یادداشتی بر " تبرئه " به کارگردانی منیژه محامدی به بهانه اجرای آن در سی و هفتمین جشنواره تئاترفجر

تبرئه نمایشی نقادانه و قصه گو


” تبرئه ” یک نمایش قصه گو است . نمایشی که بلا فاصله پس از ورود به سالن و نشستن بر صندلی ، قصه اش توسط بازیگران آن برای مخاطب آغاز می شود .

نمایشی قصه گو که از قانون و قضاوت سخن می گوید ، قصه اش در رابطه با محکومان بی‌گناهی است که سال های زیادی از عمرشان را در زندان به سر برده اند و حالا همگی زنده روبروی ما قرار می گیرند و یک به یک برایمان قصه زندگی شان را تعریف می کنند .

علت اصلی موفقیت این نمایش در قصه گویی آن است ، منیژه محامدی که ترجمه این متن را نیز برعهده دارد ، با دقت بسیار و کاملا صریح حرف و موضع خود را در اجرا بیان می کند .

نمایشنامه نوشته «جسیکا بلنک» و «اریک جنسون» از نویسندگان آمریکایی است و داستان بر اساس واقعیت نوشته شده است . این دو نویسنده بنا به دغدغه هنری خود به سراسر آمریکا سفر کرده و نمونه هایی از قانون ظالم را جمع آوری کرده وحاصل آن نمایشنامه ” تبرئه ” شده است .

سوژه نمایش علاوه بر آنکه بر اساس نقد ظلم و بی عدالتی شکل گرفته است ، به تبعیض نژادی نیز اشاره می کند . 

میزانسن های این نمایش کاملا ساده و در عین حال بی نقص هستند . همچنین دکور این نمایش نیز ساده است و از میله هایی که نماد زندان هستند ، تشکیل شده است که  زندانیان در آن قرار دارند و در بالای آن باکس دادگاه و دادسرا تعبیه شده است که اعمال قانون در آنجا صورت می گیرد .

بازی بی نقص مهوش افشار پناه و محمد اسکندری نیز در این نمایش بسیار چشم نواز است . از ابتدای نمایش این دو پرسوناژ به عنوان راوی وارد قصه می شوند و با بازی خوب خود مخاطب را تا پایان نمایش میخکوب قصه می کنند .

سادگی برگ برنده نمایش منیژه محامدی است ولی در قسمت هایی از نمایش نبود یک تعلیق درست و حسابی مخاطب را آزرده می کند . زیرا نام این نمایش و نوع روایت و قصه گویی آن از ابتدا تکلیف مخاطب را با اثر و پایان بندی روشن می کند و با آنکه محامدی ریتم متناسبی را برای این اجرا در نظر گرفته است ولی باز هم در قسمت هایی از نمایش مخاطب از شنونده بودن خسته می شود . گرچه محامدی برای گریز از این مشکل ، مدام مونولوگ گویی پرسوناژها را تغییر می دهد و یک به یک قسمتی از داستانشان را تعریف می کنند و باز نوبت به پرسوناژ دیگر می رسد ؛ ولی باز هم جای یک اتفاق و یا شاید تعلیق در قصه خالی است . 

 شاید بتوان قصد کارگردان را از نداشتن تعلیق چشمگیر ، کلافه کردن مخاطب و لمس سوژه نمایش عنوان کرد که در این صورت بی شک درست و دقیق این اتفاق می افتد و سوژه ی قضاوت نادرست  ، مخاطب را کلافه می کند و طعم شیرین تبرئه زندانیان را برای مخاطب تلخ می کند و او را پس از خروج از سالن به فکر فرو می برد . زیرا این سوژه برای هر جامعه ای قابل لمس است و مخاطب با آن احساس نزدیکی می کند . بنابراین اگر این گونه به آن نگاه شود ، قطعا کارگردان موفق بوده است و نتیجه به درستی حاصل شده و توانسته مخاطب را درگیر قصه کند .

در یک نگاه کلی آنچه از “تبرئه” در ذهن مخاطب ماندگار می شود ، قصه ای سرراست و قابل لمس است که با کارگردانی منیژه محامدی به دل می نشیند و مخاطب از تماشای آن لذت می برد . 

فرهاد ابراهیمی والا – دپارتمان نقد تئاتر فستیوال

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *