یادداشتی بر نمایش " سلفه " به کارگردانی عامر ابوالهیل از کشور عراق

زرق و برق های یک اتود دانشجویی


یادداشتی بر نمایش ” سلفه ” به کارگردانی عامر ابوالهیل از کشور عراق

به بهانه اجرای آن در سی و پنجمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر

%d8%b3%d9%84%d9%81%d9%87

یک طراحی صحنه نسبتاً خوب و چند ایده جالب ، نمی‌توانند منجر به یک نمایش قابل دیدن بشود ، ولی این تمام چیزی است که نمایش “سلفه” به کارگردانی عامر ابوالهیل دارد .

در شروع نمایش کارت هایی به هر تماشاگر داده می‌شود که روی آن یک موضوع مثلاً جنگ و یک حالت مثلاً حزن را نوشته اند و تماشاگر در حین اجرا بعد از خوانده شدن اسمش باید موضوع و حالت نوشته شده روی کارت را بگوید .

تا اینجا ایده جذابی به نظر می رسد و تلاش برای رسیدن به مفهوم قرعه به گونه ای که قرعه به نام چه کسی می افتد تا موضوع و حالت اش را بگوید خوب است .

در همان ابتدای نمایش دو بازیگر سوار بر اسکیت جلوی صحنه می‌آیند در حالی که شماره ی درج شده روی پیراهن خودشان صفر است ، که هدف خنثی بودن عدد و امکان ایفای هر نقشی که مخاطب بگوید است ، عدد مورد نظر را می خوانند ، تماشاچی حالت و موضوع را مشخص می کند و بازیگران اتود می زنند .

اما هنوز چیزی از شروع نمایش نگذشته است که قرعه افتادن عددها لوث می شود و ماجرا لو می رود که تماشاگر اساسا سر کار است و دو بازیگر نمایش که قرار است بر اساس موضوع و حالت تماشاگر اتودی را اجرا کنند ، کاملاً با میزانسن و از پیش تعیین شده پیش می روند . چنان که وقتی شماره ای خوانده می شود و در سالن حضور ندارد ، دو بازیگر همچنان کار خود را می‌کند و آنچه را که به صورت پیش فرض باید بازی کنند بازی می کنند . بدون این که حتا مخاطب موضوع و حالت را بفهمد !

مشکل دوم این است که ما در این اجرا اساسا با نمایش منسجم روبرو نیستیم ، بلکه با مجموعه ای از اتودها روبرو هستیم که دو بازیگر به روی صحنه اجرا می کنند و در نهایت به دنبال هیچ چیز خاصی نیستند . نمی‌توان با اضافه کردن چند مفهوم همچون جنگ و مهاجرت بین اپیزودها سیر منطقی به وجود آورد .

در واقع هر کدام از این موضوع ها و حالت ها که بازیگران اتود می زنند ، اپیزود هایی هستند که هر چند در مفهوم و محتوا تلاش شده است که بند ارتباطی ایجاد بشود ، اما واقعیت امر این است که تکه های جدا از هم ، بی ربط و در عین حال خسته کننده و تکراری است .

نمایش ” سلفه ” تنها یک اتود دانشجویی نسبتاً ضعیف است که اندکی زرق و برق به آن اضافه شده تا برای مخاطب جذاب باشد ؛ اتفاقی که به هیچ وجه حاصل نمی شود .

مرجان سادات هاشمی – دپارتمان نقد تئاترفستیوال

۲ نظر ثبت شده است .

  1. سپهر اسلامی گفت:

    سلام
    باز خوبه یکی گفت کار بد بود همه والا فک می کنن که بخش بین الملله دیگه ……همه کارا خوبن ……… یکی نیست بگه مگه اینا تو کشور خودشون چی بودن که اومدن اینجا ؟

  2. arghavan گفت:

    hamine dge jashnvaramoon chie ke ejrahaye beinol melalish ch bashe

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *