در گفت و گوی اختصاصی برای تئاتر فستیوال :

سما موسوی : “آدم هایی که نمی بینم” به مشکلات و معضلات زنان سه دهه می پردازد .


نمایش “آدم هایی که نمی بینم” نوشته کیوان سررشته و کارگردانی سما موسوی ، نمایشی مستند و حاصل تلاش یک گروه جوان است که در عمارت روبرو به روی  صحنه می رود . سما موسوی که تجربه ی اجرای تئاتر مستند در آلمان را هم داشته است ، طی گفت و گو با خبرنگار تئاتر فستیوال ، از تفاوت اجرا در ایران و آلمان و واکنش تماشاگران و چگونگی شکل گیری این نمایش گفت که می توانید آن را در ادامه بخوانید :

تئاتر فستیوال

سما موسوی با بیان اینکه نمایش ” آدم هایی که نمی بینم ” ، پروژه ی پایان نامه ی مشترک او و کیوان سررشته است ، در این رابطه توضیح داد : دوره لیسانس خود را در دانشگاه تهران گذرانده ام و کیوان سررشته یکی از همکلاسی هایم در  آن دوران بود . برای فوق لیسانس به آلمان رفتم و موضوع پایان نامه ام در مورد تئاتر مستند بود ، که بخش نظری اش را باید در آلمان می نوشتم ؛ ولی دوست داشتم که بخش عملی آن را حتما در ایران کار کنم . به صورت اتفاقی متوجه شدم که کیوان سررشته همکلاسی قدیمی ام هم در مورد تئاتر مستند کار می کند و پایان نامه کارشناسی ارشد او هم در گرایش ادبیات نمایشی ، در مورد تئاتر مستند است . با هم صحبت کردیم و قرار شد با هم همکاری کنیم و متن تدوین شده ، پایان نامه کیوان سررشته بشود و اجراها و پژوهش های قبل از اجرا ، پایان نامه من باشد   .

وی با اشاره به این نکته که تئاتر مستند از دو بخش کلی تشکیل می شود ، در مورد پرداختن به این گونه از تئاتر گفت : یک بخش از تئاتر مستند ، پژوهش است که در این قسمت به تدوین متن می رسیم و بخش دیگر به روی صحنه آوردن متن و اجرا در کنار تماشاگر است . در بخش پژوهش ، یا تحقیقات کتابخانه ای داریم که از منابع موجود در کتابخانه ها استفاده می کنیم یا به صورت تحقیقات میدانی است ، مثلا اینکه با آدم های مختلف مصاحبه کنیم . برای اجرای نمایش ” آدم هایی که نمی بینم ” از روش دوم یعنی تحقیقات میدانی استفاده کردیم .

موسوی ادامه داد : من در آثار قبلی ام در مورد دنیای زنان کار کرده ام و هر کدام از نمایش هایم به نحوی به این موضوع ربط داشته است . در این پروژه هم ، من و کیوان سررشته راجع به این صحبت کردیم که دوست داریم راجع به زنان در ایران ، موقعیت شان در اجتماع ، چگونگی ارتباط برقرار کردن آن ها ، مشکلات شان و … بپردازیم . ایران تنها کشوری است که فکر می کنم ، طی بازه ی ۳۰ ساله ، انقلابی را تجربه کرده و به طور کامل سیستم آن عوض شده است . بعد از آن ، یک جنگ ۸ ساله را تجربه کرده ایم و پس از اتمام جنگ ، دوره بازسازی و بعد از آن ناآرامی های داخلی را پشت سر گذاشته ایم . به همین دلیل ما سه دهه را انتخاب کردیم ، دخترهای متولد ۵۹ که بعد از انقلاب و در ابتدای جنگ به دنیا آمده اند ، متولدین ۶۹ که بعد از جنگ به دنیا آمده اند و کودکی شان در دوران بازسازی بود و متولدین ۷۹ که بچه گی شان همزمان با ناآرامی های داخلی ایران بود  .

این کارگردان جوان تئاتر در مورد درگیر کردن مخاطب در اجرا و استفاده از واکنش های آنها در نمایش اظهار داشت : اگر بخواهیم تئاتر مستند را به لحاظ موضوعی بررسی کنیم ، این نوع تئاتر ، موضوعاتی که در جامعه چه به صورت خودآگاه و چه ناخودآگاه توسط آدم ها پس زده شده است را موضوع قرار می دهد و شروع به صحبت در مورد آن ها می کند . هدف من در این نمایش این بود که در ابتدا مخاطبان را دعوت به فکر کردن کنیم و در قدم بعدی با آنها وارد گفت و گو شویم . ما در طول کارمان می گوییم که ما یا باهم حرف نمی زنیم و اگر هم حرف بزنیم ، همدیگر را نمی شنویم و یکدیگر را قضاوت می کنیم !!

وی در این خصوص اضافه کرد : جذاب ترین نکته این بود که بخواهیم این نمایش را به صورت اینتراکتیو اجرا کنیم و مخاطبان را در پیشبرد نمایش شریک کنیم . ما سوال های مختلفی در طول اجرا از آنها می پرسیم و آدم ها اعلام حضور می کنند که من این گونه هستم یا این گونه نیستم و بعد شروع به حرف زدن با آن ها می کنیم و از آن ها می خواهیم که با ما حرف بزنند .

موسوی درباره بازخورد مخاطبان از نحوه اجرای این نمایش و حضور فعال در آن عنوان کرد : در این مدت بازخوردها بسیار عجیب و متفاوت بوده است . شب هایی داشتیم که آدم ها خاطراتی از جنگ تعریف کرده اند . یکی از آن ها بعد از تعریف کردن خاطره اش ، گریه کرد و می گفت اولین باری است که خاطره اش را تعریف می کند . شب هایی هم داشتیم که خاطره های بامزه و خنده دار از  دوران بچگی شان تعریف کرده اند که بسیار جذاب بود . شاید در یک اجرا فقط یک نفر از تماشاچیان بخواهد حرف بزند و شبی دیگر ۵ ، ۶ نفر صحبت کنند . امیدوارم موفق شده باشم تا تماشاگر را در این فضای گفتمانی شریک کنم . مکانی هم که برای اجرا انتخاب کرده ام عمدا اندکی با تئاترهای جریان اصلی ، سالن های بلک باکس یا قاب عکسی که همه جا هست و تئاترهای زیادی در آن اجرا می شود ، فاصله دارد و متفاوت است  .

سما موسوی که در کشور آلمان هم تئاتر مستندی روی صحنه برده است ، درخصوص تجربه اجرای تئاتر مستند در این کشور و تفاوت آن در ایران توضیح داد : تخصص من تئاتر مستند است و در دوره دکترا هم روی بخش بیوگرافی که یکی از بخش های تئاتر مستند است ، کار می کنم . پروژه ای جذاب و متفاوتی که در آلمان اجرا کرده ام ، نمایشی با حضور مهاجران و پناهجویانی از کشورهایی مثل سوریه ، عراق ، افغانستان و ایران در آلمان بود که با زبان دست و پا شکسته ی آلمانی با هم کار کردیم .

درواقع من دو گونه ی متفاوت از تئاتر مستند را در ایران و آلمان تجربه کردم که هر کدام هدف متفاوتی داشت . در آلمان من یک هدف پداگوژیک برای کار کردن با پناهجوها داشتم و نفس کار ، اجرای تئاتر با خود آن ها بود . در ایران هدف دیگری را دنبال می کردم و برای همین با بازیگران حرفه ای این متن را روی صحنه آوردم و یکی از دلایل دیگر این اتفاق میل به شناخته نشدن بین افرادی بود که با آن ها مصاحبه کردم .

موسوی که معتقد است اگر تئاتر مستند به شکل درستی اجرا شود می تواند ارتباط خوبی با تماشاگر برقرار کند ، تصریح کرد : اجرای آن نمایش برای تماشاگران آلمانی بسیار جذاب بود ، چون در آلمان این قضاوت کلی در مورد پناهجویان یا مهاجران وجود دارد که این افراد کسانی هستند که دوست دارند در کشورشان بمانند و از پولی که برای مالیات می دهند ، استفاده کنند ؛ وقتی که این آدم ها روی صحنه می آمدند و داستان های خودشان را تعریف می کردند ، بازخورد تماشاگران بسیار عجیب و متفاوت بود چرا که از طریق اجرای این نمایش به شناخت متفاوتی از انسان هایی که قبلا قضاوت متفاوتی راجع به آن ها داشتند ، می رسیدند و می فهمیدند که آن گونه که فکر می کرده اند ، درست نبوده و این افرادی که به کشورشان آمده اند ، هر یک دنیایی را پشت سر گذاشته اند و شاید بسیاری از آنها خوشحال نبودند که به عنوان پناهجو به آلمان آمده اند و دوست داشتند به کشورشان برگردند .

کارگردان نمایش “آدم هایی که نمی بینم” با بیان این که در شرایط کنونی کشورمان باید همدل و همراه هم باشیم ، گفت : ما در دورانی در کشور و جامعه مان به سر می بریم که باید  بیش از پیش همدل و در کنار هم باشیم . اگر این گونه نباشد ، هرج و مرج و فشاری که روی مردم است ، بسیار بیشتر می شود . خوشحالم که در این اوضاع هنوز آدم هایی هستند که برای دیدن تئاتر می آیند . فکر می کنم در حال حاضر در زمانی به سر می بریم که امیدوارم نمایش هایی مثل ” آدم هایی که نمی بینم ” بیشتر اجرا شود ؛ نمایش هایی که سعی می کنند با تماشاگر ارتباط برقرار کنند و کمی از نقش همیشگی تماشاگر که برود در سالن بنشیند و تئاتری را ببیند و از سالن بیرون بیاید ، فاصله بگیرند  .

موسوی در پایان درباره اجرای نمایش در ” عمارت رو به رو افزود : ” عمارت رو به رو ” ، مکان جذاب و هیجان انگیزی است . یکی از مهم ترین ویژگی های آن این است که زاویه دید آدم هایی که اینجا را اداره می کنند با کسی که دوست دارد در این مکان اجرا کند ، همسطح است و از زاویه بالاتری به او نگاه نمی کنند ؛ مسئله ای که در بسیاری از سالن ها چنین اتفاقی نمی افتد . من برای اجرا با سالن های زیاد دیگری وارد مذاکره شده ام که به هر دلیلی نشد و بسیار خوشحال هستم که در “عمارت روبرو” اجرا کرده ام .  افراد درستی در کنار موجود نازنینی مثل حمید پورآذری این محل را مدیریت می کنند و خیلی از آن ها ممنون هستم .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *