سارا داروفروش : “گمشده در یانکرز” با اوضاع و احوال امروزِ جامعه ی ما همخوانی دارد .


سارا داروفروش کارگردان و بازیگر تئاتر که پیش از این نمایش “آسید کاظم” نوشته محمود استادمحمد را در تماشاخانه فنی زاده به روی صحنه برده است ، این روزها به سراغ نیل سایمون رفته و “گمشده در یانکرز” او را کارگردانی کرده است . به همین بهانه خبرنگار تئاتر فستیوال گفت و گویی با وی داشته است که می توانید آن را در ادامه بخوانید .

تئاتر فستیوال 

نیل سایمون “گمشده در یانکرز” را در سال ۱۹۹۱ نوشته است . شما به عنوان کارگردانی که در جغرافیایی متفاوت از سایمون زندگی می کنید ، چه ویژگی هایی را در متن دیدید که به نظرتان برای اجرا در ایران و شرایط امروز جامعه مناسب بود ؟

درست است که این متن و قصه قدیمی و مربوط به دهه ی ۴۰ آمریکا است ،  اما به عقیده ی من کاملا با اوضاع و احوال امروزِ روز جامعه ی ما ( ایران ) تعمیم پذیر است . متاسفانه هنوز هم بی مهری های درون خانواده ها و روابط خشک و خشن بین افراد خانواده مشهود است . به خصوص این که امروزه با ازدیاد فرهنگ استفاده از فضای مجازی ( البته به طور غلط ) فاصله ی بین اعضای خانواده و کمبود مهر و محبت و روابط فی ما بین ، بیشتر و بیشتر می شود . محبت و احساس درک متقابل بین والدین و فرزندان کمرنگ تر می شود و چالش های زیادی در تمام خانواده ها به خاطر همین بی محبتی ها وجود دارد که قابل انکار نیست ! البته تقابل بین دو نسل و عدم درک متقابل و تفاوت در عقاید ، اخلاق و برخوردهای فرهنگی میان دو نسل چالش های عمیقی را بر اعضای خانواده دچار می سازد .

برای اجرا ، در متن اصلی تغییری هم ایجاد شده است ؟

تا آنجایی که می توانستم سعی کردم که به متن وفادار باشم و حتی کلمات و جملات را هم پس و پیش نکنم که هم به متن و هم به ترجمه وفادار باشم . البته متن این نمایشنامه طولانی است و برای اجرا حدودا ۲ ساعت زمان می برد و من بنا به فضای سالن و حوصله ی مخاطب امروز ، سعی کردم تا جایی که به بدنه ی نمایشنامه و قصه لطمه ای وارد نشود ، قسمت هایی از آن را حذف کنم . البته خوشبختانه این کار زیر نظر اساتید انجام شد و ضربه ای به نمایش و یا اصل متن وارد نشده است .

در کارگردانی بیشتر به چه المان هایی توجه داشتید تا مخاطب بتواند بهتر و سریع تر با فضای نمایش و پرسوناژها ارتباط برقرار کند ؟

من برای اجرای این نمایش کاملا رئالیستیک با متن برخورد کردم و سعی کردم از رنگ ها ، طراحی ، موسیقی و چیدمانی در صحنه و لباس ها و حتی گریم بازیگران استفاده کنم که برای مخاطبم یادآور دوره ی جنگ جهانی و دهه ی ۴۰ آمریکا باشد تا بتواند فضاسازی درستی به مخاطبم ارائه دهم تا تماشاگر بهتر بتواند با کار ارتباط برقرار کند .  تا آنجایی که امکان داشت و در حد بضاعتم سعی داشتم که المان ها درست و به جا در صحنه استفاده شود تا بتوانم مخاطب را با دوره و زمان نمایش و حال و هوای آن دوره همراه و هماهنگ کنم .

برای این اجرا چه مدت تمرین داشتید ؟

پاییز پارسال این متن در همین تماشاخانه فنی زاده اجراخوانی شد . که البته حدود دو ، سه هفته برای آن تمرین شده بود . به علت استقبال مخاطبین مجددا دی ماه ۹۴ هم اجراخوانی شد . چون بازخورد مخاطبین خوب بود و تماشاگران مشتاق بودند ، انگیزه ام برای به صحنه بردن این متن قوی تر شد و از بعد از اجرا خوانی دوم یعنی زمستان ۹۴ ، تمرین مستمر و جدی گروه برای به صحنه بردن نمایش آغاز شد و تا به صحنه رسیدن آن حدودا ۹ ماه تمرین جدی داشتیم . به خصوص روی دو پرسوناژ اصلی کار که دو پسر نوجوان اما مستعد و بسیار توانمند در بازیگری هستند . البته اگر افت و خیزهای معمول در کار تئاتر ، نبود در مدت زمان کمتری این کار برای به روی صحنه رفتن آماده می شد . اما با وجود مشکلاتی که در بین تمرین ها پیش آمد و تعویض چند بازیگر ، زمان بیشتری را برای تمرین این نمایش متحمل شدیم .

با توجه به اینکه پرسوناژهای “جی” و “آرتی” نوجوان هستند و به تبع آن بازیگران نمایش نیز کم سن و سال هستند ، کار با این دو بازیگر چگونه بود ؟

در وهله اول می توانم بگویم که کار بازیگران نوجوان و نونهال بسیار برای من شیرین ، جذاب و حتی آموزنده است و البته خیلی سخت . به خصوص در مورد این بچه ها که هر دو آماتور هستند و کار اولشان بود . ما از تمرین های پایه ای برای ورود به اصل کار شروع کردیم اما هر دو در فراگیری و کوشش برای تمرین ها و رسیدن به نقش بسیار مستعد ، علاقه مند و کوشا بودند . با این که تمرین ها سخت و زمانبر بود اما نتیجه رضایت بخش و مطلوب شد و الان هم در اجراها ، خودشان از بازی در نقششان راضی هستند و لذت می برند . من هم از نتیجه کار راضی هستم و فکر می کنم به شایستگی از عهده ی نقش هایشان برآمده اند .

از اجرای این نمایش راضی بودید و به نظر خودتان توانستید به ایده هایی که در ابتدا برای اجرای این نمایش داشتید ، برسید ؟

بله . خدا را شکر نتیجه رضایت بخش است و مخاطبین و اکثر تماشاگران این نمایش هم راضی و خوشحال سالن را ترک می کنند و کمترین نقدی را تا به الان در مورد کار نشنیده ام . البته نکاتی صرفا پیشنهادی بوده که سعی کردم حتی الامکان از آن ها استفاده کنم . به نظر خودم تا حد زیادی موفق شدم به انجام ایده ها و ایده آل هایم برای اجرای این نمایش ، البته در سالن فنی زاده و با بضاعت کنونی در این سالن ، برسم . اما باید بگویم ایده آل من این نبود و در ابتدا که متن را برای اجرای صحنه ای برداشتم ، به سالن های دیگری ، با امکانات و فضای بیشتر برای به صحنه بردن کار فکر می کردم . حتی برای این منظور کلی تلاش کردم و زمان زیادی صرف شد اما متاسفانه نتوانستم به سالن های بزرگتر راه پیدا کنم .

و کلام آخر .

به عنوان یک کارگردان جوان و فارغ التحصیل این رشته از همین جا تقاضا می کنم که مسئولین و مدیران محترم ، به خصوص دست اندرکاران حوزه نمایش و تئاتر و پیشکسوتان ، بیشتر به گروه های جوان و مستعد توجه کنند و فضای اجرایی در اختیارشان بگذارند و تئاتر و سالن های دولتی خوب و  معتبر با فضای مناسب و استاندارد را فقط محدود و منحصر به یک گروه خاص نکنند و به گروه های جوان ، علاقه مند و متعهد هم فضا برای به منصه ظهور رساندن کارهایشان بدهند . من و همسرم شانس این که بتوانیم یک فضای هرچند کوچک و کم بضاعت را به عنوان سالن تئاتر داشته باشیم ، داشتیم ولی شاید همه ی جوانان علاقه مند ، متعهد و تحصیل کرده ی تئاتر این امکان را نداشته باشند  . پس خواهشا بیشتر به ما توجه کنید .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *