یادداشتی بر نمایش “ کمیته نان ” به کارگردانی لیلی عاج به بهانه اجرا در سی و هشتمین جشنواره بین المللی تئاتر فجر ؛

 اندازه نگه ” داشت “… که اندازه « نکو » ست


اشاره : یادداشت زیر به بهانه ی اجرای نمایش “ کمیته نان ” به کارگردانی لیلی عاج که اردیبهشت و خردادماه امسال در تالار قشقایی مجموعه تئاتر شهر اجرا شد ، در وب سایت تئاتر فستیوال منتشر شد (اینجا) . به بهانه اجرای این نمایش در سی و هشتمین جشنواره تئاتر فجر ، بازنشر این یادداشت را خالی از لطف ندانستیم .

لیلی عاج را با نمایش « خواب زمستانی » شناختم . نمایشی دغدغه مند درباره مرگ با نگاهی خلاقانه هم در متن و هم در اجرا . بعد از آن نیز نمایش های « قند خون » و « روزمرگی » خبر از نویسنده و کارگردانی جوان ولی دغدغه مند در تئاتر ایران می داد ؛ جوانی که برای امروزِ روزِ مردم کشورش می نویسد و نمایش به روی صحنه می برد و این امتیاز کمی نیست .

در نمایش « کمیته نان » نیز لیلی عاج هم نویسنده است و هم کارگردان و باز هم به مسائل روز جامعه پرداخته است و صبورانه به عمق زخمی وارد شده که شاید همه ما به نوعی آن را درک کرده باشیم و یا با آن درگیر باشیم .

پرداختن به مسائل روز جامعه ما که اغلب آغشته ( بهتر بگویم آلوده ) به مسائل سیاسی نیز می شوند ، راه رفتن روی لبه تیغ است ، راه رفتنی است که باید صاحب اثر آگاه باشد که لغزیدن به هر سو ، یعنی نابودی اثرش : یک سو سوژه زدگی و آلوده شدن به شعارِ خالی از شعور و هنر ، و سوی دیگر دور شدن از سوژه و لقمه را دور سر خود چرخاندن .

« کمیته نان » اما روی این لبه تیغ ماهرانه راه می رود . امتیاز بزرگش نمایشنامه است که اولا قصه گو است ؛ به شیوه کلاسیک هم قصه می گوید و این گونه دردِ “همه” ی جامعه را برای “همه” ی جامعه تعریف می کند و نه برای گروهی خاص . و دوما شعارهایش را با زیرکی و رندانه در دل این قصه گنجانده است . قصه ای ساده که علی رغم سادگی ، تعلیق دارد ، گره های جذاب دارد ، پی رنگ و خرده پی رنگ دارد و شعار ها در بطن همه ی اینها با افزودن کمی نمک طنازی ، به خوبی به مخاطب القا می شوند .

منِ تماشاچی در طول نمایش ، همواره نمِ اشکی بر چشم و لبخندی بر لب دارم ، نه فرصت می کنم گریه کنم و نه فرصت می کنم کامل بخندم . نه تلخیِ محض می بینم و نه کمدیِ صرف ؛ و این از هنرمندی صاحب اثر ، در متن و صد البته در کارگردانی خبر می دهد که یک اثر سراسر تلخ را این گونه ارائه می دهد تا فرصت فکر کردن در اثر غلیان هیجانات از مخاطب گرفته نشود .

علاوه بر همه اینها طراحی صحنه نیز از نکات قابل تامل « کمیته نان » است . ساده ، هوشمندانه ، منطبق بر سوژه و همراه با اندیشه کارگردان : که منِ مخاطب را از دورِ دور ( شاید جایی که هیچ درکی از تلخی سوژه نداشته باشم ) به نزدیکِ نزدیکِ دردِ پرسوناژها می آورد . و صد البته بازیگران نیز با ایجاد فضای مورد نظر کارگردان در این مسئله بسیار کارآمد ظاهر می شوند و علی رغم کُردی صحبت کردن در بیشتر موارد ، چنان ماهرانه بازیگری می کنند که همه تماشاچیان زبان همه پرسوناژها را متوجه می شوند .

« کمیته نان » یک نمایش به روز است ، هم در سوژه و هم در فرم اجرا و صد البته برای این حرفِ روز را زدن و به روز بودن در دام سوژه زدگی و یا تجربه گرایی های خارج از قاعده نیفتاده است و مهم ترین ویژگی اش نیز همین است : اندازه نگه داشتن .

المیرا نداف – نویسنده میهمان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *