در نشست «فعالیت‌های بین‌الملل» از سلسله نشست‌های «آسیب‌شناسی جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر» مطرح شد :

مشکلات بخش بین‌الملل جشنواره تئاتر فجر بررسی شد


در دومین روز از سلسله نشست‌های «آسیب‌شناسی جشنواره بین‌المللی تئاتر فجر» با نشست « فعالیت‌های بین‌الملل » ، با حضور حضور قطب‌الدین صادقی، محمدرضا علی‌اکبری و آرش عباسی از ساعت ۱۶:۴۵ تا ۱۸:۳۰ روز جمعه ۲۰ اردیبهشت برگزار شد .

به گزارش تئاتر فستیوال به نقل از روابط عمومی اداره کل هنرهای نمایشی ، بخش دوم این نشست با عنوان «فعالیت‌های بین‌الملل» با حضور قطب‌الدین صادقی، محمدرضا علی‌اکبری و آرش عباسی برگزار شد و مانند بخش پیشین مهمانان در دو نوبت ۱۰ دقیقه‌ای به ارائه نظرات خود پرداختند و ۴۵ دقیقه پایانی صرف پرسش و پاسخ شد.

یکی از عیب‌هایمان در بخش بین‌الملل این است که کمیت را بر کیفیت ارجح می‌دانیم  

قطب‌الدین صادقی در نخستین فرصتی که در اختیارش قرار گرفت، گفت: اشکال بخش بین‌الملل جشنواره فجر به خود جشنواره برمی‌گردد. اولین مشکل، تعریف آن است. یعنی معلوم نیست تعریفش چیست. تمام جشنواره‌های عالم یا به مناسبت‌های موسمی شکل گرفته‌اند یا تاریخی. جشنواره فجر ظاهرا و باطنا قرار است به مناسبت دگرگونی بزرگی که در عرصه سیاسی رخ داد ویترینی برای تئاتر ارائه دهد. زمانی که انسان وارد جامعه می‌شود هر نهادی که می‌آفریند برای برطرف کردن یکی از نیازهایش است. ما چه نیازی داشته‌ایم که جشنواره تئاتر فجر را راه انداختیم؟ تا زمانی که به این پرسش بازنگردیم نمی‌توانیم به باقی پرسش‌ها جواب دهیم. مشکل جشنواره این است که تعریف ندارد. تمام جشنواره‌های جهان تعریف دارند، مدیر هنری دارند و در عبارت تحت‌الفظی دلال هنری یا پژوهشگرانی دارند که در طول سال به دنبال خوراک برای جشنواره می‌گردند. من نمی‌دانم جشنواره تئاتر فجر چیست؟ حرفه‌ای است، داخلی است، سنتی است؟ یک جا باید آن را تعریف و جایگاه و سهم خارجی‌اش را هم مشخص کنیم. ما برای چه آثار خارجی را می‌آوریم؟ یا برای آموختن تکنیکی است که آن را نداریم یا به خاطر برخی محتواهاست که نیاز داریم خود را در زمینه‌شان قوی‌تر کنیم یا برای ادای احترام به فرهنگ‌های بزرگ جهان است. نمونه‌اش آوینیون که آثار کشورهای مختلف را دعوت می‌کند تا مخاطبان و کارشناسانش از این طریق به درکی فرهنگی برسند. ما هیچ کدام این‌ها نیستیم. آثاری که من دیده‌ام، مطلق نمی‌گویم، اما اکثرا تکنیک برجسته‌ای نداشته‌اند، جز چند کار از آلمان و هیچ کدام محتوای بزرگی نداشته‌اند، باز هم جز چند کار آلمانی. ما باید کاری کنیم که از این کمیت‌گرایی و شلوغ‌بازی به طرف کیفیت برویم. جشنواره در بخش بین‌الملل باید جایی برای رو کردن آخرین دستاوردها و آخرین تکنیک‌ها باشد نه مرور آثار. یکی از مهم‌ترین عیب‌های ما در بخش بین‌الملل این است که کمیت را بر کیفیت ارجح می‌دانیم. به نظرم باید معیارهای‌مان را تغییر دهیم و بر کیفیت متمرکز شویم تا تاثیرگذار باشیم.

این نویسنده و کارگردان تئاتر ادامه داد: نکته دیگر این است که جشنواره مدیر خوب می‌خواهد. مدیری که به خصوص مداومت داشته باشد. بپرسید و ببینید که در جشنواره آوینیون هیچ مدیری کمتر از ۱۰ سال در سِمَتِ خود نبوده است. مدیریت جشنواره تخصصی است و نیازمند مداومت. ما بزرگ‌ترین ضربه را از عدم مداومت خورده‌ایم. این‌ها از جمله چیزهایی است که به جشنواره تئاتر فجر صدمه زده است؛ نداشتن تعریف و کیمت‌گرایی و این که کسانی که به دنبال دعوت از گروه‌های خارجی هستند معلوم نیست صاحب صلاحیتند یا نه.

پیرامون حضور گروه‌های خارجی چقدر پنل، گفت‌و‌گو و تالیف صورت می‌گیرد؟

محمدرضا علی‌اکبری در نخستین فرصت ۱۰ دقیقه‌ای خود گفت: ما معیارهایی جهانی داریم و تجربیاتی را پشت سر گذاشته‌ایم و طبیعتا برای فکر کردن در مورد جشنواره خودمان باید آن‌ها را مدنظر قرار دهیم. نکته این است که ما چه انتظاری از جشنواره‌ای داریم که روزی و روزگاری برای پاس‌داشت هدفی خاص طراحی شده است. همه ما و کسانی که دست‌اندرکار جشنواره هستند می‌دانیم که بدون تعارفی انتظار ما از جشنواره تئاتر فجر انتظاری بیش از حد است. همه ما می‌خواهیم سهم خود را از آن برداریم و انتظار داریم که همه مشکلات تئاترمان را حل کند. جشنواره تئاتر فجر قرار نیست تمام نیازهای یک کشور را پوشش دهد. شاید یکی از راهکارها این باشد که برحسب نیازسنجی‌های خودمان به پخش شدن جشنواره در طول سال فکر کنیم یا محول کردن بخشی از انتظارات به جشنواره‌های دیگر که در طول سال برگزار می‌شوند. حتی می‌توانیم راه دوری هم نرویم و نگاهی به جشنواره بین‌المللی فیلم بیندازیم که چطور دانشگاه‌ها را درگیر برگزاری کارگاه‌های آموزشی خود می‌کند. ما می‌توانیم این گونه بنگریم که بین تئاتر ما و دانشگاه نسبتی وجود دارد. مدیران تئاتر ما همگی نسبتی با دانشگاه دارند و نسبت تئاتر حرفه‌ای و دانشگاه چیزی است که نادیده گرفتنش گول زدن خودمان است. فارغ از استثناهایی که در دنیا وجود دارد همه تئاترهای حرفه‌ای از این نسبت برخوردارند. می‌شود برای کاهش هزینه‌ها به تبادلات میان دانشگاه و جشنواره فکر کرد. این چیزی است که می‌توان از آن استفاده کرد و ظرفیتی است که می‌توان با گفت‌وگو با کسانی که در این حوزه فعالیت می‌کنند صورتش داد.

او ادامه داد: انتظاری که ما از جشنواره فجر داریم این است که ساختاری مشخص داشته باشد اما به نظر می‌رسد که چنین اصلاح ساختاری‌ای به عمر مفید کاری خیلی از ما قد نخواهد داد. با این وجود من به تاثیرات فردی و تاثیرات مقطعی معتقدم. این که از ظرفیت حضور نادر برهانی‌مرند استفاده کنیم و بدانیم که چه تاثیراتی می‌تواند بگذارد. این که یک تئاتر خارجی بیاید و فرضا در تالار وحدت ببینیمش به هر حال محدود به تعداد معدودی می‌شود اما آن‌چه مهم است رخدادهای پیرامون این رویداد است که اجرای صحنه‌ای تنها بخشی از آن است. ما لمس کرده‌ایم که حضور یک گروه و یک هنرمند صاحب‌نام و صاحب تکنیک چطور می‌تواند منجر به اتفاقاتی خوب شود و باید بر آن سرمایه‌گذاری کرد. پیرامون این حضور چه میزان پنل، چه میزان گفت‌وگو و چه میزان تالیف صورت می‌گیرد و به بهانه حضور یک هنرمند چقدر تولید محتوا می‌شود؟ در بخش تئاتر بین‌الملل یک قسمت مهم سلیقه فردی و ارتباطاتی است که هر کدام از مسئولان دارند. این موضوعی است که باید باورش کنیم و بدانیم که یک فرد ارتباطات خاص خود، سلیقه خاص خود و علاقه‌مندی‌های خاص خود را در حوزه تئاتر دارد. حال ما می‌توانیم مقابل این جریان بایستیم یا به فردی که در آن جایگاه قرار گرفته است اعتماد کنیم و پیشنهادهایی به او بدهیم.

می‌توانیم روی تماشاگرمان به عنوان تماشاگر آثار بین‌المللی حساب کنیم یا خیر؟

آرش عباسی در نخستین فرصت خود، گفت: وقتی می‌خواهیم در مورد جشنواره و بخش بین‌الملل آن حرف بزنیم اولین چیزی که به ذهنم می‌آید این است که بخش بین الملل در دهه ۷۰ به شخص من کمک بسیار زیادی کرد اما در دهه فعلی، نخست باید ببینیم تئاترمان در ابعاد جهانی می‌گنجد یا خیر و مهم‌تر از آن می‌توانیم روی تماشاگرمان به عنوان تماشاگر آثار بین‌المللی حساب کنیم یا نه. من معتقدم بخش عمده‌ای از تماشاگران‌مان این ظرفیت را ندارد و شعار تئاتر برای همه را شعاری اشتباه می‌دانم که لطمه‌های بسیار زیادی از آن خوردیم. تئاتر به هیچ عنوان برای همه نیست، همان طور که فلسفه برای همه نیست. تئاتر نمی‌تواند دغدغه همه باشد و به همین دلیل است که از جانب عده‌ای رفتاری زننده می‌بینیم. اساسا ما به عنوان تئاتربین‌های ایرانی، آدم‌های پرمدعایی هستیم که در مقابل همه چیز گارد می‌گیریم. مسئله این است که در اروپا تکلیف تماشاگر تئاتر با خودش مشخص است و در ایران مشخص نیست. شما بلیت خریده‌اید و به تماشای یک اثر نشسته‌اید به این معنا که کسی وادارتان نکرده است آن را ببینید. تماشاگر اروپایی وارد تئاتر شهر که می‌شود مطمئن است آدم‌هایی در آن جا هستند که لیاقت پرداخت پول برای تماشای کارهایشان را دارند. نکته دیگر آن است که تئاتر حرفه‌ای آن‌ها برنمی‌تابد که هر کسی از جایش بلند شود و بگوید من کارگردانم، پول هم دارم و هر جا دلم بخواهد اجرا می‌روم. پس نخست باید به این سوال پاسخ دهیم که تئاتر ما تا چه میزان در حد و اندازه دنیا هست و بعد برای آن تصمیم بگیریم. معتقدم کم حوصله‌ترین جاندار روی کره زمین، تماشاگر تئاتر ایرانی است و گاهی رفتارهایی می‌کند که حرفه‌ای نیست.

این نویسنده و کارگردان تئاتر در ادامه تصریح کرد: من اساسا به وجود کارگاه‌های آموزشی در جشنواره معتقد نیستم. جشنواره جای برگزاری کارگاه نیست. جای تعامل است. نکته دیگر که جشنواره تئاتر فجر با آن دست و پنجه نرم می‌کند بلیت‌فروشی است. درآمدزایی از جشنواره تئاتر فجر به چه معناست و چه مفهومی می‌تواند داشته باشد. ما اگر کار درخشانی داریم می‌توانیم بعدتر با آن قرارداد اجرا ببندیم نه این در طول جشنواره برایش بلیت بفروشیم.

از گروه‌هایی که نمی‌آیند تا مسائل مالی و حضور گروه‌های ایرانی در مسابقه بین‌الملل

قطب‌الدین صادقی در دومین فرصتش گفت: از این که جشنواره در آغاز چه بود بگذریم. جشنواره به مرور روندی را طی کرد و تعریف هنری بر محتوای ایدئولوژیک چربید. الان به جایی رسیده است که باید مشخص کنیم بخش خارجی چه کمکی می‌تواند کند. چند مشکل اصلی داریم و یکی از آن‌ها این است که آثار انتخابی، آثار خوبی نیستند. خیلی از گروه‌های تئاتری حاضر نیستند بیایند و این مشکل بزرگی است که باید حلش کنیم. مشکل دوم پول است. بسیاری از گروه‌هایی که می‌آیند پول می‌خواهند. مشکل بعدی جا دادن گروه‌های ایرانی در دل مسابقه بین‌الملل است که در برابرش باید پرسید این شوخی‌ها چیست که می‌کنید؟! ایرانی‌هایی که در قالب گروه‌های خارجی و به اسم کار خارجی به مسابقه بین‌الملل می‌آیند شوخی بعدی است. اصلا مسابقه بین‌الملل به چه معناست؟ وقتی گروه‌های خارجی تا اختتامیه منتظر نمی‌مانند که جوابش را بگیرند و بعد از اجرایشان می‌روند.

صادقی با برشمردن سه نوع رابطه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی ادامه داد: رابطه‌های میان کشورها یا سیاسی است یا اقتصادی یا فرهنگی. رابطه سیاسی توام با هژمونی و سلطه‌جویی است. در رابطه اقتصادی نیز تمام کشورهایی که اقتصاد مقتدر دارند دوست دارند کالایشان را بفروشند و ما را زیر چنگ خود بگیرند اما پیام رابطه فرهنگی پیامی انسانی است و جشنواره‌های جهانی تئاتر بزرگ‌ترین تجلی‌گاه این ارتباطات فرهنگی‌اند. در هیچ کدام از این جشنواره‌ها جایزه وجود ندارد و مسابقه‌ای هم نیستند. دادن جایزه به نظر من کوچک کردن و سبک کردن جشنواره است. از همه بدتر این که رفیق‌مان در قسمت مهمان شرکت کرده است، به مسابقه بین‌الملل می‌آوریمش و در نهایت جایزه را هم به او می‌دهیم.

او تصریح کرد: مسئله دیگر که بخش جهانی جشنواره تئاتر فجر را ضعیف می‌کند سانسور است و مسئله دیگر ذوق پایین در هنگام انتخاب.

صادقی در پایان صحبت‌های خود گفت: ما باید از فرهنگ‌های دیگر اطلاع پیدا کنیم و خودشیفته نباشیم. فرهنگ‌های جهان را بشناسیم و از دستاوردهای آن‌ها استفاده کنیم. تمام جشنواره‌های جهان اخذ دستاوردهای نوینند. این‌ها را ببینیم و با ترفندی فرهنگی به تئاتر خودمان تزریق‌شان کنیم.

برجسته‌ترین دستاورد حضور گروه‌های خارجی، حضور گروه‌هایی است که در زمینه تئاتر خیابانی کار می‌کنند

محمدرضا علی‌اکبری در دومین فرصت ۱۰ دقیقه‌ای که در اختیارش قرار گرفت، گفت: می‌خواهم به تجربیات شخصی خودم محدود شوم و مصداقی صحبت کنم. خود من به عنوان مخاطب، برجسته‌ترین دستاورد حضور گروه‌های خارجی را، حضور گروه‌هایی می‌بینم که در زمینه تئاتر خیابانی کار می‌کنند. ما باید بدانیم وقتی از گروه‌های خارجی دعوت می‌کنیم آیا قرار است از تکنیک‌های آن‌ها استفاده کنیم یا از جهان‌بینی‌شان؟ طبیعتا کسانی که علاقه‌مند هستند بدانند در تئاتر دنیا چه می‌گذرد حتی اگر نتوانند سفر کنند به یوتیوب دسترسی دارند. چه می‌شود که غنیمت حضور کسی مثل یوجین باربا در ایران این قدر ساده و نادیده انگاشته می‌شود؟ ما در جهانی زندگی می‌کنیم که ارتباطات در آن راحت‌تر شده است، خیلی از دوستان ما در کشورهایی زندگی می‌کنند که در هر کوچه‌اش سالنی با ظرفیت حداقل ۱۰ نفر وجود دارد. پس انتخاب برای بخش بین‌الملل بسیار فراوان است و با سفر به هر کشوری می‌توان با تعداد زیادی از آن‌ها آشنا شد اما مهم این است که بدانیم چه کسانی قرار است بیایند و این انتخاب‌ها بر چه اساسی صورت می‌گیرد. این گونه فکر کنیم که شاید یک سال جشنواره‌مان مهمان خارجی نداشته باشد. من این را از جایگاهی می‌گویم که نسبتی با سیاستمداران ندارد و قطعا آن‌ها توقعاتی دارند اما گمان می‌کنم ایستادگی در برابر این توقعات بسیار مهم است.

هیئت انتخاب سرطان هر جشنواره است

آرش عباسی در دومین فرصت خود گفت: من معتقدم اصلا جای افتخاری ندارد اگر جشنواره‌ای مملو از کارهای دانشگاهی باشد. حتی شاید اگر بعدها تحقیق درستی در این زمینه انجام شود بتوان به عنوان خیانت هم از آن نام برد. این که من یک دانشجو را پررنگ و بر سر داوران داد و فریاد کنم که باید به او جایزه بدهید، پدیده‌ای می‌آفریند مانند برفی که بسیار زود آب می‌شود. ما این‌ها باد کرده و با دنیایی از توهم در دل دنیایی رهایشان می کنیم که پول حرف اولش را می‌زند. من جشنواره تئاتر دانشگاهی را با این که در سال‌های اول آن حضور داشتم جز دستگاه متوهم‌سازی نمی‌بینم. این که جوانی در ۲۵ سالگی در تئاتر شهر اجرا کند باعث می‌شود در همان سن به سقف آمال و آرزوهای خود برسد. آن جوان چگونه ممکن است بعد از آن باز هم فکر کند و به اجرا در کجا فکر خواهد کرد؟ قطعا به کم‌تر از تالار وحدت رضایت نخواهد داد. اساسش این است که دانشگاه محلی برای درس خواندن باشد و کسی که می‌خواهد تئاتر کارگردانی کند از آن جا بیرون بیاید. من از سال ۶۹ و در ۱۶ سالگی در جشنواره تئاتر استانی شرکت کردم و جایزه هم گرفتم و اگر قانونی وجود داشت باید جلوی مرا می‌گرفت.

او ادامه داد: معتقدم هیئت انتخاب، سرطان هر جشنواره است. هر جشنواره باید یک دبیر داشته که بتواند پای آن‌چه انتخاب می‌کند بایستد. در غیر این صورت، تئاتر حرفه‌ای نیست و تئاتر صدقه‌ای است. این‌ها باعث می‌شود ما به جایی نرسیم و پیشرفتی نکنیم. چرا فکر می‌کنیم جشنواره تئاتر فجر ویترین تئاتر است؟ تعدد کارهای خارجی چیزی جز پول دور ریختن نیست و امری خنده‌دار و کارکردش بستن دهان‌هاست. مشخصا اگر چهار نفر کارگردان خارجی با چهار کار باکیفیت بیایند، چه دوست‌شان داشته باشیم و چه دوست‌شان نداشته باشیم برای‌مان کافی است.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *