وقتی آنتیگنه ، ما را گیج و دلزده می کند


یادداشتی بر نمایش “آنتیگنه” به کارگردانی حمیدرضا هدایتی

آنتیگنه....

شوخی با سوفوکل هیچ اشکالی ندارد. می توان نماشنامه “آنتیگنه” را به روز کرد و در زمان معاصر به آنتیگنه پرداخت اما این شوخی تا چه اندازه ای مجاز است؟ شوخی در این حد که پادشاهی را که بر یونان در ۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح حکم می راند را به قصابی که تنها بر قصابی خود حکمرانی می کند، مبدل کرد ! آنتیگنه ای را که برای به خاکسپاری جسد برادرش با کرئن ، پادشاه وقت به مبارزه می پردازد را به آنی ای تبدیل کرد که تنها برای رفتن به دانشگاه بر علیه دایی اش که گویا کرئن آنتیگنه است ، به مبارزه برمی خیزد ! این آنتیگنه ای که ما شاهد آنیم جز سرگیجه و خستگی چیزی در مخاطب برنمی انگیزد. آنتیگنه ای که در زمان سفر می کند و مجسمه می سازد و پی در پی مجسمه هایش می شکنند.

نمایشنامه ای که حمیدرضا هدایتی آن را نوشته ، نمایشنامه ای درهم و برهم  و گیج کننده ، نه تهییج کننده ، بلکه بسیار خسته کننده و آزاردهنده است . در اینجاست که متوجه می شویم میان بازیگری و کارگردانی چه راه طولانی و دشواری وجود دارد چرا که هدایتی از آن دست بازیگرانی است که بر صحنه ی تئاتر به خوبی می درخشد و بازی فوق العاده ی او را در زندگی انسان نمی توان به آسانی فراموش کرد . اما امروز با کارگردانی ، مواجه ایم که نتوانسته از پس نمایشنامه برآید و نمایشی آزار دهنده را تحویل مخاطب می دهد.

“آنتیگنه” هدایتی را وقتی به تماشا می نشینی ، بی هیچ تلاشی متوجه زحمت بسیاری که این گروه پر تعداد کشیده است ، می شوی . زحمتی که نشان از ساعت ها تمرین و بی خوابی این گروه جوان دارد ، تلاش بازیگرانی که تمام سعی خود را کرده اند که به خوبی از پس ایفای نقشی که بر دوششان نهاده شده ، برآیند و به حق شاهد بازی فوق العاده ی از تمامی ۱۳ بازیگر این نمایش هستیم  . اما چه حیف که بازی خوب بازیگران فقط بخشی از ارکان نمایش محسوب می شود و ارکان دیگر نمایش نظیر نمایشنامه ، میزانسن و … را چه کنیم که دارای ایرادات اساسی هستند.

و چه حیف و صد حیف که نگارنده مسئولیت نقد کردن این اثر را برعهده دارم چون دلم می خواهد کاری کنم که زحمت این همه عوامل ، با آن بازی های درخشان تبدیل به احسن شود . اما وقتی از خودم می پرسم که می توانم این اثر را به دوستی معرفی کنم یا نه ، می بینم رسالت حرفه ایم به من چنین اجازه ای نمی دهد . چه برسد به آنکه بخواهم در این فرصتی که رسانه ای چون تئاتر فستیوال در اختیار من می گذارد ، احساسی عمل نموده و مردم را در این اوضاع نابسامان اقتصادی دعوت به کاری کنم که جز ناامید شدن و دلزدگی از تئاتر چیزی در پی ندارد.

فرهاد ابراهیمی والا – تئاتر فستیوال

۶ نظر ثبت شده است .

  1. مهسا میم گفت:

    به نظر من که بسیار بسیار کار خوب و جذابی بود
    بازی ها عالی و تاثیرگذار
    متن هم خب جای بحث نداره

  2. آرشام گفت:

    لایک. آخ خوب گفتی

    • طه گفت:

      من نمی فهمم چرا یکی تا یه حرف می زنه نفر بعدی سریع لایک می کنه . اون هم یه حرف کاملا اشتباه و بیراهی رو . منی که به زور در ماه می تونم ٢ کار تئاتر ببینم ، تا نفمم چه کاری قویه چه کاری ضعیف که کاملا در حقم ظلم می شه . مشکل ما ایرانی ها اینه که فقط تعریف و تمجید کردن رو یاد گرفتیم .

  3. مرجان گفت:

    خب مثبت بنویس … حالا مردم هستند که انتخاب می کنند این کار رو واسش پول بدن یا نه ؟

  4. مصطفی گفت:

    به نظر من هم بازی ها ، خیلی قوی و عالی بوددد ولی متوجه این همه ضعف کار نشدم ، اتفاقا دوست داشتم این کار رو

  5. Unknown گفت:

    Hamidreza hedayati teatrie khoobie, hamin ke honarjue dr delkhah boode kafie niyazi be moarefi nadare. etefaqan karash Kheili
    Ghavie. Man ghabool esh daram.

پاسخ دادن به مصطفی لغو پاسخ

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *