی در مورد به اصطلاح قهرمان داستان که “خوان” نام دارد و امیرحسین فتحی نقش آن را بازی می کند ، به مخاطب داده می شود ( خوان در بخش اول نمایش حضور فیزیکی ندارد ) که با آنچه از این پرسوناژ در بخش دوم می بینیم به کلی در تناقض و تضاد است .
در بخش اول نمایش “خوان” مرد جوانی معرفی می شود که در گذشته فرماندهی عملیات های چریکی گوناگونی را بر عهده داشته و حال به خاطر دور شدن از این فضا ، افسرده و کم حرف شده است . اما آنچه که در بخش دوم می بینیم ، جوان پرشور و طنازی است که با شخصیتی که در بخش اول نمایش برایمان تصویر سازی شده بود ، به هیچ وجه متناسب و متشابه نیست . ” خوان” ی که در بخش اول معرفی می شود اگر در موقعیتی که در بخش دوم می بینیم ، قرار بگیرد ، گرچه از موفقیت خود خرسند است اما باید اَکت های یک فرد عصبی را داشته باشد که سال ها در خفقان و اختناق زیسته و اکنون فرصتی یافته که بتواند انتقام خود را از فردی که تمام آرمان ها و جوانیش را بر باد داده ، بگیرد .
البته بازیگر نیز در این مورد بی تقصیر نیست . امیرحسین فتحی بازیگر نقش “خوان” گویی همان “صابر عبدلی” سریال “شهرزاد” است که تنها لباسش عوض شده است . گویا کارگردان با آوردن فتحی و تکرار “صابر عبدلی” بر صحنه ی تئاتر با طنازی های خاص و مربوط به این کاراکتر ، تلاش کرده مخاطبان بیشتری را به سالن بکشاند .
البته فتحی از آنچه از او در تئاتر انتظار می رفت ، بهتر عمل کرده اما تنها توانسته خود را تکرار کند بی آنکه بتواند پرسوناژ “خوان” را به درستی و آنچه که باید این پرسوناژ باشد ، بر صحنه نمایش به تصویر دربیاورد .
در نهایت فارغ از ریتم کُند و بازی های نامتناسب برخی از بازیگران ، مشکل اصلی و اساسی نمایش “رئال مادرید ۱۱ بارسلونا ۱” همچون بسیاری از نمایش هایی که در حال اجرا هستند ، عدم طی روند منطقی قصه و شخصیت پردازی درست است . اگر کارگردان این نمایش اندکی بیشتر به قصه و شخصیت پردازی توجه داشت ، می توانست نمایش قابل قبولی را ارائه کند تا مخاطب را ناراضی به بیرون سالن هدایت نکند .
مینا محمدی – دپارتمان نقد تئاتر فستیوال
نمایش خوبی نیست . قصه اش بی سروتهه . بازی ها متوسط رو به پایین و کارگردانی هم ضعیفه
در یک کلام پیشنهاد نمی شود
ممنون از تئاترفستیوال بابت اطلاع رسانی
چیییی بود این بابا
واقعا درست نیست که اینجوری راجب نمایش ها نظر می دیییییییییییییییین ! متاسفم
امیرحسین فتحی ستاره سینما و تئاتر ایران هست که مطمئن هستم درخشان تر هم میشه …
تجدید نظر کنید
با اسمش می خان به زور مخاطب به سالن بکشن
کار خوبی نیست …….. گووووول نخوریییییین