یادداشتی بر نمایش "چیدا" به کارگردانی احسان ملکی

” چیدا “، خوش ساخت با نگاهی بومی


“چیدا” نمونه ی موفقی از بومی سازی یک متن غربی است ، البته بیشتر در متن ، نه در اجرا .

این نمایش نگاه تازه ای به نمایشنامه ” شهریار ادیپ” ، شاهکار سوفوکل دارد که حدود پانصد سال پیش از میلاد مسیح نوشته شده است . که در آن تمامی اتفاقاتی که قرار است برای ” ادیپ” پرسوناژ اصلی این نمایشنامه رخ دهد در این اثر برای ” اوور” رخ می دهد .

تقدیر چنین مقرر می کند که پسر پادشاه بعد از به دنیا آمدن ، از دستور همگانی پادشاه برای کشتن تمامی پسران جان سالم به در می برد و بعد از بزرگ شدن او ، عاشق مادرش می شود و از پادشاه عقده به دل می گیرد و او را می کشد و با مادرش ازدواج می کند .

ویژگی مثبت این نمایش ، اضافه کردن و تطبیق یک باور باستانی بومی لرستانی به فرم اجرایی -طراحی حرکات موزون ، لباس و… – این نمایش است که بر اساس این باور تقدیر انسان ها پیش از به دنیا آمدن شان نوشته می شود . در اینجا هم تمامی اتفاقات در درون رحم مادر ” اوور” اتفاق می افتد و حضور دائمی پرسوناژ جنین در گوشه ی صحنه نیز نشانه ی این موضوع است . بازی خوب مسعود شاکرمی هم در نقش ” اوور” به خوبی ، سرگشتگی این پرسوناژ را نشان می دهد .

اگر چه صحنه ای که دو بازیگر ، لُری صحبت می کنند برای تماشاگرانی که لُری نمی دانند ، مفهوم نیست ولی اضافه شدن درست موسیقی لرستانی با ضرب آهنگ های خاص خود و طراحی حرکات موزون لری به اجرای موفق “چیدا ” کمک کرده است .

طراحی لباس این نمایش هم یکی از قوت های این اثر نمایشی است . طراحی خاص لباس پرسوناژ ” اوور” شبیه یک تابلوی نقاشی است و از المان های بومی در طراحی لباس مادر هم استفاده شده که هم زیبا است و هم به کمک کامل تر شدن این پرسوناژ آمده است .

اگر از فراگیر شدن “سطح شیبدار” در طراحی صحنه نمایش ها فاکتور بگیریم ، که با ربط یا بی ربط به اثر در آثار نمایشی این روزها (مثل نمایش “ماراساد” و… ) به نوعی اپیدمی شده است ؛ و در این نمایش هم دیده می شود ؛ ولی خوشبختانه طراحی صحنه در این نمایش در خدمت اثر است و فرم کلی صحنه تداعی گر معماری “معبد اوور” باستان است و با کلیت اثر تناسب دارد .

اگرچه “چیدا ” نسبت به “هزار شلاق” که نمایش پیشین ملکی است ، گامی رو به عقب برای این کارگردان محسوب می شود و “چیدا ” نتوانسته است پیوستگی ، قدرت ، تاثیرگذاری و انسجام متن و اجرای”هزار شلاق” را داشته باشد اما هر تماشاگری با دیدن این نمایش سالن را ناراضی ترک نمی کند .

آرزو شفق – دپارتمان نقد تئاتر فستیوال

۵ نظر ثبت شده است .

  1. عسل گیسو گفت:

    من قصه ش رو خوب نفهمیدم ‌‌‌. خیلی جای کار داشت به نظرم . پخته نبود

  2. ارزوجون گفت:

    من تو جشنواره دیدم که خووب نبوووود الانو نمیدونم

  3. negin گفت:

    Az namayesh haye khube ruye sahne ast

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *