تجربه در بی تجربگی


تئاترفستیوال

اشاره: این مطلب در ویژه نامه بهاریه تئاتر فستیوال نیز منتشر شده است.
جشنواره تئاتر تجربه هم با تمام بی تجربگی ها و ناپختگی های ملموس و غیرقابل انکار و البته خلاقیت در بعضی بخشها به کار خود پایان داد. شاید تازه می توان آن را مورد قضاوتی نه چندان عادلانه قرار داد که چه شد در مراحل ابتدایی آثاری ورود و آثاری راه خروج را پیمودند؟!
چه شد که آثاری برگزیده شدند و آثاری حتی لایق تقدیر هم نبودند؟!
چه شد که با وجود سالنهایی نا استاندارد ، بعضی آثار در خور توجه و بعضی دیگر مورد اعتراض و هجمه قرار گرفتند؟!
چه شد که بانیان مجلس هم رئیس شدند!..هم معاون!..هم منشی!..هم داور!..هم تدارکاتچی!.. و خلاصه همه کاره و تصمیم به برگزاری ، هیئتی جشنواره
نمودند؟!
چه شد که آثاری با هلهله ی دوستان و کف و هورای مصنوعی دیگران مورد تشویق قرار گرفتند و در نهایت برگزیده شناخته شدند؟!
چه شد که اتودهای کلاس های بازیگری دانشگاه جزوی از آثار داوری شده جشنواره میشوند و در کمال تعجب مورد تقدیر هم قرار میگیرند؟!
چه شد که در بعضی بخشها اثر برگزیده معرفی نشد و در راستای آن در بعضی بخشهای دیگر افراد ، دوبله برگزیده شدند؟!
چه شد که داورهای شناخته شده ای همانند این ۵ نفر ( پیام فروتن،سعید اسدی، اصغر دشتی، محمودرضا رحیمی، نگار جواهریان) ، هم سطح آثار جشنواره نبودند؟!
چه شد که نمایشنامه خوانی در تعریف نمایش صحنه ای نمود پیدا کرد و هیچ کسی هم اعتراضی نکرد؟!
چه شد که نمایشنامه خوانی ای که ، جایگزین نمایش صحنه ای شد  ( که آن هم نمایشنامه خوانی نبود ) مورد هجمه کسی قرار نگرفت؟! ( که البته تا حدودی میتوان گفت روخوانی بود)
چه شد که برای آنکه نام ها در طول دوران بماند که من چه ها کردم و او چه ها کرد!! و دیگری چه نکرد و ما چه کردیم ! دست به خرجهای اضافی و غیر قابل توجیه در بدنه جشنواره زده شد؟!
چه شد که در میان داوران جشنواره یک موسیقیدان به چشم نمیخورد؟!
چه شد که تعریف تئاتر ( در فرم غربی آن ) در جشنواره تجربه باز تعریف شد؟!
چه شد که بعضی آثار، خوب دیده شدند و بعضی آثار کمتر و بعضی به طور کل دیده نشدند؟!
چه شد که داوران جشنواره با تمام اختلافات به یک نظر واحد دست پیدا کردند؟!
و خیلی چه شدهای دیگر که باید بانیان و داوران جشنواره پاسخ دهند…

در آخر باید این پرسش را مطرح کرد که دلیل پایین بودن سطح کیفی آثار( البته نه همه ) چه بوده است؟ آیا قصور از دانشجویان است یا اساتید آنها و یا اینکه فضای کلی دانشگاه مجال پیشرفت به آنها را نمیدهد و یا اینکه مشکلات اقتصادی کشور آنها را به این سمت پرتاب کرده است و یا اینکه مقتضیات نسلی آنها باعث سستی و تنبلی و جمع کردن هیئتی آثار آنها شده است و یا اینکه اصلا انگیزه ای وجود ندارد و یا اینکه آنها آینده ای برای خود تصور نمیکنند که باعث شود که آنها را رو به سوی پیشرفت و تعالی سوق دهد. آنچه مسلم میباشد این است که ، همه چیز دست به دست یکدیگر دادند که اینچنین بشود که ما ملاحظه میکنیم. ولی باید این نقل قول را از زبان یکی از داوران جشنواره ( آقای رحیمی ) متذکر شوم که اگر قصوری در آثار دیده میشود مقصر هر دو طرف اند هم دانشجو و هم استاد.
ولی براستی این آثار در حد و اندازه های چنین دانشگاه های بزرگی که در سطح کشور حرف اول را میزنند، میباشند؟! اگر میباشند که من براستی حرفی ندارم. اما اگر نمیباشند پس باید یک بازنگری اساسی بشود.پس به امید روزهای بهتر…

 جواد کاوندی

بـــازیگر  تــئاتر

برای دریافت ویژه نامه بهاریه تئاتر فستیوال اینجا را کلیک کنید.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *