یادداشتی بر نمایش "اتفاق" به کارگردانی مسعود سالاری

تلاشی بی ثمر برای متنی نامفهوم


مهم تر از هر چیزی در تئاتر ، انتخاب درست متن و نمایشنامه ای مناسب است . اگر متن یک اثر خوب باشد ، بعد می توان انتظار داشت که باقی ارکان نمایش هم در خدمت اثر و خوب باشند . اهمیت انتخاب متن خوب در یک نمایش دانشجویی که عوامل آن مشق تئاتر می کنند ، چند برابر است . چرا که قرار است نمایشی را اجرا کنند که آموخته های تئوریک دانشگاهی خود را روی صحنه تئاتر تجربه کنند و اگر این انتخاب اشتباه باشد ، زحماتی که برای اجرای آن کشیده اند به هدر می رود .

اولین و مهم ترین مشکل ” اتفاق ” همین مسئله است ؛ نداشتن یک متن خوب و البته دراماتورژی بد . اینکه بخواهی مفهومی را در تئاتر به مخاطب انتقال دهی و مسئله و موضوعی را برای مخاطب بیان کنی ، باید پیش از همه بتوانی آن مفهوم و سوژه را در قالب قصه ای درست و فرمی متناسب با اثر بگنجانی و بعد تقدیم به مخاطب کنی . در واقع مخاطب باید تکلیفش با متن و روایتی که در نمایش بیان می شود روشن باشد .

مواجهه مخاطب با نمایش “اتفاق” و نوع روایت داستان به گونه ای است که در ابتدا فکر می کند پرسوناژها دارند واقعه ای را برایش تعریف می کنند و منتظر ” اتفاق ” ی هستند . ولی هرچه از مدت زمان نمایش می گذرد ، هیچ اتفاقی نمی افتد . چرا که اساسا هیچ قصه و اتفاقی وجود ندارد و گویا تماشاگران سرِ کار هستند . فلاش بَک هایی در نمایش وجود دارد که نه عمقی به پرسوناژها می دهند و نه نمایش را پیش می برند . حتی اگر منظور کارگردان روزمرگی زندگی است باید این مفهوم را به واسطه ی روایت و فرم به مخاطب انتقال دهد . در حالی که بعد از دیدن نمایش مخاطب فکر می کند که وقتی که برای دیدن نمایش گذاشته ، تلف شده است .

یک پرسوناژ اضافه (!) در کار هست که گویا بار طنز نمایش را به دوش کشیده است . که ابدا در کلیتِ کار کارایی ندارد ؛ نه می خنداند ، نه به معرفی پرسوناژهای دیگر کمک می کند ، و نه تعریفی در روایت اجرایی نمایش دارد . لوس است و اضافه .

همان طور که در ابتدا به آن اشاره شد این نمایش توسط گروهی دانشجویی به روی صحنه رفته است و از نحوه ی اجرا معلوم است که تمرینات زیادی انجام داده اند و روی طراحی میزانسن این نمایش فکر کرده اند و خواسته اند با تکرار کلمات و فرم های پر تکرار ، مفهوم روزمرگی و تکرار را برسانند ؛ اما باید گفت که نتیجه برای مخاطب خسته کننده و ملال آور است . بهتر بود برای کسب تجربه روی صحنه ، به جای تمرین روی نوشته ای که اقتباس از متنی که معلوم نیست توسط چه کسی ترجمه شده است ، متن های شناخته شده و محکم تر را برای مشق نویسی انتخاب می کردند .

 

شیما میرعبداللهی – دپارتمان نقد تئاتر فستیوال

يک نظر ثبت شده است .

  1. ناشناس گفت:

    کی میره این نمایش ها رو ببینه واقعا ….

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *